یکشنبه 11 تير 1396
همه سیزده سالگیام! را بخوانید...
کتاب همه سیزده سالگیام، گلچینی از خاطرات آزادهایست که نوجوانیاش را در اردوگاههای حزب بعث به جوانی رساند و سرانجام در 22 سالگی آزاد شد و به کشور بازگشت.
محمد قبادی
با آغاز هر جنگی، پدیدههایی شکل میگیرد که میتواند در شئون مختلف یک اجتماع تأثیری شگرف بگذارد و بلکه به میراثی ماندگار برای آن اجتماع تبدیل شود؛ یکی از آنها در حوزه ادبیات است. به تعبیر آقا مرتضی سرهنگی این پدیده و میراث ماندگار از لحظه پایان جنگ متولد میشود و این مهم در دفاع هشت ساله جوانان ما در مقابل حزب بعث عراق، رخ داد؛ تولدی مبارک و میمون که امروز «ادبیات پایداری» میخوانیمش و هر روز به همت صاحبان قلم و اندیشه شاهد رشد و بالندگیاش هستیم و از ثمرات مادی و معنویاش بهره میبریم.
ادبیات پایداری، «به مفهوم عام در معنای ادب»، در قالبهای مختلفی بروز و ظهور دارد و میتواند در عرصههای متعدد علوم انسانی تجلی یابد که از جمله آنها، ادبیات، «به مفهوم خاص»، تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی، هنر و... است.
ادبیات پایداری، «به مفهوم خاص در معنای ادب» را نیز میتواند به گونههای مختلفی چون داستان، شعر، فیلمنامه خاطرهنگاری و... تقسیم کرد. در نوع خاصی از اینگونه که از آن به خاطرهنگاری یاد میکنیم، فارغ از دستهبندی مشخصی که برای آن قائلیم، فصل مشخصی وجود دارد که به «ادبیات بازداشتگاهی یا ادبیات اردوگاهی» شناخته میشود. این ادبیات که البته مؤلفههای تعریف شدهای دارد، خودنگاشتهها یا دیگرنگاشتههایی است که باید خاطرات آقای مهدی طحانیان تحت عنوان همه سیزده سالگیام را در زمره آن تعریف کرد که به قلم روان سرکار خانم گلستان جعفریان سامان یافته است.
کتاب همه سیزده سالگیام، گلچینی از خاطرات آزادهایست که نوجوانیاش را در اردوگاههای حزب بعث به جوانی رساند و سرانجام در 22 سالگی آزاد شد و به کشور بازگشت.
کتاب با یک مقدمه از خانم جعفریان و هجده فصل به انضمام چند عکس و سند در 352 صفحه منتشر شده است. طرح جلد آن، رنگ اسارت دارد و تصویری از راوی با اطلاعاتی از کتاب در پسزمینه سبز، همه آن چیزی است که به چشم میخورد.
این اثر بر پایه 120 ساعت خاطراتی شکل گرفته است که بدون شک قصد تاریخنگاری در آن نبوده و در نتیجه باید گفت که مصاحبه و گفتوگوی بینابینی میان خاطرهگو و مصاحبهگر که البته در مقام خاطرهنگار نیز نشسته است، انجام نگرفته؛ اما این سخن به این معنا نیست که خاطرهنگار بیهدف و بدون برنامه با خاطرهگو گفتوگو کرده باشد بلکه بالعکس کتاب در درون خود یک مهندسی و خط سیری را دنبال میکند که میتواند این انگیزه را برای خواننده خوشذوق ایجاد نماید تا کتاب را به نقطه پایان برساند.
آنچه از کتاب میتوان برداشت کرد اینکه خاطرهنگار، «خانم جعفریان»، فارغ از توان قلمی خود و به کارگیری ادبیاتی سلیس و روان و ارائه متنی خوشخوان، زحمت بسیاری در گفتوگوی 120 ساعته و سپس تدوین کشیده است تا بتواند اثر را آنگونه که شایسته خواننده علاقهمند میباشد عرضه کند. دریافت من از شخصت خاطرهگو، «آقای طحانیان» شخصیتی خودساخته، آرمانگرا، تیزبین و تحلیلگر است و این نکتهایست که در مقدمه نیز بدان اشاره شده و همین امر کار گفتوگو و خاطرهنگاری را سخت میکند چراکه بر اساس نوع کار باید بین تحلیلها و خاطرهها وجه تمایز قائل شد، هرچند که خاطرهگو با زیرکی برخی تحلیلها را به خاطره نزدیک کرده است. این اتفاق اگرچه اثر را از زمره خاطرهنگاریهای مستند دور نکرده اما اگر دقت خانم جعفریان و مهندسی ساختارمند او در تنظیم کتاب نبود، میتوانست خواننده دقیق را بیاعتماد کند.
خانم جعفریان به اقتضاء خاطرات بیان شده، به درستی دو چهره از شخصیت اثر را به تحریر کشیده است. این دو چهره نه در تضاد، بلکه در تکمیل شخصیت خاطرهگو و خاطراتش میباشد و در یک راستای حقیقی و واقعی تعریف میشوند. چهرهای که در ابتدای کتاب توسط خانم جعفریان از مهدی طحانیان تحریر میشود، خواننده را با رزمندهای اسلحه به دست و با کولهباری از اعتقادات مذهبی و سیاسی همراه میکند. این چهره همراه خاطرات به سمت اسارت میرود و رنگ میبازد و خواننده را با رزمندهای بیاسلحه و بیجانپناه، ولی با کولهباری از اعتقادات مذهبی و سیاسی همراهی میکند که هنوز در مبارزه است. این مبارزه که دل رزمندهاش در گرو امید و پیروزی است وجه بارز بسیاری از آزادگان و بلکه همه آنان است و امید به پیروزی انسانیترین وجه و خواست هر انسان در بندی است که میتواند برایش مبارزه کند.
اما نکتهای که میتواند اثر را از آثار همگن خود متمایز میکند، موضوع کتاب و اتفاقاتی است که بر آقای طحانیان گذشته است. این اتفاقات تأثیرگذار که از قضا فرازهای بلندی هم دارد، میتواند خود دستمایه آثاری در حوزههای ادبی و هنرهای نمایشی باشد، فارغ از اینکه میتوان این فرازهای بلند را از منظر روانشناسی، مباحث معرفتشناسانه و دیگر مناظر و عرصههایی که موضوع مطالعات انسانی است مورد توجه قرار داد.
مواجههای که طحانیان سیزده ساله و در بند اسارت، با سرگرد محمودی، «سرهنگ» فرمانده بعثی اردوگاه الانبار و الرمادی دارد یکی از همان فرازهاست. این فراز آنقدر بر طحانیان نوجوان تأثیر گذاشته است که او به خود اجازه داده، حداقل یک چهارم خاطرات و کتابش را به او اختصاص دهد و سرانجام خود را پیروز این میدان بداند.
اما آنچه این کتاب را از همگنانش بارز میکند مواجهه و بلکه تعاملی است که مهدی طحانیان با خبرنگاران مختلف مخصوصاً با خبرنگار هندی فرانسوی خانم ناصره شالما انجام میدهد. مصاحبهای که اوج نگاه مذهبی و سیاسی طحانیان را بیان میکند و او را به یک قهرمان بدل میسازد. این مصاحبه از شبکه پنج فرانسه پخش شد و مهدی طحانیان را به عنوان سوژهای قابل تقدیر معرفی نمود. پخش این مصاحبه خانواده مهدی را به محضر امام خمینی(ره) رهنمون کرد و او تأثیرش را حتی پس از آزادی در قاب عکس بسیاری از منازل دید.
این اثر شایسته خواندن و دیده شدن است پس پیشنهاد میکنم مطالعهاش کنید.
با آغاز هر جنگی، پدیدههایی شکل میگیرد که میتواند در شئون مختلف یک اجتماع تأثیری شگرف بگذارد و بلکه به میراثی ماندگار برای آن اجتماع تبدیل شود؛ یکی از آنها در حوزه ادبیات است. به تعبیر آقا مرتضی سرهنگی این پدیده و میراث ماندگار از لحظه پایان جنگ متولد میشود و این مهم در دفاع هشت ساله جوانان ما در مقابل حزب بعث عراق، رخ داد؛ تولدی مبارک و میمون که امروز «ادبیات پایداری» میخوانیمش و هر روز به همت صاحبان قلم و اندیشه شاهد رشد و بالندگیاش هستیم و از ثمرات مادی و معنویاش بهره میبریم.
ادبیات پایداری، «به مفهوم عام در معنای ادب»، در قالبهای مختلفی بروز و ظهور دارد و میتواند در عرصههای متعدد علوم انسانی تجلی یابد که از جمله آنها، ادبیات، «به مفهوم خاص»، تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی، هنر و... است.
ادبیات پایداری، «به مفهوم خاص در معنای ادب» را نیز میتواند به گونههای مختلفی چون داستان، شعر، فیلمنامه خاطرهنگاری و... تقسیم کرد. در نوع خاصی از اینگونه که از آن به خاطرهنگاری یاد میکنیم، فارغ از دستهبندی مشخصی که برای آن قائلیم، فصل مشخصی وجود دارد که به «ادبیات بازداشتگاهی یا ادبیات اردوگاهی» شناخته میشود. این ادبیات که البته مؤلفههای تعریف شدهای دارد، خودنگاشتهها یا دیگرنگاشتههایی است که باید خاطرات آقای مهدی طحانیان تحت عنوان همه سیزده سالگیام را در زمره آن تعریف کرد که به قلم روان سرکار خانم گلستان جعفریان سامان یافته است.
کتاب همه سیزده سالگیام، گلچینی از خاطرات آزادهایست که نوجوانیاش را در اردوگاههای حزب بعث به جوانی رساند و سرانجام در 22 سالگی آزاد شد و به کشور بازگشت.
کتاب با یک مقدمه از خانم جعفریان و هجده فصل به انضمام چند عکس و سند در 352 صفحه منتشر شده است. طرح جلد آن، رنگ اسارت دارد و تصویری از راوی با اطلاعاتی از کتاب در پسزمینه سبز، همه آن چیزی است که به چشم میخورد.
این اثر بر پایه 120 ساعت خاطراتی شکل گرفته است که بدون شک قصد تاریخنگاری در آن نبوده و در نتیجه باید گفت که مصاحبه و گفتوگوی بینابینی میان خاطرهگو و مصاحبهگر که البته در مقام خاطرهنگار نیز نشسته است، انجام نگرفته؛ اما این سخن به این معنا نیست که خاطرهنگار بیهدف و بدون برنامه با خاطرهگو گفتوگو کرده باشد بلکه بالعکس کتاب در درون خود یک مهندسی و خط سیری را دنبال میکند که میتواند این انگیزه را برای خواننده خوشذوق ایجاد نماید تا کتاب را به نقطه پایان برساند.
آنچه از کتاب میتوان برداشت کرد اینکه خاطرهنگار، «خانم جعفریان»، فارغ از توان قلمی خود و به کارگیری ادبیاتی سلیس و روان و ارائه متنی خوشخوان، زحمت بسیاری در گفتوگوی 120 ساعته و سپس تدوین کشیده است تا بتواند اثر را آنگونه که شایسته خواننده علاقهمند میباشد عرضه کند. دریافت من از شخصت خاطرهگو، «آقای طحانیان» شخصیتی خودساخته، آرمانگرا، تیزبین و تحلیلگر است و این نکتهایست که در مقدمه نیز بدان اشاره شده و همین امر کار گفتوگو و خاطرهنگاری را سخت میکند چراکه بر اساس نوع کار باید بین تحلیلها و خاطرهها وجه تمایز قائل شد، هرچند که خاطرهگو با زیرکی برخی تحلیلها را به خاطره نزدیک کرده است. این اتفاق اگرچه اثر را از زمره خاطرهنگاریهای مستند دور نکرده اما اگر دقت خانم جعفریان و مهندسی ساختارمند او در تنظیم کتاب نبود، میتوانست خواننده دقیق را بیاعتماد کند.
خانم جعفریان به اقتضاء خاطرات بیان شده، به درستی دو چهره از شخصیت اثر را به تحریر کشیده است. این دو چهره نه در تضاد، بلکه در تکمیل شخصیت خاطرهگو و خاطراتش میباشد و در یک راستای حقیقی و واقعی تعریف میشوند. چهرهای که در ابتدای کتاب توسط خانم جعفریان از مهدی طحانیان تحریر میشود، خواننده را با رزمندهای اسلحه به دست و با کولهباری از اعتقادات مذهبی و سیاسی همراه میکند. این چهره همراه خاطرات به سمت اسارت میرود و رنگ میبازد و خواننده را با رزمندهای بیاسلحه و بیجانپناه، ولی با کولهباری از اعتقادات مذهبی و سیاسی همراهی میکند که هنوز در مبارزه است. این مبارزه که دل رزمندهاش در گرو امید و پیروزی است وجه بارز بسیاری از آزادگان و بلکه همه آنان است و امید به پیروزی انسانیترین وجه و خواست هر انسان در بندی است که میتواند برایش مبارزه کند.
اما نکتهای که میتواند اثر را از آثار همگن خود متمایز میکند، موضوع کتاب و اتفاقاتی است که بر آقای طحانیان گذشته است. این اتفاقات تأثیرگذار که از قضا فرازهای بلندی هم دارد، میتواند خود دستمایه آثاری در حوزههای ادبی و هنرهای نمایشی باشد، فارغ از اینکه میتوان این فرازهای بلند را از منظر روانشناسی، مباحث معرفتشناسانه و دیگر مناظر و عرصههایی که موضوع مطالعات انسانی است مورد توجه قرار داد.
مواجههای که طحانیان سیزده ساله و در بند اسارت، با سرگرد محمودی، «سرهنگ» فرمانده بعثی اردوگاه الانبار و الرمادی دارد یکی از همان فرازهاست. این فراز آنقدر بر طحانیان نوجوان تأثیر گذاشته است که او به خود اجازه داده، حداقل یک چهارم خاطرات و کتابش را به او اختصاص دهد و سرانجام خود را پیروز این میدان بداند.
اما آنچه این کتاب را از همگنانش بارز میکند مواجهه و بلکه تعاملی است که مهدی طحانیان با خبرنگاران مختلف مخصوصاً با خبرنگار هندی فرانسوی خانم ناصره شالما انجام میدهد. مصاحبهای که اوج نگاه مذهبی و سیاسی طحانیان را بیان میکند و او را به یک قهرمان بدل میسازد. این مصاحبه از شبکه پنج فرانسه پخش شد و مهدی طحانیان را به عنوان سوژهای قابل تقدیر معرفی نمود. پخش این مصاحبه خانواده مهدی را به محضر امام خمینی(ره) رهنمون کرد و او تأثیرش را حتی پس از آزادی در قاب عکس بسیاری از منازل دید.
این اثر شایسته خواندن و دیده شدن است پس پیشنهاد میکنم مطالعهاش کنید.
https://mananashr.ir/news/18498/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید