شاکری: ادبیاتی که با ارزش‌ها و مبانی منافات دارد، ادبیات انقلاب اسلامی نیست
یکشنبه 17 ارديبهشت 1396

شاکری: ادبیاتی که با ارزش‌ها و مبانی منافات دارد، ادبیات انقلاب اسلامی نیست

شاکری:تعبیر من از ادبیات انقلاب آن ادبیاتی است که به‌صورت خالص با ارزش‌ها و اهداف و مبانی که بزرگان و رهبران انقلاب و با کتاب و سنت هم‌خوانی دارد. ادبیاتی که با این‌ها منافات دارد، ادبیات انقلاب اسلامی نیست.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، منانشر، دومین نشست از سلسله نشست‌های ادبیات با طعم انقلاب با حضور احمد شاکری و محمدجواد جزینی، در چهارمین روز از سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب در سالن یاس برگزار شد. در ابتدای این نشست احمد شاکری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، به بحث آسیب‌شناسی ادبیات داستانی انقلاب پرداخت و گفت: نکته این است که بحث آسیب‌شناسی ادبیات داستانی انقلاب، جزو پرسش‌هایی است که می‌شود آن را پرسشی اصیل و بالادست دانست که موضوعاتی در ذیلش واقع می‌شود. اگر از خود سؤال کنیم که چرا باید به آسیب فکر کرد، یک سری پیش‌فرض‌هایی را پیش از طرح این سؤال باید لحاظ کنیم.
شاکری دربارۀ این پیش‌فرض‌ها گفت: یکی از نکات این است که اولاً با چه تعریف و مبنایی قائل به ادبیات داستانی انقلاب هستیم. نکتۀ دیگر این است که ما ادبیات داستانی انقلاب را یک جریان زنده تلقی می‌کنیم که ممکن است به سمت رشد یا زوال برود. این تعبیر ناظر بر این است که ما به‌صورت نوبه‌نو با تغییر و تحول این ادبیات مواجهیم. یکی دیگر از نکات به‌عنوان پیش‌فرض، صورت کمالی ادبیات داستانی و زیرمجموعه‌هایش است. نکتۀ دیگر برای آسیب‌شناسی این است که باید مجاری‌اش را از ابعاد مختلف پیگیری کرد. این خود یک تقسیم‌بندی بزرگ است.
محمدجواد جزینی، داستان‌نویس و منتقد، مفهوم ادبیات انقلاب را این‌گونه ارائه کرد: مفهوم ادبیات انقلاب این‌قدر برای ما آشناست که انگار تعریفش را می‌دانیم؛ اما وقتی وارد حوزه‌اش می‌شویم، می‌بینیم زیاد تعریفش را نمی‌دانیم. در تمام کشورهایی که در آن انقلاب شده، به‌محض انقلاب تعریف جدیدی از ادبیات انقلاب ارائه می‌شود. عموماً بعد از انقلاب می‌خواهند دیدگاه‌هایی را که باعث انقلاب شده در محصولات ادبی اجرا کنند. این مفهوم گاهی در ادبیات انقلابی تلقی می‌شود و در واقع اولین بار نیروهای چپ مارکسیست آن را خلق کردند.
جزینی ادامه داد: آیا منظور ما از ادبیات آثاری است که پدیدآوردگان ادبیات از آن استفاده می‌کنند؟ بعضی انقلاب را محدود کرده‌اند به تاریخ تحول؛ درحالی‌که در تاریخ جهان می‌گویند ادبیات انقلابی. اگر منظور از ادبیات انقلابی این است، دلیلی ندارد که سال 57 به بعد را تاریخ انقلاب حساب کنیم. باید قبل از آن را هم در نظر بگیریم؛ حتی دوران مشروطه.
این منتقد دربارۀ اختلاف نظر در خصوص مفهوم ادبیات انقلابی افزود: این تعریف در کشور ما محدود شده و به این مفهوم ستم شده. کسانی مفهوم تقویمی ادبیات انقلاب را در نظر دارند؛ اما گروهی به مفهوم عمیق‌تر فکر می‌کردند و تلاش می‌کردند مفهوم ادبیات انقلابی را تعیین کنند. این افراد دو دسته می‌شدند: افرادی که تحت تأثیر جریان‌های چپ بودند. می‌گفتند این ادبیات ما را علیه سرمایه‌داران دعوت به مبارزه می‌کند و نیروی کار را محترم می‌داند. انقلاب اینان پسوند اسلامی نمی‌گرفت و آن را نمی‌خواستند. اینان ادبیاتشان تفکر انقلابی دارد و سازش در مقابل ظالم را نمی‌پذیرد. گروه دوم مفهوم را کوچک کردند. گفتند آن ادبیات انقلاب اسلامی نیست. مبارزه با ظالم دارد؛ اما می‌خواستند مفاهیمی از اسلام را داخل این مفهوم تزریق کنند و ادبیات جدیدی بسازند. اما زود تجدید نظر کردند. این جریان در دهۀ 70 کمرنگ شد.
این داستان‌نویس دربارۀ نقش نهادهای دولتی در این مسئله گفت: گرۀ دیگر به دست نهادهای دولتی و صداوسیما زده شد. این نهادها مفهوم پیچیده و بزرگ و باارزش ادبیات انقلابی را به پدیده‌ای تقویمی محدود کردند. گفتند منظور از انقلاب ما فقط رویدادهای سال‌ها و ماه‌هایی است که به انقلاب منتهی می‌شود. مشکل بزرگی که این آسیب به این مفهوم می‌رساند، یکی تلقی غیرعلمی مدیران غیرکارشناس است. آدم‌هایی دست‌اندرکاران این حوزه‌اند که اصلاً این مفهوم را نمی‌شناسند و این ادبیات را به یک رویداد تاریخی محدود کرده‌اند؛ به جای اینکه این ادبیات را جوری معرفی کنند که به افکار آگاهی می‌دهد. بخش اصلی این آسیب از ناحیۀ تصمیم‌گیران فرهنگی اتفاق افتاده.
محمدجواد جزینی مبنای منتخبش در تعریف ادبیات انقلاب اسلامی را این‌گونه عنوان کرد: مفهوم ادبیات انقلاب این‌قدر بزرگ و گسترده است که نباید آن را به یک دایره محدود کرد. این ادبیات را باید به آثاری بگوییم که موضوع اصلی‌اش مبارزه با ستم است. این تعریف تمام زمان‌ها و تمام آثار را دربرمی‌گیرد. ادبیات انقلاب اصطلاح روشنگرانه‌ای نیست و به‌جای آن «ادبیات مبارز» را پیشنهاد می‌کنم. انقلاب یعنی دگرگونی. دگرگونی در ظاهر است و تمام می‌شود. اما ادبیات مبارز قشنگ‌تر است. من معتقدم مفهومِ انقلابی درست است نه تقویم انقلابی.
این منتقد و داستان‌نویس در ادامۀ بحث آسیب‌شناسی این موضوع گفت: آنچه به نام آسیب وجود دارد، ممکن است بخشی‌اش از جانب تولیدگران و نویسندگان ایجاد شود. بخشی از آن هم از بیرون جهان کتاب است و در سیاست‌گزاری‌ها. یکی از این مشکلات نبودن گفت‌وگوهای تخصصی است. این مفهوم وقتی با ناشیگری تعریف شود مفهومش کوچک می‌شود.
یکی از دلایل عمدۀ مشکلات این است که تلاشی برای تعریف این مفهوم نشده. همچنین تمام نهادهای دولتی بدون دانش فرهنگی خود را موظف به دخالت در این حوزه می‌دانند.
شاکری در پاسخ به سخنان محمدجواد جزینی عنوان کرد: تعبیر من از ادبیات انقلاب آن ادبیاتی است که به‌صورت خالص با ارزش‌ها و اهداف و مبانی که بزرگان و رهبران انقلاب و با کتاب و سنت هم‌خوانی دارد. ادبیاتی که با این‌ها منافات دارد، ادبیات انقلاب اسلامی نیست. ممکن است ادبیات انقلاب باشد. دلیلش آن است که دورۀ جدید ادبیات داستانی در کشور ما با پیروزی انقلاب اسلامی و با هویت اسلامی و با رهبری دینی شکل گرفت.
 
نظر بدهید