«فرزند کشمیر» به بازار کتاب رسید 
دوشنبه 23 مرداد 1396

فرزند کشمیر

«فرزند کشمیر» به بازار کتاب رسید 

کتاب «فرزند کشمیر(پژواک انقلاب اسلامی در شبه قاره هند)» از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری ایبنا کتاب «فرزند کشمیر (پژواک انقلاب اسلامی در شبه قاره هند)» نوشته محمدعلی جعفری از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
در معرفی کتاب می‌خوانیم: «بَروبچه‌های گروه شهیدِ مجاهد سیدعباس موسوی دعوتش کرده بودند برای سخنرانی در همایش «انقلابی که صادر شد». مجذوب آن زبان فارسی دست و پاشکسته‌اش بودم. به ذهنم رسید بعد از سخرانی بروم سراغش تا کمی هم گپ بزنیم. معلوم بود ناگفته‌های زیادی از ابعاد جهانی انقلاب اسلامی دارد. کشمیری‌الاصل بودنش بر اهمیت موضوع می‌افزود. این شد که بعد از سخنرانی، پاپی‌اش شدم که بیشتر از گذشته‌اش بگوید. با رفقا، سرسفره‌ای مهمانش کردیم و او هم ما را مهمان خاطرات مبهوت کننده‌اش کرد. خاطراتی که با شنیدنش حس شرمندگی آدم بیدار می‌شد و ضمیر ناخودآگاهش هوشیار. سفره شام دو ساعتی پهن بود و همه محو شیرینی گفته‌ها و ناگفته‌های سیدقلبی حسین. آنچه از قلب منقلبش برمی‌آمد چنان بر جانمان می‌نشست که می‌شد یقین کرد اهل صدق و عمل است.
نگران دغدغه‌هایی بود که شاید منِ ایرانی به آن فکر هم نمی‌کردم. بعد از آماده شدن کتاب، رفتم قم برای تکمیل متن و نهایی کردن آن. کنار ورودی شبستان بانو معصومه‌(س) منتظر ایستادم. لابه‌لای آن همه آدم، چشم دواندم تا سید را با آن کلاه پشمی همیشگی‌اش پیدا کنم. شاید هیچ‌کدام از آدم‌های درون شبستان نمی‌دانستند در رمیانشان مردی است آرام و موقر و عجیب عاشق، که سال‌ها رنج تبلیغ انقلاب اسلامی را در کشمیر به دوش کشیده و در پنجمین دهه عمرش در حوزه علمیه قم درس طلبگی می‌خواند و مشغول ترجمه صحیفه نور امام است. با این همه اِبا دارد تا خود را در مقابل نام بلند امام عددی بخواند. به گمانم همین بی‌ادعایی و گمنامی، معراج سربازان روح‌الله است.
با یکی، دو تا ناشر در حال رایزنی بودم که خبری، سخت زمین‌گیرم کرد. در کنار خانه خدا، به سوی خدا بازگشته بود. چند ماهی طول کشید تا دوباره دست‌ودلم به کار برود. با مدد فرزندانش، خاطرات تکمیلی را اضافه کردم و شد آنچه امروز می‌بینید.»
فرزند کشمیر کیست؟
جدش، حاج سیدحسین قمی بود، از نوادگان حضرت موسی مبرقع‌(ع). چند قرن پیش به‌عنوان مبلغ اسلام از قم مهاجرت می‌کند به کشمیر. مزارش در روستای «سعده پوره»، جنوب غربی دره کشمیر، شده است زیارتگاه شیعیان.
پدرش، سیداحمد رضوی، که در «گلگت» متولد شده بود، در سال 1946 مهاجرت می‌کند به دره کشمیر. مسئولیت تبلیغ دین منطقه، نسل به نسل رسیده بود به او. تا اینکه مساله استقلال هند و تقسیم شبه ‌قاره پیش می‌آید. بین هند و پاکستان، سر کشمیر جنگ می‌شود. کشمیر افتاده بود دست هندوستان و «گلگت» دست پاکستان. این جنگ مانع بازگشتنش می‌شود.
خودش، سید قلبی حسین رضوی بود؛ اهل کشمیر و متولد 1944 میلادی. لیسانس ادبیات اردو و کشمیری را در سال 1970 از دانشگاه کشمیر گرفت. دو سال بعد در وزارت اطلاع‌رسانی ایالت جامو و کشمیر استخدام شد. در سال 1982 به ایران دعوت شد و در سازمان تبلیغات اسلامی شروع کرد به فعالیت فرهنگی. دو سال بعدش هم به‌عنوان طلبه دینی وارد حوزه علمیه قم شد.»
برش‌هایی از زندگی فرزند کشمیر
ـ شصت و پنج نفر از هند آمده‌ایم؛ نه روحانی داریم و نه چیزی از مناسک می‌دانیم. بیایید و به ما آموزش دهید.
هر روز از صبح تا شب سخنرانی می‌کرد. به ساعت دوازدهِ شب راضی شدند. به تعدادشان کتاب مناسک حج به زبان اردو برداشت و رفت محل اسکانشان. اول از تقلید و مرجعیت پرسید. شیعه بودند، ولی از این مسائل چیزی نمی‌دانستند.
ـ بنده که اهل کشمیرم و هموطن شما، مقلد آیت‌الله خامنه‌ای هستم و ایشان را اعلم می‌دانم. اگر حرف من را قبول دارید از مناسک ایشان بگویم.
متفق‌القول گفتند: «پس ایشان مرجع تقلید ما هم هست!»
تا ساعت دو و نیم شب، اعمال واجب را به آن‌ها یاد داد و گفت نیازی به مستحبات نیست.
پشت جلد این کتاب نیز آمده است: «از شاگردان آیت‌الله بهجت بود استاد اخلاق و اهل فضل. یکی از شاگردانشان تماس گرفت که استادمان می‌خواهد آقای رضوی را ملاقات کند. با روی باز پذیرفتم. خودشان آمدند دم در برای استقبال. حسابی تحویل گرفتند. توی اتاق، در حضور شاگردانشان به پدرم فرمودند: «خاطرات شمار را خواندم به خاطر بعضی از قسمت‌هایش تحت تاثیر قرار گرفتم. بنده در درس اخلاقم به شاگردانم توصیه می‌کنم خاطرات شما را مطالعه کنند.»
کتاب «فرزند کشمیر (پژواک انقلاب اسلامی در شبه قاره هند)» با شمارگان یک‌‌هزار و 100  نسخه در 128 صفحه، به بهای 7 هزار و 700 تومان از سوی انتشارت روایت فتح به بازار نشر عرضه شده است.
 
نظر بدهید