مرد شدن در «زمستان بی‌شازده»
چهارشنبه 22 فروردين 1397

زمستان بی‌شازده

مرد شدن در «زمستان بی‌شازده»

رمان «زمستان بی‌شازده» نوشته فاطمه نفری و رمان تقدیری هفتمین دوره جایزه امیرحسین فردی منتشر شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، در رمان «زمستان بی‌شازده»، قهرمان داستان، از یک انقلاب بیرونی به یک انقلاب درونی می‌رسد و انقلاب اسلامی و وقایع مرتبط با این رویداد تاریخی منجر به ایجاد تحول در شخصیت اصلی داستان می‌شود.
فاطمه نفری درباره این رمان گفت: این رمان برای گروه سنی نوجوان با محوریت انقلاب اسلامی نوشته شده است. شخصیت اصلی این داستان یک نوجوان است که در جریان انقلاب و مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد و در یک پروسه مرد شدن قرار می‌گیرد و بزرگ می‌شود.
وی افزود: در حقیقت در داستان این رمان، شخصیت آن از یک انقلاب بیرونی به یک انقلاب درونی می‌رسد و انقلاب اسلامی و وقایع مرتبط با این رویداد تاریخی منجر به ایجاد تحول در شخصیت اصلی داستان می‌شود.
نویسنده «زمستان بی‌ شازده» گفت: این تحول در شخصیت داستان اتفاقی است که در سال‌های انقلاب بسیار شاهد آن بودیم که افراد در سیر مبارزات انقلاب دگرگونه و متحول می‌شدند.


در بخشی از این رمان آمده است: دلم شور می‌زد، مثل وقتی که می‌خواستند مهندس را بگیرند! در را که باز کردم، نگاهم دوخته شد تو چشم‌های مردی که خیلی آشنا بود، تنم یخ کرد. تازه داشت یادم می‌آمد که مرد کیست، که یقه‌ام را گرفت و هولم داد تو. تا آمدم به خودم بیایم، سیلی مرد نشسته بود توی صورتم و افتاده بودم روی زمین.
یک مرد هم همراهش بود، یک چماق دستش بود و نصف صورتش را سیبیل‌های کلفتش گرفته بود. ریخت‌و‌قیافه‌‌‌اش بیشتر به لات‌‌‌ها می‌خورد تا به ساواکی‌ها. صدای آقاجان که آمد از روی زمین بلند شدم. آقاجان پله‌‌های ایوان را تندی آمد پایین. بابای فرید نیشخند زد، کرواتش را صاف کرد و دستش را گذاشت رو سینه‌اش.
ـ ارادتمند، کمالی هستم! صبح خدمت رسیدم، خاطرتان که هست؟
آقاجان نگاه کرد به کمالی و گفت: «دیگر از جانمان چی می‌خواهید؟ من خودم این بچه را آدم می‌کنم!» کمالی ابرویش را انداخت بالا و نوچ بلندی کرد.
ـ نه! کار شما نیست!»
گفتنی است رمان «زمستان بی‌‌شازده» در هفتمین دوره جشنواره داستان انقلاب در سال 93 برگزیده سوم بخش رمان نوجوان شد.
نظر بدهید