آیا یک تکفیری می‌تواند یک شیعه را دوست داشته باشد؟
شنبه 06 شهريور 1395

آیا یک تکفیری می‌تواند یک شیعه را دوست داشته باشد؟

منصور، مبتلا به سیروز کبدی است و شخصیت اول داستان؛ ابتدا مبارزی افغان و رزمندۀ جبهه‌های جنگ با کودتاگران کمونیست در جنگ‌های داخلی، ارتش سرخ، و لشکر امریکا، بعد عضو طالبان و القاعده و امین ملاعمر (رهبر طالبان)؛ داغدار زن و فرزند 4 ساله‌اش که در بمباران هوایی توسط امریکایی‌ها کشته شده‌اند؛ و اینک دعوت شده از سوی داعش برای انجام یک مأموریت: انفجاری در قلب تهران!

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری رجا؛ هیچ گمان کرده‌اید یک تکفیری بتواند یک شیعه ایرانی را دوست داشته باشد و نسبت به او احساس دِین کند؛ حتی وقتی او از دنیا رفته؟! اصلاً یک تکفیری تروریست، می‌تواند احساس تقصیر کند و در پی جبران برآید؛ یا حتی دردمند، داغدار و دل شکسته باشد؟!
«تکفیری» با رمان‌های دیگر فرق می‌کند. کتابستان این کتاب را با 176 صفحه، قطع پالتویی، و جلدی شومیز و با قیمت 10هزار تومان به بازار کتاب سپرده است.
منصور، مبتلا به سیروز کبدی است و شخصیت اول داستان؛ ابتدا مبارزی افغان و رزمنده جبهه‌های جنگ با کودتاگران کمونیست در جنگ‌های داخلی، ارتش سرخ، و لشکر امریکا، بعد عضو طالبان و القاعده و امین ملاعمر (رهبر طالبان)؛ داغدار زن و فرزند 4 ساله‌اش که در بمباران هوایی توسط امریکایی‌ها کشته شده‌اند؛ و اینک دعوت شده از سوی داعش برای انجام یک مأموریت: انفجاری در قلب تهران! البته اشتباه نکنید! این داستان درست یک سال قبل از پخش مستند «در عمق ناکامی» نوشته شده، مستندی با موضوع دستگیری اعضای داعش که قصد بمب‌گذاری در تهران را داشتند و توسط نیروهای اطلاعاتی به دام افتادند. در واقع ماجرایی که در رمان دنبال می‌شود یک پیش‌گویی از آب درمی‌آید.
منصور انحرافات اعتقادی زیادی به تشیع وارد می‌داند و در جای جای داستان اشاره‌هایی به آن می‌شود: «احمد از عباس خواست به احترام میهمانشان ـ منصور ـ زیارت عاشورا را قطع کنند. عباس با اشارۀ دست، چشمی گفت و میکروفون را کنار گذاشت. ... یکی دونفر زیر لب غر زدند اما جرأت نداشتند به احمد اعتراض کنند. ... آهسته پرسید: شیعه‌ها می‌گویند زیارت قبور بزرگان دین، تکریم و بزرگداشت است، نه عبادت! درست است؟» (ص 131)
داستان به اوج می‌رسد. آیا نیروهای اطلاعاتی ایران، به نقشۀ گروه تروریستی پی خواهند برد؟ آیا بیماری صعب‌العلاج منصور در ایران، مداوا می‌شود؟ آیا منصور با توجه به بیماری‌اش توان ادامۀ عملیات را خواهد یافت؟ این‌ها همه بستگی به عوامل زیادی دارد که با خواندن داستان مشخص می‌شود.
براساس داستان، بذر شور و شعور جوانان انقلابی ایران، از همان ابتدای انقلاب در بین جوانان منطقه و کشورهای دیگر کاشته شد. جوانه زدن و بار دادن این بذر نیز، شاید زمان ببرد اما بی‌شک اتفاق خواهد افتاد. شخصیت اکبر پیرویان (دانشجوی پزشکی) نمایندۀ جوانان انقلابی ایران است که در پی احساس وظیفۀ خود، با گروهی از رزمندگان فرامرزی، به افغانستان سفر می‌کند تا مبارزین آن کشور را یاری دهد. او با شخصیت معنوی و تأثیرگذار خود، محبوب کسانی می‌شود که ظلم را برنمی‌تابند و در برابر هر جنایتی با تمام توان، قد علم می‌کنند. هرچند این دو گروه، در کوتاه‌مدت سرنوشتی متفاوت دارند.
اشاره به فضای پاک و معنوی رزمندگان دفاع مقدس، تأکید بر شخصیت شهید اکبر پیرویان و تأکید بر پیشرفت علمی و توانایی مهندسی معکوس ایرانی‌ها، بینامتنیت‌های تاریخی سیاسی (مثل جنگ روس با افغانستان) و بازنمایی کوتاهی از جغرافیای افغانستان، و بکر بودن ایدۀ رمان، چند مورد از ویژگی‌های خوب «تکفیری» است. این موارد به رمان «مهدی دریاب» رویکردی سیاسی داده اما ایدۀ نو، خواندنی و جذاب داستان، در کنار گره‌های متعدد آن، مخاطب را عطشناک رسیدن به صحنۀ گره‌گشایی می‌کند و رمان به مدد قلم روان نویسنده، در زمانی کوتاه به پایان می‌رسد.
«اگر رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، بالاترین مقام قضایی کشور، چهار وزیر، 27 نمایندۀ مجلس، و تعداد زیادی از دولت‌مردان یک حکومت کشته شوند چه اتفاقی می‌افتد؟ ... فقط در طول سه‌ماه همۀ اینها در این کشور ترور شدند، اما حکومت ایران تکان نخورد. شما می‌خواهید با چند انفجار کور و ترور، چنین حکومتی را به عقب‌نشینی وادارید؟» (ص 31)
توانایی حکومت شیعی در ادارۀ کشور، از نکته‌های باارزش دیگری است که نویسنده در داستان خود گنجانده و درونمایۀ داستان هم، به‌طور مستقیم به پیشرفت پزشکی ایران ـ به‌ویژه در منطقه ـ در قالب بیمارستان نمازی، و جایگاه رفیع، توانایی و اقتدار کشور در مواضع هسته‌ای و تکنولوژی اشاره دارد؛ مستقیم و غیرمستقیم.
پرداختن به شهر دزفول و کازرون، معرفی بیشتر فرهنگ آن و همچنین استفاده از گویش یا لهجۀ محلی، برای جذابیت بیشتر و تغییر فضای داستان از حالتی خشک و افسرده، ظرفیت موجود در داستان بوده که جا داشت مورد توجه قرار بگیرد. «هویجن، هویج! بیو گُرجه ببر. گُرجه! منصور احساس کرد روی فریادها با اوست شاید به خاطر لباس عربی‌اش بود. یک نفر در تأیید این احساس، ابتکاری به خرج داد. بند یک بستۀ بزرگ کلم را پاره کرد و ریخت وسط بساط صیفی‌ها و فریاد کشید: کَلَمَن. هُی کَلَمَن. اهلن و سهلن کَلَمَن.»(ص 49)
در مجموع، «تکفیری» رمانی نو در فضای ادبیات داستانی کشور از نظر محتوا و موضوع است و با تلاش در رفع برخی کاستی‌ها، می‌تواند جایگاه قابل توجهی در حیطۀ رمان‌های ارزشی داشته باشد.
 
نظر بدهید