زندگینامه و اشعار خواجه حسین مروی در یک اثر
سه شنبه 17 مرداد 1396

زندگینامه و اشعار خواجه حسین مروی در یک اثر

دیوان خواجه حسین مروی که از سرایندگان سده دهم هجری قمری است با مقدمه، تصحیح و تحقیق ذبیح الله حبیبی‌نژاد توسط سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، حبیبی نژاد درباره این اثر گفت: خواجه حسین مروی یکی از شاعرانی است که در قرن دهم هجری زیست می کرده است. متاسفانه تاکنون کسی دسترسی به نسخه‌ای از دیوان ایشان پیدا نکرده که من به همت یکی از دوستان خوبم آقای دکتر بهروز ایمانی توانستم نسخه‌ای از شعرهای این شاعر را پیدا کنم.
وی ادامه داد: البته نسخه‌ای که در اختیار من قرار گرفت، نسخه‌ کامل نیست ولی بعنوان مقدمه‌ای که این شاعر خوب سبک هندی احیا شود اثر مقبولی است که امیدوارم  فتح بابی باشد برای  پژوهشگران که بتوانند به ابعاد بیشتری از زندگی و آثار این شعر خوب کشورمان دست پیدا کنند.
وی ادامه داد: در میان پژوهشگران متون کهن، که پیش از این نیز اشاره شد، فقط دکتر غلام مصطفی‌خان، از استادان زبان و ادب فارسی در پاکستان، با در اختیار داشتن نسخه‌ای از دیوان خواجه حسین یا حداقل با ملاحظة نسخه‌ای از دیوان او نکته‌های مهمی در قالب مقاله‌ای به زبان اردو، در مجلة اردو، چاپ پاکستان، ارائه داده است. از این مقاله با دارابودنِ قصاید و غزلیات نایابِ خواجه حسین، به منزلة منبعی قابلِ اعتنا، در تصحیح این دیوان استفاده شده است.
حبیبی نژاد همچنین  در قسمتی از پیشگفتار این اثر نوشته است: اگرچه دیوان خواجه حسین با حداقل امکانات و مدارک و اسناد موجود احیا گردید و بی‌گمان کاستی‌هایی هم دارد، انگیزه‌ای می‌شود برای پژوهشگران و آیندگان تا با بازیابی آثار دیگر این شاعر توانا، که اکنون دور از دسترس است، آن را کامل‌تر و زیباتر عرضه بدارند، تا بیش از پیش بر فرهنگ و زبان سرزمینمان ببالیم و سفیرانِ شایستة آن را ارج نهیم.
 
یکی از غزلیات شاعر بدین گونه است:








سر زلف پریشان تو، یارا
جهان بر مشک سارا گشت ازین بیش
مرو دامن‌کشان هر سو بُتِ من
لب لعل تو در می چاشنی داد
بلای آن دهان تا چند بینم
رو ای باد صبا گر می‌توانی
از آن دستان‌سرا گشته‌ست «مروی»
پریشان می‌کند احوال ما را
مده بر باد زلف مُشک‌سا را
مپوش از مردمان راه خدا را
ز قند پارسی صد پارسا را
کسی هرگز ندیدست این بلا را
به سلطان عرض کن حالِ گدا را
که شد رویت گل این بُستان‌سرا را

 
نظر بدهید