میزانی برای جریان شناسی انحطاط و تبارشناسی انحراف
شنبه 25 شهريور 1396

میزانی برای جریان شناسی انحطاط و تبارشناسی انحراف

عاشورا مبارزه با اندیشه ی نفاق در جریان کلان خود بود و محدود به مقابله با بدعتهای بنی امیه نمی شد.

حجت الاسلام والمسلمین حسن علیپور وحید
انگیزۀ آفرینش کتاب حماسه ­ی سرخ
انگیزش­گر اصلی در آفرینش کتاب «حماسه­ ی سرخ»، ایجاد تحول و نوآوری در سبک ارائه­ ی آموزه­ های عاشورایی بود. اهل مطالعه و علاقه مندان به معارف عاشورایی چندوقتی است که عاشوراپژوهی و تولیدات عاشورایی را دچار نوعی تکرار و رکود در محتوا و شیوه ­ی ارائه احساس می­ کنند. این تکرار به ویژه در حوزه ­ی ادبیات، قلم و زبان محسوس­تر است.
تغییر ذائقه در فضای عاشورانگاری و نیاز به تغییر و تحول به ویژه در عرصه ­ی زبانِ عرضه­ ی معارف عاشورایی، بیشترین سهم را در خلق «حماسه­ ی سرخ» داشت. بر پایه­ ی همین منطق، استفاده ­ی هرچه بیشتر از ظرفیت­های قلم در نگارش متن، از اولویت­های نویسنده بود و تلاش شد تا عناصری چون تصویرسازی و خیال­ انگیزی، حضوری فعال در متن داشته باشند. با این ­همه تلاش شده تا جنبه ­ی پژوهشی به ویژه تحلیل و واکاویِ حوادث، تحت تأثیر قرار نگیرد و محتوا فدای قالب نشود. از این رو، حوادث و رخدادهایِ برجسته ­ی زندگی امام حسین (ع) با ارائه­ ی تحلیل و ورود در عمق ماجرا همراه است، هرچند که با نثر ادبی ارائه می ­شود. در این چارچوب، حماسه­ ی سرخ کوشیده تا آمیزه­ای از تحلیل باشد با نثر ادبی.
درون­مایه ­های مهم حماسه ­ی سرخ
عاشورا سرفصل­هایی مهم برای مطالعه دارد که تا به امروز، ضرورت و تازگی خود را حفظ کرده. کتاب حماسه­ ی سرخ نیز تصمیم دارد که برخی از این سرفصل­ها را محورهای مهم تحقیق خود قرار دهد و چون خونی گرم در اندام خویش جاری سازد. چند درون­مایه که حماسه ­ی سرخ از عاشورا اقتباس کرده و دنبال می ­کند، از این قرارند:
1)درون­مایه­ ی اول، پاسداری از دین خدا: از محورهای مورد اهتمام حماسه­ ی سرخ، تبیینِ بعثت و رسالتی است که امام مسلمین در آن عصر برای پاسداری از دین خدا بر دوش خود می ­دید. دین اسلام، میراث همه­ ی انبیا و برترین سرمایه­ ی وحیانی و یگانه نسخه­ ی نجات انسان به شمار می ­رفت و نگهداری آن، برترین فریضه­ ی الهی و عقلانی بود که هر رهبر الهی در آن زمان بر دوش خود احساس می ­کرد.
این رسالت در عصر امام حسین (ع) اهمیتی ویژه و استثنایی به خود دید و چالش ­انگیزیِ جبهه­ ی رقیب بر سر راه اسلام تا آنجا پیش رفت که هویت اسلامی را در معرضِ انحراف و انقراض همیشگی قرار داد. این تهدید فوق ­العاده نیرومند و بنیان­ برانداز، هر موحّد و مؤمنی را با تمام توان به تدبیر و تکاپو وامی­دارد. از آنجا که باطل با همه­ ی پتانسیل به معرکه آمده بود، حفظ هماوردی می ­طلبید که اهل ایمان نیز با همه­ ی پتانسیل به پیکار برخیزند. این­گونه است که امام معصوم و حجت خدا خود به معرکه گام نهاد و همه­ ی هستی ­اش را برای اقامه و ادامه­ ی اسلام تقدیم کرد.
2)درون­مایه­ ی دوم، نفاق­ شناسی: از پیچیده ­ترین رسالت­های رهبران الهی از عصر «نبوت و رسالت» تا «امامت و ولایت» و پس از آن در عصر «غیبت» تا به امروز، مهار نفاق و مبارزه با براندازان و فتنه ­سازان داخلی بوده است. رویارویی با نفاق بر خلاف رویارویی با دشمنان آشکار، جبه ه­ای ثابت و همیشه­ گشوده است که پیوسته جریان دارد. این نبردِ عمدتاً نرم و دامنه ­دار، دشواری­ها و پیچ­ و خم­های خاص خود را دارد و همیشه­ ی روزگار چون باری کمرشکن و تکلیفی طاقت­ فرسا، پنجه در پنجه­ ی موحدان تاریخ و رهبران مکاتب الهی می­ افکند و خیال تعطیل یا تنزل نیز ندارد.
سریال نفاق در اسلام، قبل از پیشوایی امام حسین (ع) شروع شده بود و امت اسلامی را با ایدئولوژی انحرافی تربیت می­ کرد. براندازانی که با لباس دوست، دینداری و خیرخواهی به میدان آمده بودند، نسلی بیگانه از آموزه ­های اصیل اسلام بار می ­آورد و در روزگار امام حسین (ع) اوج تحرک و تکاپوی خود را تجربه می­ کرد. با سیطره ­ی همه­ جانبه ­ی اندیشه ­ی نفاق بر جامعه ­ی اسلامی و با عنوان خلافت اسلامی، شرایطی سرنوشت ساز پیش آمد که دستاوردهای رسالت به چالش کشیده شد. نزاع بر سر بقاء و عدم بقای میراث انبیا بود و عمق طراحی­ها، ریشه ­کنیِ ارمغان­های هدایتگرِ آسمان برای زمینیان را هدف گرفت.
از این رو، فاجعه­ ی عاشورا و قتل و غارت اهل بیت پیامبر (ص) و هجومِ همه­ جانبه به اسلام، یکی از خروجی­های انحراف اسلامیان پس از پیامبر (ص) و برآیندِ جریان نیرومند نفاقی بود که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پی ریزی شد و با سرعت ریشه دواند و جامعه و امت اسلامی به ویژه حاکمیت و مدیریت آن را در چنبره ­ی خود درآورد. اوج شکوفایی و سایه ­افکنیِ این درخت شوم در عصر امام حسین (ع) بود و ادامه ­ی حیات و هویت اسلام می­ طلبید که این «شجره ­ی ملعونه» قطع و توسعه ­طلبی آن سدّ شود. از این منظر، عاشورا مبارزه با اندیشه­ی نفاق در جریان کلان خود بود و صرف ایستادگی در برابر تحریف و بدعت­های بنی امیه شمرده نمی ­شد. بنی امیه آن روز وارث همه­ ی تبار انحراف و حامل همه­ ی دستبردهایی بود که پیشینیان بر دین خدا تحمیل کرده بودند. خلافت یزید به نمایندگی از سلسله ­ی انحراف و نفاقِ ریشه ­دارِ آن عصرِ اسلامی عمل می­ کرد و پدیده ­ای یکّه و تنها و بریده از دیگر مکاتب فکریِ انحرافی نبود.
برای تصورسازی و محسوس ­سازیِ این مشکل که یزیدِ لاابالی، شرابخوار و سگ­باز که همانند پدر و جد خود هیچ اعتقادی به اسلام نداشت، چگونه توانست فرزند پیامبر و حجت خدا را به مسلخ ببرد و بازماندگان رسالت را یکباره به قربانگاه بکشاند و مسلمانان، آرام و خاموش تماشا یا حتی همراهی کنند، می­ توان به قصه ­ی نفاقِ حاکم بر امروزِ جهان اسلام توجه و تعمق بیشتری کرد.
قصه­ ی یزید شبیه است به قصه­ ی پادشاهان کنونی سعودی و هم ­اندیشان و هم­ پیمانان آنان که در جهان اسلام با دلارهای بیکران مسلمین و رسانه­ های فراگیر جهانی و تبلیغ و تخریب فراوان، به عنوان «خادم الحرمین» و «ولیّ امر» معرفی می ­شوند، چنانکه یزید خلیفه­ ی پیامبر و وارث انبیاء خوانده می ­شد. شاهان و شاهزادگان سعودی در جلسات علنی شراب می ­نوشند، بر خلاف قرآن که دستور می­ دهد "رحماء بینهم و اشداء علی الکفار" باشید با دشمنان و قاتلانِ مسلمین هم­ پیمان هستند و با مسلمینِ یمن، سوریه، عراق، فلسطین، لبنان و ... در جنگ و ستیز. عیاشی شاهزادگان سعودی در داخل و خارج از عربستان، کاخ­های اختصاصی در اروپا و آمریکا، ثروت­های افسانه ­ای و حساب­های بانکی نجومی که درباریانِ دستِ­ چندم را در ردیف ثروتمندترین مردان جهان نشانده و ده ها فساد علنی و پنهانی دیگر هنوز بسیاری از نخبگان جهان اسلام را بر سر فهم نیاورده و مانع از دوستی و همکاری نشده و میدان را هموار کرده تا دیکتاتورها همچنان به نام اسلام بر مردم حکومت کنند و نماینده و مرکز جهان اسلام معرفی شوند و...
تدبر در این مصداق، می­ تواند صحنه ­ی نفاقِ حاکم بر جهان اسلام در عصر عاشورا را تصویرسازی کند؛ همچنین جدال دو اسلام در عصر عاشورا را ترسیم و به ذهن تقریب نماید. از سوی دیگر، کمک می ­کند تا عمق بدفهمی و غفلت امت اسلامی به ویژه عالمان و نخبگان را شبیه ­سازی شود و غربت اسلام راستین و مظلومیت اهل ایمان را نیز ملموس­تر سازد.
3)درون­مایه ­ی سوم، درس­ آموزی عاشورا: درس­ انگیزی و الهام ­سازیِ عاشورا از ساحاتِ سرشار و پر رهاورد آن حماسه ­ی توحیدی تحلیل می شود. عاشورا در کنار کارکردهای معرفتی، تربیتی و دینیِ متعددی که دارد، میزانی برای جریان­ شناسی انحطاط و تبارشناسیِ انحراف در جوامع اسلامیِ پس از خویش نیز تلقی می­ شود. به دیگرسخن، عاشورا حاملِ کلیدواژه­ هایی است که هریک می توان گشاینده ­ی فصلی از معرفت و مبارزه باشد. با توجه به اوج ­گیری اندیشه­ های انحرافی و تنوع و تکثّر شیوه­ های نرم و سختِ دین­ زدایی، راهبردهای مبارزاتی و اصلاحیِ عاشورا نیز متکثر و چندوجهی ظهور کرد. عاشورا منبعی غنی برای مطالعات فرهنگی و فعالانِ عرصه­ ی دفاع نرم و سخت به دست می ­دهد. عاشورا و مجموعه ­ی مبارزاتی حسینی درسنامه ­ای فراگیر از آزادی­خواهی، عدالت­ طلبی، جامعه­ سازی و انسان­ پروری است. کمتر آموزه ­ی فرهنگی، اجتماعی و دغدغه­ ی نجات و تعالی بشر را می ­توان یافت که عاشورا و دائرةالمعارف سرشارِ حسینی، ورودی بدان نداشته باشد یا الهام و اقتباسی برای مراجعان خویش نیافریند.
4)درون­مایه­ ی چهارم، تصویرسازی از جدال دو اسلام: زمانه­ ی امام حسین(ع) و معرکه­ ی عاشورا پیش از آنکه صحنه ­ی درگیریِ اسلام و شرک باشد، عرصه­ ی جدال دو اسلام بود: اسلام وحیانی و اسلام انحرافی. همین ویژگی، مؤثرترین عامل بود بر تشخیص­های نادرست امت اسلامی و بیراهه­ رفتن­های خیل عظیمِ جامعه ­ی اسلامی.
ریزش گسترده ­ی خواص و نخبگان نیز محصول همین عامل بود. جدال دو اسلامِ مدعیِ پاسداری از کتاب و سنت، دشواری­ها و پیچیدگی­های نوظهوری ارمغان آورد که تشخیص و تصمیم را سخت کرد، هردو اسلام از نمادهای دینی و شعارهای حق بهره می ­گرفتند، هردو جبهه حج را پاس می ­داشتند، هردو نماز جمعه و جماعت را برپا می ­داشتند، هردو در بهره­ گیری از تریبون تبلیغی دین اهتمام داشتند، هردو نظام تربیتی به نام دین داشتند، هردو مدیریت مسلمانان را می ­جستند، و... . در رقابتی چنین مشابه و مدعیِ دیانت بود که بسیاری از صحابه و تابعین و نامداران جهان اسلام لغزیدند.
کارزار چنان پیچیده و عمق طراحی­ها و اراده ­ها چندان پوشیده و دیریاب شد که قاعده­ ی کلی بر آن قرار گرفت که عبادت و قداست به تنهایی کارآیی خود را از دست دهد و به پیش­ نیازی تعیین­ کننده­ تر و ژرف­تر چون معرفت و بصیرت نیاز جدی افتد. به دیگر سخن، هر که در آن معرکه افزون بر تقوا و تدین، مجهز به سرمایه ­ی بصیرت و تشخیص بود، دین سالم از معرکه بیرون بُرد، و دست­ خالیان از تشخیص، تحلیل و فهم عمیق اجتماعی-سیاسی، دیانت، قداست و حیثیت را یکجا از کف دادند و در ورطه ­ی سقوط و رسوایی ابدی افتادند. چندلایگیِ مبارزه چنان بود که بسیاری از نخبگان را نه تنها از تشخیص حق و وظیفه باز ایستاند، که در جبهه­ ی طغیان به صف کرد و در برابر حجت خدا و وصی رسول خدا (ص) قرار داد و هلاکت ابدی را رقم زد. در آن نبرد نرم و دفاع سخت، سوابقِ درخشان و انتساب به مشاهیر و خاندان­های بزرگ و امثال آن نیز کارگر نیفتاد و دستگیر نشد.
5)درون­مایه­ ی پنجم، پیش­ نیازهای پاسداری از ادیان و مکاتب الهی: تجربه­ ی ادیان الهی و سنت تاریخ می ­آموزد که پایداری دستاورد انبیاء و بقای جبهه ­ی حق، همیشه خون می­ طلبد؛ گاه خونِ دل و گاه خونِ سر. در این میان، برهه­ هایی فرامی­ رسد که هجوم و هیمنه ­ی دشمن شدت می ­گیرد و خون دل به تنهایی توان برپا داشتن دین خدا را ندارد و باید همراه شود با خون سر. در عصر عاشورا هجمه­ ی باطل چندان پیچیده و پرحجم شد که باید هم خون دل خورد و هم خون سر تقدیم کرد. افزون بر آنکه فدا شدن موحدان و یاران راستین دین خدا به تنهایی کارساز نمی ­افتاد و امام مسلمین، خود باید در جان­ نثاری قدم پیش می­ گذاشت و جان خویش را هدیه ­ی ساحت دوست می ­کرد تا اراده و آرمان الهی پیش برود و کاروان هدایت و عبودیت متوقف نشود.
6)درون­مایه ­ی ششم، مبانیِ نظری و مشروعیت ­سازِ قیام عاشورا: تبیین مبانیِ نظری و ضرورت­های انقلاب عاشورا از دیگر رویکردهایی است که کتاب حماسه­ ی سرخ، طرح و تعقیب می­ کند. افزون بر علم الهیِ امام معصوم (ع) که منبعی یقینی برای تشخیص تکلیف و مصلحت است، منابع و مستندات دیگری نیز برای تشخیص ضرورتِ قیام وجود داشت، از سویی اَخبار و اِرشاد پیامبر (ص) این وظیفه را پیشا پیش تعیین و تبیین کرده بود. این اخبار و اطلاعات را پیامبر (ص) به طور مستقیم به اهل بیت خود و دیگر یاران انتقال داده بود و چنان مستحکم و مستند است که با سپری شدن 14 سده اکنون نیز بخش­هایی از آن در منابع تاریخی و روایی در دسترس و داوری است.
از سوی دیگر و افزون بر علم الهی و منبع نبوی، فهم عقلی و مستقل و خرد سیاسی نیز اقدامی انقلابی همسان با نهضت حسینی را یگانه سازوکارِ بقای اسلام می ­فهمید. درک درست و دلسوزانه، هرگونه سازش و مصلحت ­اندیشی با دستگاه طغیان را بی ­حاصل تحلیل می ­کرد؛ زیرا پنجه ­های پرتوان دستبرد در دین و تحریفِ سنت نبوی چنان عمیق بر پیکره ­ی اسلام فرو رفته بود که نبرد نرم، کارآیی خویش را از دست داده بود و برای نجات میراث انبیاء جز نبرد سخت کارگر نمی ­افتاد. زخمِ کهنه­ ی وارد آمده بر دین محمد(ص) چنان کاری بود که جز قیام و خون، مرهمی نداشت و چه مرهمی شفابخش­ تر از خون خدا و خون محمد(ص) که جاری بود در اندام فرزندش حسین.
*نوسینده کتاب حماسه سرخ
منبع: خبرگزاری تسنیم
نظر بدهید