رقص برزیل با شیطان
چهارشنبه 04 بهمن 1396

رقص برزیل با شیطان

کتاب هر چند از کشورهایی دور سخن می‌گوید اما چندان برای مخاطب ایرانی گنگ و نامفهوم نیست. او دست مخاطب جهانی‌اش را گرفته و نزد کارگران سیاه‌پوست آفریقای جنوبی یا حاشیه‌نشینان ریو برزیل می‌برد و نشان می‌دهد که آنها هم با معضلاتی مشابه دست به گریبان‌اند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، کتاب هر چند از کشورهایی دور سخن می‌گوید اما چندان برای مخاطب ایرانی گنگ و نامفهوم نیست. او دست مخاطب جهانی‌اش را گرفته و نزد کارگران سیاه‌پوست آفریقای جنوبی یا حاشیه‌نشینان ریو برزیل می‌برد و نشان می‌دهد که آنها هم با معضلاتی مشابه دست به گریبان‌اند؛ هزینه‌های بالای آموزش و بهداشت، دستمزدهای ناچیز، فساد اقتصادی، استثمار کارگران توسط سرمایه‌داران ملی و بین‌المللی و ....او از دانشگاه شیکاگو نام می‌برد و تاثیر شگرفی که بر دنیای امروز گذاشت، تاثیری که تقریبا می‌توان سرآغاز آن را کودتای 1973 شیلی دانست.

روزی که ویکتور خارا، شاعر عدالتخواه شیلی چندی پس از سرنگونی رئیس‌جمهور محبوبش، سالوادور آلنده در برابر جوخه آتش وفاداران به ژنرال آگوستو پینوشه ایستاد و فهمید که دیگر کارش در این دنیا تمام شده شاید به این فکر می‌کرد که چرا آلنده به آن شکل زیر بمباران نظامیان شیلیایی وفادار به آمریکا جان سپرد؟ شاید به آینده محرومان کشورش که سالها برای آنان خوانده بود می‌اندیشید اما احتمالا نمی‌دانست که هزاران کیلومتر دورتر از سانتیاگو، در دانشکده اقتصاد دانشگاه شیکاگو آمریکا، اقتصاددانانی شیک‌پوش و مبادی آداب نشسته‌اند که خوشحال از سرنگونی یکی از یاران فیدل کاسترو در آمریکای لاتین، در حال طرح‌ریزی نسخه اقتصادی بی‌رحمانه‌ای برای قوام‌یابی حکومت دیکتاتور خون‌ریز شیلی، آگوستو پینوشه هستند.

سالها بعد، نسخه‌ای که روی شیلی و در دوران دیکتاتوری نظامی پینوشه آزمایش شده بود با اهرم موسسات مالی جهانی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، یکی یکی در کشورهای دیگر جهان پیاده شد. مردمی که غالبا در کشورهای کمتر توسعه‌یافته یا موسوم به کشورهای جنوب زندگی می‌کردند می‌دیدند که هر روز ازمیزان خدمات عمومی و رفاهی آنها کاسته شده و در عوض با افزایش بیکاری، شاهد کاهش دستمزدها و بالا رفتن نرخ خدمات و کالاها هستند.

مردم با رنگ پوست و مذهب و نژادهای مختلف می‌بینند که گویی «دستی نامرئی» جیبشان را خالی می‌کند و دسته بیشتری از آنها را راهی زیر خط فقر می‌کند اما نمی‌دانند این دست نامرئی چیست؟ چه کسی در حال خالی کردن جیب ما است؟ دولت؟ دولت که اقتصاد را «مردمی» کرده و دخالتی در اقتصاد ندارد، پس کیست؟

چند روز پیش موسسه بین‌المللی آکسفام طی گزارشی تکان‌دهنده اعلام کرد که  42 نفر در جهان ثروتی معادل سه میلیارد و هفتصد میلیون نفر از فقرای دنیا را در اختیار دارند و در همین گزارش آمده که 82  درصد از ثروت تولید شده در جهان در سال 2017 نصیب یک درصد از ثروتمندترین افراد شده است.

فردریش فون‌هایک، جیمز بیوکنن، میلتون فریدمن و اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو، نظم اقتصادی بی‌رحمانه‌ای پایه‌گذاری کردند که راه پیشرفت و توسعه مالی را در رهاسازی بی قید و شرط اقتصاد و بیرون رفتن دولت‌ها از این عرصه می‌دانست و به همین سبب میلیاردها نفر از مردم عادی و عموما زیردست را در برابر شهوت بی انتهای سوداندوزی و تکاثر ثروت ابرسرمایه‌داران تنها می‌گذاشت. مردم دیگر خود باید با دستمزدهایی که فقط کفاف زنده بودنشان را می‌داد از پس مخارج بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، حمل و نقل، مسکن و سایر امور زندگی روزانه برآیند و البته طبیعی است که عده زیادی که نمی‌توانند این مخارج را تامین کنند از گردونه رقابت برای حیات خارج شوند.

«نئولیبرالیسم» به قول استفن متکالف امروز ایده‌ای است که همه جهان ما را بلعیده و از آن خود کرده است بدون آن که عموم مردم بدانند زیر سایه و تحت سلطه آن زندگی می‌کنند. اما پرسشی مهم در این میان وجود دارد؛ آمارهای هولناک اقتصادی (نظیر آنچه که از آکسفام نقل شد) و البته واقعیت عینی زندگی عموم مردم جهان ابتدا به ساکن چهره‌ای ترسناک و رعب‌آور از دنیایی که سرمایه‌داران برایمان ساخته‌اند ترسیم می‌کند اما چه آرایشی بر صورت نئولیبرالیسم وجود دارد که کراهت آن را قابل تحمل کرده است؟ زرن در کتاب خود در واقع به همین سوال پاسخ می‌دهد. او المپیک و جام جهانی را ابزارهایی برای پنهان‌سازی هولناکی نئولیبرالیسم می‌داند.

با این حال «رقص برزیل با شیطان» را به طور دقیق نمی‌توان اثری تماما ورزشی دانست. زرن در بخش‌های مختلفی از کتابش به فراخور موضوع و نیاز بحث در قامت یک پژوهشگر تاریخ، یک کارشناس سیاست جهانی یا حتی اقتصاددان ظاهر شده تا آنچه می‌خواهد به مخاطبش بگوید را عمیق و متقن بیان کند.

«رقص برزیل با شیطان» پرده از واقعیات مهمی بر می‌دارد و آن هم تاثیر رقابت‌های جهانی ورزشی در محدود کردن آزادی‌های عمومی، گسترش فسادهای اقتصادی، تحکیم پایه‌های حکومت‌های ناسالم و البته بسط جدی‌تر نئولیبرالیسم است. زرن در کتاب خود، بی‌مهابا فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) و کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) را به مثابه شرکت‌هایی تجاری معرفی می‌کند که برای سوداندوزی خود، مردم ضعیف کشورهای هدف را له کرده و تنها درآمد خود را افزایش می‌دهد.

 

 

زرن همچنین به انتقاد شدید از چهره‌های معروف ورزشی مانند «پله» می‌پردازد که با سواستفاده از جایگاهی که به دلیل حمایت‌های توده‌های فقیر و محروم کشورشان به دست آورده‌اند عملا به توجیه‌گران ظلم‌های نئولیبرالیستی بدل شده‌اند و سرمست از پول‌هایی که نصیبشان شده گویا دست در گردن امثال فون‌هایک انداخته و به رقص معروف برزیلی‌ها (سامبا) می‌پردازند.

نویسنده با این که خود خبرنگار است اما آشکارا نشان می‌دهد چگونه رسانه‌های بزرگ و جریان اصلی دنیا عامدانه چشم بر حاشیه‌های مهم و مردمی رویدادهایی مانند جام جهانی و المپیک می‌بندند و با سانسور و بایکوت نابودی زندگی میلیون‌ها نفر در کشورهای میزبان این رقابت‌ها، چشم‌های میلیاردها بیننده را از واقعیات و مسائل مهم بشری (یعنی حق حیات طبیعی و بدون رنج انسان‌ها) به شوت کردن توپ‌ها و سوپراستارهای ورزشی منحرف می‌کنند.

«رقص برزیل با شیطان» که با ترجمه خوب و گیرای علی عرب‌زاده و توسط نشر اسم روانه بازار کتاب ایران شده از آن دست کتاب‌هایی است که مطالعه آن برای خواننده ایرانی که خواسته یا ناخوسته تحت تاثیر موج بی‌رحمانه و سهمگین نئولیبرالیسم (چه از نوع بین‌المللی و چه از نوع وطنی آن) قرار گرفته می‌تواند مفید و ای بسا آگاهی‌بخش باشد و کلید حل بسیاری از سوالات ذهنی امروز جامعه ما در خصوص مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی باشد.

 
نظر بدهید