شجاعی و گرمارودی به معارفۀ «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» می‌آیند
شنبه 20 شهريور 1395

شجاعی و گرمارودی به معارفۀ «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» می‌آیند

جلسۀ معرفی و بررسی کتاب «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد برگزار می‌شود.

به نقل از خبرگزاری فارس، فرهنگسرای اندیشه جلسۀ معرفی و بررسی کتاب «خاطرات حسنعلی خان مستوفی» اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد را برگزار می‌کند.

در این برنامه، نویسندۀ اثر و منتقدین، سیدعلی موسوی گرمارودی و سیدمهدی شجاعی و علاقه‌مندان حوزۀ طنز، حضور خواهند داشت.

این برنامه روز سه شنبه 23 شهریور از ساعت 17 در خیابان شریعتی، بوستان اندیشه، فرهنگسرای اندیشه برگزار خواهد شد.

زرویی در این اثر دست به خلق دو شخصیت خیالی با عناوین حسنعلی خان مستوفی و میرزا حسین پیشکار زده است که یکی به تقریر و بازگویی خاطرات دیگری مشغول است و جالب اینجاست که هر دو نیز از اساس وجود خارجی ندارند.

زرویی در این کتاب که در قالب طنز نوشته شده است،‌ خاطرات شخصیتی خیالی به نام حسنعلی‌خان مستوفی را  که توسط پیشکار او «میرزا حسین پیشکار» نوشته شده، روایت می‌کند.‌ وی در مقدمۀ کتاب می‌نویسد:‌ حسنعلی‌خان مستوفی برای کارگزاران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مرز و بوم، نام و چهره‌ای شناخته شده‌ است و به جرئت می‌توان گفت که در صد سال گذشته، ایشان بیشترین تأثیر را در روند تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران داشته‌اند. نثر موجز و بیان صادقانۀ ایشان در نگارش خاطرات به قدری جذاب و گیراست که خوانندۀ اثر را دچار شگفتی می‌کند.»

زرویی در این کتاب، روایت‌هایی طنز  از این شخصیت خیالی از جمله تقاضای رضا شاه از او برای حضور در تاجگذاری‌اش، تلگراف زدن ملکه بریتانیا به وی، سفر به چین و حبشه و آمریکا را ارائه کرده است،‌ پیکاسو، هایدگر، چارلی چاپلین و برخی دیگر از شخصیت‌های تاریخی جهان از جمله شخصیت‌هایی هستند که در این کتاب‌ به آن‌ها اشاره شده است.

در بخشی از متن این کتاب تحت عنوان «مرحوم چاپلین در ایران» آمده است: «واسطۀ آشنایی من با مرحوم «چاپلین» همان‌طور که قبلاً عرض کردم، مرحوم «سنت اگزوپری» بود. چاپلین، اصالتاً انگلیسی بود و سلسله نَسَبَش با پنج واسطه به «آرداواز» خان ارمنی می‌رسید که در ایام سلطنت قاجار ساکن محلۀ درخونگاه تهران بود و بعدها به انگلیس مهاجرت کرده بود.

انسان‌های بزرگ، متعلق به هیچ سرزمین و کشوری نیستند، بلکه متعلق به تمامی بشریت‌اند. بنابراین، ایرانی‌الاصل بودن مرحوم چاپلین، موجد افتخار و مباهات نیست. این مسئله صرفاً بدان جهت عرض شد که ابنای وطن بدانند که این مملکت، چه مایه در پیشرفت فرهنگ و هنر جهان مؤثر بوده است. اصالتاً مملکتی که ابن سینا، ابوریحان، رازی، پسران هیثم، غیاث‌الدین جمشید کاشانی، حضرت استادی سر پروفسور حسنعلی خان مستوفی، خوارزمی، خواجه نصیر و بسیاری عالِمان گران‌قدر دیگر به جهان هدیه کرده است، چه نیازی به جعل افتخارات دارد؟ توضیح از بند گناه‌کار، میرزا حسین پیشکار...»

در بخشی از این اثر می خوانیم:

چگونه اینشتین به آمریکا رفت؟

«کمتر کسی به میزان مودت و دوستی میان مرحوم «آندره ژید» و مرحوم «اینشتین» آگاه است. از این دو، یکی در سال 1921 به اخذ جایزة نوبل در رشتة فیزیک نائل شد و دیگری در سال 1947 جایزة ادبی نوبل را دریافت کرد. احتمالاً اواسط سپتامبر 1933 بود که تلگرافی از «آندره ژید» به دستم رسید/ تاریخ مندرج بر متن تلگراف، این است: هشتم سپتامبر 1933. توضیح از حقیر بی‌مقدار، میرزا حسین پیشکار [آن روزها، این بنده برای انجام برخی مذاکرات در ایالات متحده بودم.] متن تلگراف چنین بود:

«دوست عزیز،

لابد متأثر خواهید شد اگر بگویم دوست مشترک‌مان اینشتین در خطر است. او را برای اقامت به فرانسه دعوت کرده‌ام؛ ولی او پاریس را برای اقامت امن نمی‌داند. به هم‌فکری شما نیاز مبرم دارم. ارادتمند؛ ژید.»

برای روشن شدن ذهن خوانندة گرامی، ناچارم عرض کنم که از پاییز 1312 هجری شمسی (1933 میلادی) امواج ضد یهود در آلمان هیتلری شدت گرفت و همین امر موجب مهاجرت بسیاری از یهودیان به کشورهای دیگر شد.

بنده همان‌طور که قبلاً عرض کردم و شاید بعدها نیز به مناسبتی از آن یاد کنم، با مرحوم هیتلر مختصر آشنایی داشتم و زمینة وساطت برای تأمین جانی و اقامت مرحوم اینشتین در آلمان فراهم بود؛ اما به واسطة فراگیر شدن دامنة جنگ، بمباران‌ها و کشتارهای جمعی، چنین وساطتی را به صلاح نمی‌دیدم. همان روز برای «اینشتین» تلگرافی فرستادم که حاوی سه پیشنهاد بود:


  1. فراهم کردن زمینة مهاجرت ایشان به ایران

  2. انتقال ایشان به ایالات متحده

  3. انتقال ایشان به انگلستان و فراهم ساختن امکان تدریس ایشان در دانشگاه «منچستر» (و البته این پیشنهاد آخر، پس از مذاکره با دوستم مرحوم «ارنست رادرفورد» که احتمالاً بعدها، مفصل‌تر دربارة او خواهم گفت، ارائه شد.


مرحوم اینشتین در جواب، با اظهار اشتیاق بسیار برای مهاجرت به ایران، افزوده بود که باتوجه به وجود امکانات پژوهشی مناسب‌تر، گزینة دوم را که انتقال به ایالات متحده آمریکا بود، ترجیح می‌دهد.»

 
نظر بدهید