«رؤیای نیمه‌شب» برای مخاطب عام نوشته شده است
دوشنبه 04 مرداد 1395

«رؤیای نیمه‌شب» برای مخاطب عام نوشته شده است

حجت‌الاسلام مظفر سالاری نویسندۀ رمان «رؤیای نیمه‌شب» گفت: این رمان اثری نیست که بتوان به‌عنوان یک اثر شاخص ادبی روی آن انگشت گذاشت.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، رمان «رؤیای نیمه‌شب» اثر حجت‌الاسلام مظفر سالاری اثری است که انتشارات کتابستان معرفت آن را پس از سال‌ها بازنشر کرده و از ابتدای سال 95 نیز به‌عنوان کتاب چهارمین دورۀ مسابقۀ کتاب‌خوانی «کتاب‌وزندگی» معرفی شده است.
این کتاب تا پیش از مسابقه قریب به 9 چاپ را پشت سر گذاشته بود و با آغاز مسابقه نیز مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.آنچه در ادامه آمده متن مشروح گفت‌وگو با این نویسنده است.
* به نظر خودتان که نویسندۀ اثر هستید، رمان «رؤیای نیمه‌شب» یک اثر فاخر ادبی است یا اثری است که برای مخاطب عام نوشته شده است؟
این رمان یک اثر خوش‌خوان است و جذابیت‌ها و کشش‌هایی دارد که مخاطب عام را با مطالعه آشتی می‌دهد. در بازخوردهایی که داشتیم در طول این سال‌ها حاکی از این مسئله بوده است. این رمان اثری نیست که بتوان به‌عنوان یک اثر شاخص ادبی روی آن انگشت گذاشت.
اگر یک هرم را در نظر بگیریم نوک این رمان افرادی هستند که آثار را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنند و اغلب رویکرد آکادمیک دارند و رؤیای نیمه‌شب چنین اثری نیست و بیشتر یک اثر درجۀ دو و یا سه است و برای عام جامعه که در کف هرم قرار دارند نوشته شده است و از آنجا که برای این گروه از مخاطبین نوشته شده مسائل فرمی خود را مخفی کرده و سعی کردم رفتارهای فرمالیستی از خودم نشان ندهم.
در این اثر در پی گروه عظیمی از مخاطبان هستیم که به‌دنبال خواندن آثار جذاب و لذت‌بخش هستند. سعی کردیم از خصیصه‌های جذابیت‌بخش در داستان استفاده کنیم.
* عامل ایجاد جذابیت در رؤیای نیمه‌شب مسئلۀ عشق است که در شخصیت‌های مختلف بروز دارد. از آنجا که می‌خواستید مخاطب عام را با کتاب درگیر کنید اما گاهی این عشق خیلی غیر قابل باور است و عاشق شدن‌ها خیلی تصنعی است. این عامل جذابیت کمی دم دستی است. در این باره توضیح می‌دهید.
ما از یک سری چاشنی‌هایی در این داستان استفاده کردیم که تعلیق درست می‌کند و موجب خوانده شدن داستان می‌شود. عشق هم یکی از این چاشنی‌ها است ولی ما در این رمان به دنبال کالبد شکافی عشق نبودیم و عشق یک تمهید و مدخل برای شروع رمان است تا هاشم انگیزه بگیرد و حرکت کند.
اما اینکه عشق در یک نگاه ممکن است اتفاق بیفتد، باید بگویم بله. عشق در برابر عقل منطقی قرار می‌گیرد. البته گاهی عشق پس از مدت‌ها در زندگی مشترک به وجود می‌آید. عشق هاشم و ریحانه عشق اصلی است و باقی عشق‌ها مهم نبوده و لزومی نداشته روی آنها متمرکز باشیم و فقط خطوط محیطی آن ترسیم شده است. عشق میان ریحانه و هاشم یک عشق خلق‌الساعه نیست. در ابتدای داستان اشاره شده که این دو از کودکی با هم بوده‌اند و با هم بزرگ شده‌اند و از کودکی به یکدیگر علاقه داشته‌اند. اما آنچه که در ادامه اتفاق می‌افتد عشق بعد از بلوغ است.
از عشق برای رسیدن به هدف‌های داستان استفاده کردیم و سعی شده که یک عشق عفیفانه وجود داشته باشد. این کتاب حتی به سبک زندگی و مدیریت عشق روابط میان دو جنس اشاره دارد و روی آن انگشت گذاشته است و این که گفته شود عشق میان این دو ناگهانی است با توجه توضیحاتی که دادم عملاً صحیح نیست.
* از باب پرداختن به عشق عفیفانه باید رؤیای نیمه‌شب را ستود. شخصیت‌های داستان رؤیای نیمه‌شب هیچ پیشینه‌ای ندارند و شخصیت‌پردازی خوبی برای آنها صورت نگرفته است. مثلاً همسر حاکم که ناگهانی از پشت پرده وارد می‌شود و یکی از موانع کشته شدن ابوراجح می‌شود و یا شخصیت رشید بدون هیچ شناختی از هاشم ماجرای دیدار مسرور با وزیر دربار را فاش می‌کند. این شخصیت‌های فرعی هم مانند عشق‌های دیگر داستان تنها مدخلی برای پیشبرد داستان است؟ حتی ماجرای تشرف ابونعیم و یا دختر حاکم شهر به تشیع هم باورپذیر نیست. در این باره چه توضیحی دارید؟
این سوال، سوال پیچیده‌ای است که از چند سوال تشکیل شده است. 15 سال پیش که این کتاب را نوشتم در ظرف زمانی خودش خلق شده و از خیالم نمی‌گذشت که قرار است برای مسابقۀ «کتاب‌وزندگی» انتخاب شود و با تجربۀ امروز نویسندگی من نوشته نشده است. این رمان مربوط به 15 سال قبل است و یک اثر ساده است و انتظار نداشتم که این‌طور دیده شود.
سند این کتاب در کتاب «عبقری الحسان» آمده و وقتی این روایت را انتخاب کردم نیتم این بود که در کنار چند روایت دیگر یک مجموعۀ داستان را بنویسم. بعد قرار شد یک رمان 150 صفحه‌ای نوشته شود و ظرفیت‌های اثر این‌طور بوده و قرار نبوده که یک رمان سنگین داشته باشیم. اگر قرار بود یک رمان 500 صفحه‌ای داشته باشیم می‌شد عشق‌ها و سایر مسائل را بیشتر پرداخت کرد.
جاده داستان باید عرض معقولی داشته باشد ولی در جاهایی عرض داستان اندازۀ چرخ یک دوچرخه است و فقط عبور می‌کنیم و مسائل در حد خطوط محیطی است که آن به خاطر آن فکر اولیه است. در ضمن نباید این را اشتباه گرفت که تمام شاخص‌های یک اثر کامل را برای مخاطب عام در نظر گرفت، آنچه که مهم است این است که کار قابلیت‌هایی داشته که در این مسابقه مورد توجه قرار گرفته و عموم مردم از این کتاب استقبال کردند و می‌گویند کتاب به ما چسبیده است.
برخی گفته‌اند که کاش کتاب سرعت کمتری داشت و پرداخت بهتری انجام می‌دادید و برخی از مخاطبان عام می‌گویند که ای‌کاش کتاب را کمی از این میزان سبک‌تر هم می‌کردید و این نشان می‌دهد که نظرات ضد و نقیض است و هرکس به فراخور خودش به کتاب نگاه می‌کند.
با تمام این سخنان به نظرم می‌رسد که با توجه به اهداف مسابقۀ کتاب‌وزندگی کار موفق بوده است و توانسته به اهداف خود دست پیدا کند. ما برای اینکه به تشرف و تأثیرات اجتماعی آن را نشان دهیم این رمان را نوشتیم و صرفاً با یک رمان عاشقانه روبرو هستیم.
* دو شخصیت هاشم و ریحانه با توجه به سن و سالی که دارند از نظر فکری با هم برابر نیستند و خواننده این عدم برابری را به خوبی لمس می‌کند. اگر هاشم شخصیت مطلع‌تری می‌بود جذابیت کار بالاتر نمی‌رفت؟
این رمان برای نوجوانان و جوانان نوشته شده، از همین رو من خودم تمایل دارم برای این گروه سنی بنویسم. وقتی هاشم مطرح می‌شود باید هاشم در سطح همین مخاطب نوجوان باشد و از طرفی اطلاعات خوبی در زمینه مذهب خود دارد ولی نسبت به مذهب تشیع کم اطلاع است. همین امروز هم برخی از اهل سنت اطلاعات کمی نسبت به تشیع دارند و همین امروز هم می‌بینیم شبهات خیلی ابتدایی مطرح می‌کنند.
اگر این مسائل در کتاب مطرح شده به خاطر این است که نوجوان شیعه در گوشۀ ذهن خود این مسائل را بداند و اگر یک خوانندۀ اهل سنت هم خواند متوجه اصل ماجرا شود درحالی‌که سعی شده منصفانه برخورد شود. در این رمان سعی شده روی وحدت تکیه کنیم.
 
نظر بدهید