خواهرم! احساس کن همیشه تابوت من را بر دوش داری
پنجشنبه 20 ارديبهشت 1397

در مراسم اختتامیۀ اولین دورۀ داستان‌نویسی دفاع مقدس «بوی خاک» عنوان شد:

خواهرم! احساس کن همیشه تابوت من را بر دوش داری

قاسم‌علی فراست گفت: «اولین کاری که باید بکنیم، این است که همیشه جلوی چشممان شهید یا مادری باشد. در وصیت‌نامۀ یکی از شهدا می‌خواندم که نوشته بود: "خواهرم! احساس کن همیشه تابوت من را بر دوش داری." این جمله‌ای که او به خواهرش گفته، جمله‌ای است که به همۀ من و شما در کل تاریخ گفته است. شهدای دفاع مقدس رفتند و جنگیدند. ما چه کردیم؟»

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، مراسم اختتامیۀ اولین دورۀ داستان‌نویسی دفاع مقدس «بوی خاک» در غرفۀ مجمع ناشران انقلاب اسلامی در نمایشگاه سی‌ویکم کتاب تهران برگزار شد.
در ابتدای برنامه، دکتر کوثری، دبیر علمی برنامه و مدیرعامل انتشارات علمی‌ و فرهنگی و استاد ارتباطات و جامعه‌شناسی دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت.
 
در ادامۀ نشست قاسم‌علی فراست، نویسندۀ دفاع مقدس گفت: «در مورد جنگ خیلی حرف‌ها داریم و خیلی کارها باید انجام بدهیم. در داستان‌هایی که در ادبیات جنگ دنیا می‌خوانیم، به صراحت می‌گویم که جنگی با ماهیت جنگ ایران از نظر مضمون و محتوا واقعاً نداشته‌ایم. از خواندن آثار بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات جنگ دنیا به این نکته پی می‌بریم. با همۀ عظمت و بزرگی جنگ ما، خیلی از اتفاقات بی‌نظیر جنگ ما و ماهیت فرهنگش آن گونه که باید، در ادبیات ما بروز و ظهور پیدا نکرده است. این مسئله علت‌های متعددی دارد که جا دارد به تفصیل به آن بپردازیم. مقایسۀ تطبیقی آثار دفاع مقدس ما با آثار دنیا کار مهمی است.»
این نویسندۀ پیشکسوت حوزۀ دفاع مقدس در ادامه عنوان کرد: «باید به این فکر کنیم که ما چه باید بکنیم؟ من نویسنده باید چه کنم؟ این انجام ندادن‌ها و گاهی نخواستن‌ها را باید کنار بگذاریم. به قول شاعر:
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن       با مردم بی‌درد ندانی که چه دردیست
وقتی جنگ خرمشهر را به یاد می‌آورم که بچه‌های جنگ چگونه می‌جنگیدند و با چه رشادت‌هایی از خاک ایران دفاع می‌کردند، نمی‌توانم نوشتن دربارۀ جنگ را کنار بگذارم.»
وی در ادامه گفت: «اولین کاری که باید بکنیم، این است که همیشه جلوی چشممان شهید یا مادری باشد. در وصیت‌نامۀ یکی از شهدا می‌خواندم که نوشته بود: "خواهرم! احساس کن همیشه تابوت من را بر دوش داری." این جمله‌ای که او به خواهرش گفته، جمله‌ای است که به همۀ من و شما در کل تاریخ گفته است. به جانبازی که برای مسائل درمانی‌اش پشت در مدیری می‌رود که آن مدیر نه سنش به دوران دفاع مقدس قد می‌دهد و نه آن فضا را درک کرده، باید اهمیت بدهیم. شهدای دفاع مقدس رفتند و جنگیدند. ما چه کردیم؟»
 
در ادامه، دنیا اسکندرزاده 13ساله، پدیدۀ اولین دورۀ جشنواره به سخنرانی پرداخت. وی گفت: «من عاشق مطالعه هستم و در تمامی عکس‌هایم پشت سرم کتاب دیده می‌شود. هر داستانی که می‌خوانم، اگر از آن خوشم نیاید، پایانش را تغییر می‌دهم. در جشنواره‌های متعددی شرکت کرده‌ام و توانسته‌ام عناوین و جوایز مختلفی را کسب کنم.»
 
سپس یوسف قوجق، نویسنده، در ادامۀ نشست گفت: «امروز گونه‌ای خاص از ادبیات در کشور ما وجود دارد که دفاع مقدس نامیده شده است. اما باید گفت که این بخش از ادبیات ما هنوز به جایگاه شایستۀ خود نرسیده است. این ثروت معنوی با گذشت زمان به اعتبار و غنایش افزوده می‌شود. آثار ارسالی در دو کمیتۀ مجزای کودک و نوجوان و کمیتۀ بزرگ‌سالان ارزیابی شد. در کمیتۀ کودک و نوجوان 106 اثر مورد توجه قرار گرفت. در بخش نوجوان بیش از حوزۀ کودک اثر داشتیم. داوران بخش کودک و نوجوان معتقدند آثار این حوزه، علاوه بر پرداختن به مسائل دفاع مقدس، باید ارزش‌ها و فرهنگ و عقاید ما را نیز در بر بگیرند تا کودکان از دریچۀ دفاع مقدس با این مفاهیم نیز آشنا شوند. تفاوت و تمایز قایئل شدن میان جنگ و دفاع نیز از ویژگی‌های برجستۀ آثار ارسالی بوده است.»
 
در ادامۀ نشست مراسم اهدای جوایز و تقدیر از برگزیدگان صورت گرفت.
 
برگزیدگان بخش کودک و نوجوان:
دنیا اسکندرزاده برای داستان «بزبز قندی»
اسماعیل الله‌دادی برای داستان «کبوتر و تانک»
فاطمه فروتن اصفهانی برای داستان «چشم‌های پری توی دلش بود»
الهام زارعی برای داستان «کانال ناجیان ایران»
نیلوفر مالک برای رمان «یک قدم تا آرزو»
 
برگزیدگان بخش بزرگ‌سال:
حسین‌علی ساسانی برای داستان «دفاع بدون شلیک»
محسن مرادی برای داستان «حاته»
حسن حسینی ارسنجانی برای داستان «سیگال»
ساجده تقی‌زاده برای زندگی‌نامۀ داستانی «خانوم ماه»
اکبر صحرایی برای داستان «پیرمرد و حوری»
 
 
نظر بدهید