با انگ مذهبی‌نویسی برخی طلبه‌ها آثار خنثی منتشر می‌کنند
سه شنبه 02 آذر 1395

با انگ مذهبی‌نویسی برخی طلبه‌ها آثار خنثی منتشر می‌کنند

نویسنده رمان «اربعین طوبی» گفت: انگ مذهبی نویسی یا شعاری نویسی و از این دست القاب نباید ما را به هراس وا دارد. متاسفانه بسیاری از دوستان متدین و حتی طلبه ما با همین واهمه محصولاتی خنثی ارائه می‌دهند.

به گزارش مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل ازخبرگزاری فارس، سید محسن امامیان نویسنده‌ای است که چند سالی می‌شود که به نوشتن مشغول است و در حیطه نوشتن فعال بوده ولی به تازگی اولین اثر مکتوب او در آستانه اربعین امام حسین(ع) روانه بازار نشر شد.
رمان «اربعین طوبی» اثر این نویسنده توسط انتشارات کتاب جمکران روانه کتابفروشی‌ها شده که در آن امامیان در چهل گام علاوه بر روایت کردن ماجرای شخصیت اول کتابش یعنی «طوبی» خواننده را از بصره تا کربلا با خود همراه می‌کند و جلوه‌هایی از همایش بزرگ پیاده‌روی اربعین را به او نشان می‌دهد.
در ادامه گفت‌وگوی فارس با این نویسنده پیرامون رمانش و فعالیت‌های نویسندگی‌اش را می‌خوانید.
*یک پله عقب‌نشینی کردم
فارس: در «اربعین طوبی» شما سراغ سوژه‌ای رفته‌اید که این روزها خیلی داغ است. به طور کلی پیاده روی اربعین چقدر ظرفیت برای خلق ادبی دارد؟
ابتدا عرض کنم بنده بنا به فعالیتم در حوزه فیلمنامه نویسی، طرحی را با عنوان «خاله بتول» به مراکز فیلمنامه نویسی و فیلمسازی ارائه دادم. تقریبا همه مراکز و اشخاصی که طرح را خوانده بودند این قصه به دلشان نشسته بود و بنده را برای ادامه کار و نگارش این متن تشویق می‌کردند. اما همانطور که می‌دانید ساخت و تولید فیلم و سریال هزینه‌های زیادی دارد که بدون حضور یک اسپانسر مالی قوی امکان‌پذیر نیست.
ما با این مشکل روبرو بودیم و مراکز تهیه کنندگی از نبودن اسپانسر گله‌مند بودند. یادم هست که آن روزها یعنی سه سال پیش جناب وحید جلیلی توصیه کردند که این کار ظرفیت سریال، فیلم سینمایی، مستند و رمان را دارد. لذا از همان اول فرمت رمان گوشه ذهن من بود. اما اولویت اولم سریال شدن این طرح بود و چون سریال پرخرج بود، یک پله عقب نشینی کردم و این طرح را به این علت که براساس واقعیت بود به یکی از دوستان مستندساز ارائه کردم.
حسین نصیری  این طرح را در سازمان هنری رسانه ای اوج تصویب کردند و مستندی ساختند به نام «خاله بتول» که از شبکه افق نمایش داده شد و در چند جشنواره داخلی هم شرکت کرد. این یک اتفاق مهم بود اما بازهم برای من راضی کننده نبود و احساس می‌کردم پیام داستان و زندگی «خاله بتول» هنوز بصورت کامل منتقل نشده لذا به سراغ نگارش رمان برای این قصه رفتم.
این روضه‌ها را خواندم برای اینکه عرض کنم نیت بنده انتقال این داستان و پیام‌های مندرج در آن بود و به ایام و داغ بودن سوژه نظر چندانی نداشتم تا اینکه با دوستان انتشارات کتاب جمکران به این نتیجه رسیدیم که اگر کار به اربعین برسد نتیجه بهتری خواهد گرفت.
*عراق کشور دراماتیکی است
به طور کلی اربعین ظرفیت داستانی فروانی دارد. اگر فرض کنیم هر انسانی یک داستان دارد می‌شود سرانگشتی حساب کرد، کنگره اربعین میلیون‌ها قصه دارد و قصه‌های دیگری که هر ساله بر آن افزوده خواهند شد.
کلا کشور عراق کشور دراماتیکی است. مردم این کشور و به عبارتی بین النهرین از باستان تا به امروز فراز و نشیب‌های زیادی را شاهد بوده‌اند. مخصوصا در پنجاه سال اخیر که بعث شدیدترین فشارها را بر این مردم تحمیل کرده، مثلا درست وقتی که مستند «خاله بتول» تولید می‌شد و ما فکر می‌کردیم که یک داستان شاهکار پیدا کرده‌ایم متوجه شدیم همسایه دیوار به دیوار خاله بتول کسی است که سال‌ها پسرش را از ترس بعثی‌ها در خانه پنهان کرده بود تا جایی که پسر در خانه می‌میرد و همانجا در اتاق نشیمن زیر پای اهالی خانه دفن می‌شود.
*دوست دارم «اربعین طوبی» توسط تهیه‌کنندگان خوانده شود
فارس: ممکن است بعد از انتشار اولین اثرتان (اربعین طوبی) دیگر سراغ فیلمنامه نروید؟
گمان نمی‌کنم این دو با هم منافاتی داشته باشند. به هر حال فیلمنامه‌نویسی، نوشتن قصه‌ای برای تولید یک فیلم است و مشترکات زیادی بین این دو وجود دارد. همین الان که کتاب منتشر شده به همراه دوستان هم گروهی‌ام مشغول نگارش فیلمنامه‌های کوتاه میان برنامه‌ای برای تلویزیون هستم. خیلی دوست دارم رمان «اربعین طوبی» توسط تهیه کنندگان خوانده شود و ظرفیت‌های دراماتیک آن مورد توجه قرار بگیرد و در غالب یک سریال که مخاطب بیشتری را در بر می‌گیرد عرضه شود.
فارس: ما کمتر اثرات جنگ بر زندگی طوبی را می‌بینیم با توجه به اینکه او در بصره ساکن است. تنها می‌بینیم که مصطفی و حسن برای رفتن و نرفتن به جبهه با هم درگیر می‌شوند یا سر ماجرای اخراج ایرانی‌ها از عراق شاهد یک روایت هستیم. به خصوص اینکه طوبی یک ایرانی است و باید نسبت به این جنگ حساسیت بیشتری داشته باشد و علاوه بر حس میهنی باید نگران خانواده نیز باشد. ضمنا ما زیاد از انقلاب هم در این رمان اثری نمی‌بینیم جز اینکه «عبدالله» همسر طوبی با فدائیان اسلام در ارتباط است ولی انگار طوبی زیاد کشورش برایش مهم نیست.
این نکته مهمی است، در مورد معاودین اطلاعات دقیقی نداشتم. در مورد انقلاب هم در آن برهه، طوبی کم اطلاعات بود. یک بخش‌هایی آمده، در مورد جنگ هم یک نگرانی کوچکی عنوان می‌کند. می‌شد بیشتر به این موضوع پرداخت. اتفاقا در زندگی خاله بتول حساسیت به ایران وجود دارد. فرصت نشد در داستان بگنجانم. چون بیشتر بر اساس تکنیک نگارش آنی می‌نوشتم و زیاد تابع استراکچر نبودم مجالی برای انتقال این مطلب بیشتر از آنچه در متن حاضر شاهد هستید، نداشتم.
*به جای ریاضی باید دنبال نویسندگی می‌رفتم
فارس: در این کتاب هم پیام‌های اخلاقی، تربیتی و همچنین مرور تاریخ را شاهد هستیم و هم به خوبی برای خواننده قصه تعریف کرده‌اید. کمی از سوابق نویسندگی خودتان بگویید.
دیدید بازیگرها وقتی اولین تست بازیگریشان را می‌دهند اولین سابقه‌ای که ذکر می‌کنند نمایش‌هایی بوده که در مدرسه بازی می‌کردند. معمولا یک نویسنده سابقه‌اش بر می‌گردد به کلاس‌های انشاء دوره راهنمایی و دبیرستان.
بنده باید از همان کلاس اول راهنمایی که انشایم 20 می‌شد می‌فهمیدم باید سراغ چه کاری بروم و عمرم را در رشته ریاضی که بی‌استعداد بودم نگذرانم. البته ریاضیات و دوستی با رفقای فنی تاثیرات خوبی در زندگی من و بالطبع روی نگارشم داشته است. همان دوران راهنمایی و دبیرستان معمولا منتخب رشته‌های داستان نویسی و روزنامه دیواری مدرسه و ناحیه بودم،‌ همچنین در جشنواره‌های کشوری شرکت می‌کردم. یادم هست یک جایزه از سازمان بهزیستی بابت یک داستان کوتاه گرفتم. اما بصورت جدی از پایه چهارم و پنجم حوزه شروع به نگارش داستان و فیلمنامه کردم و در جشنواره شعر و قصه طلاب شرکت کردم. یعنی شروع کار من با داستان‌نویسی بود و در بدو ورودم به قم یک داستان پنج خطی در یکی از مجلات دفتر تبلیغات اسلامی داشتم. اما علاقه‌ام به سینما باعث شد به سمت فیلمنامه‌نویسی گرایش پیدا کنم و سال‌ها روی این موضوع تمرکز کنم.
سال‌ها شاگرد آقایان رحمت‌الله امیدوار و استاد منصور براهیمی بوده و هستم. لذا بین دوستانی که من را می‌شناسند بیشتر به عنوان یک فیلمنامه‌نویس شناخته می‌شوم تا یک داستان نویس. در زمیه فیلمنامه نویسی هم بیشتر در حوزه  فیلمنامه انیمیشن ورود کرده بودم و در انیمیشن مرسوم نیست نام نویسنده مطرح بشود و بیشتر تحت عنوان گروه در تیتراژ می‌آید.
در نگارش مجموعه انیمیشن  «به رنگ زیتون» با موضوع فلسطین، همچنین مجموعه «سینا» که در حال تولید در مرکز صبا است حضور داشتم و کارهای پراکنده دیگر. یک فیلمنامه و یک سریال برای تلویزیون نوشته‌ام که هنوز تولید نشده‌اند و مدت پنج سال است که هر سال یک دوره کارگاهی نگارش خلاق با رویکرد فیلمنامه‌نویسی در مراکز فرهنگی متعدد در قم، تهران و مشهد دارم. کارگاه‌های نگارش خلاق باعث می‌شد، ایده‌ها و داستان‌های کوتاه زیادی بنویسم.
*ممکن است متهم به بازاری‌نویسی شوم
رمان «اربعین طوبی» دومین قرار داد رمان من هست اما اولین رمانی که منتشر می‌شود یعنی این رمان را در دل یک کار دیگر انجام دادم. لذا ممکن است به زودی کارهای دوم و سوم بنده منتشر شود و متهم به تند نویسی و بازاری‌نویسی و ... بشوم اما باید اعتراف کنم که خیلی هم تندنویس نیستم. شاید روزی هزار کلمه بیشتر ننویسم . اما چون آن کارها مقدماتش انجام شده و فقط نیاز به تکمیل و عرضه دارد ممکن است همین امسال منتشر شوند.
*بازی با کلمات حدی دارد
فارس: کتاب شما بسیار نثر روانی دارد و خواننده با فرم سختی روبرو نیست، این به خاطر رعایت حال خواننده بود یا اینکه خودتان علاقه‌ای به استفاده از فرم‌های پیچیده نداشتید؟
بنده اولین و بزرگترین منتقد کار خودم هستم و احساس می‌کنم متن می‌توانست روانتر هم باشد. وقتی رمان را برای بار دهم و یازدهم مرور می‌کنم احساس می‌کنم یک جاهایی سکت دارد و متن را می‌شد روانتر نوشت. لذا از دوستان و ویراستارم خواسته‌ام اگر توفیقی بود برای چاپ بعدی اصلاحات فراوانی در متن اعمال کنیم.
اما اینکه فرم سختی را انتخاب نکرده‌ام به این دلیل است که اعتقاد دارم خواننده دلش می‌خواهد قصه بخواند و بشنود لذا بازی نویسنده با کلمات حدی دارد و فراتر رفتن از این حدود کار شایسته‌ای نیست.
*خوشحال می‌شوم نخودی از این آش باشم
فارس: شاید بتوان سید محسن امامیان را نسل جدید نویسندگان دانست. اصلا با این تعبیر موافق هستید؟
نه موافقم و نه مخالف. به هر حال روند نگارش داستان در ادبیات کشور و مطبوعات و حوزه کتاب نیاز به نو شدن متوالی و متناوب دارد. خوشحال می شوم نخودی از این آش باشم. از طرفی جریان‌سازی و مکتب‌سازی در ادبیات را لازم می‌دانم تا حوزه کتاب فعال‌تر و پویاتر باشد. بین دوستان و همکارانم افرادی را می‌بینم که هنوز کاری جدی از خودشان بروز نداده‌اند اینها شاید دورخیز کرده باشند.
منتظریم که زیاد دورخیز نکنند و از آن سوی بام نیفتند و هرچه زودتر شاهد پرش‌های این نویسندگان و هنرمندان توانا باشیم تا آن وقت بتوانیم محکمتر از شکل‌گیری و شکوفایی یک نسل جدید سخن بگوییم.
فارس: نسل جدید نویسندگان به نظر می‌رسد چندان جدی گرفته نمی‌شوند. علت این موضوع چیست؟
این سوال نیاز به استقراء کاملتری دارد. به هر حال مشکلات در حوزه  نشر وجود دارد و نبرد برای ورود، فعالیت و بقاء در این فضا خودش بخش مهمی از فعالیت نویسندگی است. گمان می‌کنم کارشناسان نشر در این مورد پاسخ دقیق‌تری خواهند داشت.
*ماجرایی که جان می‌داد برای فیلم سینمایی و رمان
فارس: ایده نوشتن رمان «اربعین طوبی» از کجا به ذهن شما رسید؟
بنده سه سال پیش مسافر اربعین بودم و در کربلا مهمان زنی ایرانی – عراقی بودیم. وقتی داستان زندگی صاحبخانه را شنیدم به شدت متحیر و کنجکاو شدم. وقتی داستان زندگی خاله بتول را برای اطرافیانم تعریف می‌کردم و برق خاصی را در چشمانشان می‌دیدم با خودم می‌گفتم این داستان جان می‌دهد برای یک قصه سینمایی یا رمان.
*منتظر خواندن سفرنامه رضا امیرخانی از پیاده‌روی اربعین هستم
فارس: باز هم ممکن است از اربعین و این کنگره جهانی بنویسید؟
کنگره عظیم اربعین جای کار زیاد دارد. خوب است نویسندگان صاحب نام در این ساحت ورود داشته باشند. همیشه منتظر هستم رضا امیرخانی یک سفر پیاده اربعین برود و با دل و جان سفرنامه‌اش را بخوانم.
*روزگار معطل ما نمی‌ماند
فارس: برای یافتن سوژه‌ها چقدر وقت می‌گذارید و برای نوشتن این رمان چقدر وقت گذاشتید؟
تمرینات زیادی در کلاس‌های نویسندگی خلاق انجام داده بودیم و انجام می‌دهیم. الان به جایی رسیدیم (من و گروه همکارانم) که از تَرَک روی دیوار هم ایده می‌گیریم. یعنی پیدا کردن سوژه وقت چندانی از ما نمی‌گیرد و روزانه با چندین سوژه روبرو هستم که بعضی را مکتوب می‌کنم و بعضی را به اصطلاح شوهر می‌دهم و بعضی‌ها را فراموش می‌کنم. خیلی پیش آمده که یک داستان می‌خوانم یا یک فیلم می‌بینم و متوجه می شوم ایده آن را پیشتر در ذهن داشتم. انگار روزگار معطل ما نمی‌ماند و اگر ما ایده‌ها را شکار نکنیم و پروار نکنیم افراد دیگری این کار را می‌کنند.
یک نکته که همواره به هنرجویانم می‌گویم این است که هیچ ایده‌ای مطلقا بد نیست. مهم پروراندن آن ایده است که باید یک کار جدی و کیفی دقیق روی آن صورت بگیرد.
*سفر پیاده طوبی به کربلا داستان‌پردازی است
فارس: چقدر از این کتاب مستند و چقدر تخیل نویسنده است؟
شخصیت کتاب یعنی خاله بتول که در کتاب طوبی نامگذاری شده و کلیت داستان زندگی او یعنی ازدواجش در نوجوانی با یک تاجر عراقی و زندگی سخت او درکنار هوو، مخالفت بتول با حضور فرزندانش در ارتش بعث و متواری شدن و بعد مفقودالاثر شدن یکی از پسرانش تا به امروز واقعیت است. اما سفر پیاده او از بصره به کربلا و اتفاقاتی که توی مسیر برای او و همراهانش به وقوع می‌پیوندد همگی داستان پردازی و تخیل هستند.
*انگ مذهبی‌نویسی ما را به هراس وا ندارد
فارس: از این که برای انتشار اولین اثرتان سراغ یک سوژه ظاهرا مذهبی با یک ناشر مذهبی رفتید، نگرانی نداشتید؟ از این حیث که گفته شود مذهبی‌نویس هستید. چون ممکن است در آینده شما نقش مهمی داشته باشد.
بنده سعیم بر این است که یک آدم متدین و مذهبی بمانم و هر روز بهتر از دیروز باشم. ترسم از این نیست که القابی مثل مذهبی‌نویس را درباره‌ام بکار ببرند. بیشتر از خودم می‌ترسم که خدایی نکرده راه را اشتباه نروم و خبط و خطایی نکنم. زینت باشم نه شین ... کار با انتشارات کتاب جمکران یک فرصت استثنایی برای من است. همزمان دو ناشر محترم دیگر این اثر را می‌خواستند اما با توجه به تم داستان که در بردارنده انتظار پویا است ترجیح دادم این اثر در کتاب جمکران منتشر بشود.
با اینکه کار درحال نگارشم را کتاب جمکران خواسته اما با توجه به حال و هوای آن رمان که درباره دفاع مقدس است ترجیح می دهم با یک انتشارات که در این حوزه ورود جدی‌تری دارد تعامل داشته باشم.
*عده‌ای با واهمه از انگ‌مذهبی‌نویسی محصولاتی خنثی ارائه می‌کنند
انگ مذهبی نویسی یا شعاری نویسی و از این دست القاب نباید ما را به هراس وا دارد. متاسفانه بسیاری از دوستان متدین و حتی طلبه ما با همین واهمه محصولاتی خنثی ارائه می‌دهند. فقط کسی می‌تواند مذهبی نوشتن را یک عیب تلقی کند که برداشت دقیقی از مذهب نداشته باشد. حرکت در چارچوب دین و ترجیح خواست خدا به خواست‌های نفسانی انسان را روشنفکر بار می‌آورد.
 
نظر بدهید