سامانی: سعی کردم به رشد روزافزون اعتیاد و خودکشی بپردازم/ عبدالحسینی: سوژه داستان، انتخابی سخت و حساس است
سه شنبه 31 مرداد 1396

رمان «خواب باران» نقد شد

سامانی: سعی کردم به رشد روزافزون اعتیاد و خودکشی بپردازم/ عبدالحسینی: سوژه داستان، انتخابی سخت و حساس است

نویسنده رمان «خواب باران» گفت: سعی کردم در این رمان به موضوعاتی چون فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، اعتیاد، خودکشی، عشق و ازدواج، بی‌ایمانی و شک رو به رشد در بخشی از بدنه جامعه بپردازم.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، نشست ماهانه نقد کتاب کتابخانه پیروزی با محوریت رمان «خواب باران» اثر وجیهه سامانی برگزار شد.
*سوژه داستان، انتخابی سخت و حساس است
سهیلا عبدالحسینی نویسنده و منتقد این جلسه، با اشاره به نثر کتاب گفت: ما با نثری یکدست و روان و خوشخوان سر و کار داریم که به خوبی خواننده را با خود همراه می‌کند.
او ضمن اشاره به موضوع خودکشی در رمان، به روز بودن و ملموس بودن اتفاقات وشخصیت‌های اثر را از نقاط قوت کار برشمرد و در عین حال، زاویه‌ای را که نویسنده برای ورود به مبحث شک و ایمان و پرداختن به معضل مهم خودکشی به کار گرفته، انتخابی سخت و حساس عنوان کرد.
*سعی کردم به رشد روزافزون اعتیاد و خودکشی بپردازم
پس از آن وجیهه سامانی، نویسنده اثر در مورد چگونگی شکل گیری طرح داستان و نگارش رمان توضیحاتی داد. او پرداختن به معضلات اخلاقی اجتماعی جوانان را یکی از دغدغه های اصلی خود برشمرد و با اشاره به خواب باران افزود: سعی کردم در این رمان به موضوعاتی چون فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، اعتیاد، خودکشی، عشق و ازدواج، بی ایمانی و شک رو به رشد در بخشی از بدنه جامعه بپردازم.
در ادامه حاضران درجلسه به ارائه نقطه نظرات خود پیرامون «خواب باران» پرداختند.
وجه تسمیه نام کتاب، علت طولانی بودن فصل گلستان، کم حجم بودن و موجز بودن داستان با توجه به کشش و ظرفیت گسترش و پرداخت بیشتر پیرنگ داستان، دلیل حضور یک بانوی میانسال به عنوان ناجی در داستان و... از جمله نکات مورد اشاره حضار بود.
از نگاه خوانندگان حاضر در جلسه، مفهوم قضا و قدر در این داستان به خوبی نشان داده شده بود؛ نوع خودکشی که توسط نویسنده انتخاب شده بود، به باورپذیری بیشتر داستان کمک می‌کرد. قلم شیوای نویسنده، چیدمان مناسب جملات، پرداختن به معضلات جوانان در جامعه امروز و سانسور نشدن صحنه‌های تلخ از دیگر مزایای اثر است.
از طرفی پرداختن به زندگی امیر، هرچند کوتاه، می‌توانست باعث ارتباط بیشتر بین خواننده و شخصیت امیر شود و پایان داستان را برای خواننده باورپذیرتر و خوشایندتر کند.
به نظر برخی خوانندگان، قهرمان اصلی داستان، حسام بود که با وجود مشکلات زیادی در زندگی خودش، ناجی زندگی شخص دیگری باشد.
مرضیه یگانه مسئولِ کتابخانه پیروزی با اشاره به صحنه‌ای از داستان که به اولین تجربه مواد مخدر توسط شخصیت اصلی داستان مربوط می‌شد، ضمن طبیعی و باورپذیر بودن توصیفات این صحنه و توان نویسنده در فضاسازی و پردازش حالات فرد، اشاره کرد که ممکن است این توصیف با جزئیات این صحنه برای نسل جوانتر بدآموزی داشته باشد.
*آتش و گلستان را نوشتم تا به خلیل برسم
وجیهه سامانی ضمن اشاره به تعدد و کثرت سلیقه و نگاه افراد به یک موضوع واحد، در مورد انتخاب شخصیت‌ها و خط سیر داستان توضیحاتی ارائه داد و گفت: در میان فصل‌ها، به شخصه فصل آخر را بیشتر از فصل های دیگر دوست داشتم و اصولا آتش و گلستان را نوشتم تا به خلیل برسم.
همچنین در جواب یکی از حضار که از علت حضور عزیز خانم و پسرش به عنوان ناجی و نقش پیامبر گونه شان و عدم استفاده از مشاور و فرد متخصص سوال کرده بود، افزود: داستان نویس وقایع نگار نیست و باید در خط سیر پیرنگ داستان از درام استفاده کند تا اثر به اصطلاح دراماتیزه شود و قلابی برای کشش خوانند داشته باشد. برای ایجاد درام هم ما به تقابل و رویارویی شخصیت های مختلف و متفاوت نیاز داریم تا درام شکل بگیرد.
*جای پرداخت بهتر وجود داشت
در ادامه سهیلا عبدالحسینی ضمن جمع‌بندی نکات مطرح شده در جلسه، اشاره کرد که پیرنگ این رمان تا دو برابر قابلیت گسترش و اضافه شدن را داشت و نویسنده می‌توانست به مباحث مختلفی مثل حضور شخصیت اصلی در بازپروری، ورود پیدا کند و بعضی صحنه‌ها و حوادث را پرداخت بهتری کند.
او با اشاره به میزان رو به رشد خودکشی در میان جوانان گفت: ظرفیت افراد در مواجهه با مشکلات یکسان نیست. شخصی ممکن است با وجود صدها مشکل تاب بیاورد و فرد دیگری با چند مشکل از پا در بیاید. در اینجا عواملی که دست به دست هم دادند تا کاراکتر اصلی را به سمت دست شستن از زندگی سوق بدهند، به خوبی پرداخت شده است.
همچنین در پاسخ یکی از حضار که به نمایشی بودن پایان اثر اشاره کردن بود، گفت: رمان با رئالیسم شروع می‌شود و به رمانتیسم می‌رسد. چرا که اصولا در داستان باید از عنصر تخیل استفاده شود و ثبت حوادث روزمره به همان صورت کلیشه و تکراری که رخ می‌دهد، داستانی خلق نمی‌کند.
 
نظر بدهید