شنبه 05 خرداد 1397
جایی توی قلب من
جایی توی قلب من، منتشر شد
مجموعه «جایی توی قلب من» با ترجمه مصطفی رحماندوست به بزرگترها آموزش میدهد چگونه از مرگ عزیزان با کودکان بگویند و به بچهها میگوید چطور با این غم کنار بیایند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری مهر، مواجه شدن با یک غم بزرگ مانند غم از دست دادن عزیزی در خانواده، نزدیکان و دوستان بسیار سخت است. گاهی تحمل این شرایط برای بزرگسالان دشوار و همراه با مشکلات روحی و جسمی است. حالا فرض کنید که بچه ها در معرض چنین اتفاقی قرار بگیرند. در این شرایط درک آنها از این موضوع و واکنش های احتمالی شان چه خواهد بود؟ اصلا ما چگونه میتوانیم با کودکان از مرگ عزیزان بگوییم و آرامشان کنیم؟
«جایی توی قلب من» نوشته آنتا اوبری با ترجمه مصطفی رحماندوست، داستان پسرکی به نام آندرو است که پدربزرگش را از دست داده و دلش نمیخواهد از مدرسه به خانه رود چون تصور میکند، غم، توی خانهشان موج میزند. پدر غمگین است و مادر گریه میکند.
آندرو، احساس خود را با پدرش در میان میگذارد و پدر او را با مهربانی بغل میکند و میگوید و به او میگوید: «میدانم تو خیلی غمگینی. وقتی آدم کسی را از دست میدهد که دوستش دارد، دچار افسردگی میشود.» و مادر از او میخواهد که هرطور شده با غماش کنار بیاید.
اما خانواده آندرو برای کنار آمدن با این ناراحتی، شام دلخواه دربزرگ را درست میکنند و با روایت کردن خاطرات شیرین و خنده داری که از پدر بزرگ دارند یاد او را زنده میدارند. آخر پدر بزرگ بود که به آندرو میگفت: «وقتی تو کسی را دوست داشته باشی، او برای همیشه جایی در دل تو خواهد داشت و همیشه در دل تو خواهد ماند.»
«گروه رنگین کمان» هم یکی دیگر از کتاب های مهارتهای زندگی است که درباره زورگویی و تاثیرات بد آن میگوید. این کتاب را هم آنتا بری نوشته و مصطفی رحماندوست ترجمه کرده. ماجرا از این قرار است که بچهها میخواهند به باغ وحش بروند. چند نفر از آنها که لباس سبز پوشیدهاند، یک گروه تشکیل میدهند و فقط با کسانی که لباس سبز تن کردهاند بازی می کنند. اما در پایان متوجه میشوند چه فرقی دارد لباسشان چه رنگی است مهم این است که از بازی و شادی با هم لذت ببرند.
در پایان این دو کتاب از بزرگترها خواسته شده با بچهها بنشینند و جلد کتاب را تماشا کنند و داستان را بخوانند و به تصاویرش نگاه کنند. بعد درباره تفاوتهایی که بچهها با یکدیگر دارند با هم صحب کرده و از آنها بخواهند درباره این فرقها و این که کدامشان پر اهمیتتر و کدام کم اهمیتتر است صحبت کنند.
این مجموعه به بچهها و بزرگترها این امکان را میدهد که کنار هم بنشینند و کتاب بخوانند.
«جایی توی قلب من» نوشته آنتا اوبری با ترجمه مصطفی رحماندوست، داستان پسرکی به نام آندرو است که پدربزرگش را از دست داده و دلش نمیخواهد از مدرسه به خانه رود چون تصور میکند، غم، توی خانهشان موج میزند. پدر غمگین است و مادر گریه میکند.
آندرو، احساس خود را با پدرش در میان میگذارد و پدر او را با مهربانی بغل میکند و میگوید و به او میگوید: «میدانم تو خیلی غمگینی. وقتی آدم کسی را از دست میدهد که دوستش دارد، دچار افسردگی میشود.» و مادر از او میخواهد که هرطور شده با غماش کنار بیاید.
اما خانواده آندرو برای کنار آمدن با این ناراحتی، شام دلخواه دربزرگ را درست میکنند و با روایت کردن خاطرات شیرین و خنده داری که از پدر بزرگ دارند یاد او را زنده میدارند. آخر پدر بزرگ بود که به آندرو میگفت: «وقتی تو کسی را دوست داشته باشی، او برای همیشه جایی در دل تو خواهد داشت و همیشه در دل تو خواهد ماند.»
«گروه رنگین کمان» هم یکی دیگر از کتاب های مهارتهای زندگی است که درباره زورگویی و تاثیرات بد آن میگوید. این کتاب را هم آنتا بری نوشته و مصطفی رحماندوست ترجمه کرده. ماجرا از این قرار است که بچهها میخواهند به باغ وحش بروند. چند نفر از آنها که لباس سبز پوشیدهاند، یک گروه تشکیل میدهند و فقط با کسانی که لباس سبز تن کردهاند بازی می کنند. اما در پایان متوجه میشوند چه فرقی دارد لباسشان چه رنگی است مهم این است که از بازی و شادی با هم لذت ببرند.
در پایان این دو کتاب از بزرگترها خواسته شده با بچهها بنشینند و جلد کتاب را تماشا کنند و داستان را بخوانند و به تصاویرش نگاه کنند. بعد درباره تفاوتهایی که بچهها با یکدیگر دارند با هم صحب کرده و از آنها بخواهند درباره این فرقها و این که کدامشان پر اهمیتتر و کدام کم اهمیتتر است صحبت کنند.
این مجموعه به بچهها و بزرگترها این امکان را میدهد که کنار هم بنشینند و کتاب بخوانند.
https://mananashr.ir/news/25768/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید