به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرکزاری مهر، از زمان انجام این مصاحبه تا انتشار آن قیمت هربند کاغذ تحریر در بازار تهران چیزی بیش از ۶۰ هزار تومان افزایش داشته است.  نزاع‌های درون صنفی ناشران نیز رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته است و انتخابات آتی اتحادیه ناشران و کتابفروشان به شکلی میان اعضای این تشکل محل بحث شده است که گویی هیئت مدیره این تشکل قرار است در دوره تازه اتفاق تازه و عجیبی رقم بزند که تا پیش از این امکان آن نبوده است. افزایش قیمت کتاب در بازار و افول روز به روز مطالعه در کشور هم که کتمان ناشدنی است. در چنین احوالی است که به سراغ میثم نیلی می‌رویم. مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی که مدت زیادی است در رسانه‌ها درباره مسائل صنفی نشر اظهارنظر نکرده است. آخرین مصاحبه مطبوعاتی وی منجر به جنجالی درازدامن میان طیفی از نیروهای جریان نشر و کتاب در انقلاب اسلامی با رضا امیرخانی شد. مصاحبه‌ای که به دنبال آن امیرخانی نامه‌ای تند و عجیب نوشت و به دنبال آن مورد انتقادات زیادی قرار گرفت که در نهایت  منجر به نگارش نامه دومی نیز شد.  نیلی البته در این گفتگو از این منازعه چیزی نمی‌گوید؛ تمایلی به بحث درباره آن ندارد و می‌گوید چون می‌دانم چه کسانی از این منازعه سود خواهند برد از همان ابتدا از آن انصراف دادم.
اما میثم نیلی بدون شک از چهره‌های تاثیرگذار در جریان صنفی نشر در سال‌های اخیر بوده است.نیلی در این مصاحبه نشان داد که برخلاف آنچه درباره وی به زبان می‌آید بی‌اطلاع از آنچه بر نشر کشور می‌گذرد نیست و راه‌حل‌های او نیز گرچه در نگاه اول شاید بسیار خوش‌بینانه به نظر بیاید اما بدون شک یکی از معدود نسخه‌هایی است که عمل به آن خیر عمومی را می‌تواند به همراه داشته باشد. در ادامه این گفتگو را می‌خوانیم:
جناب نیلی وضع نشر کشور در حال حاضر وضع خوبی نیست. حداقل در سال ۹۷ که وضعیت خیلی وحشتناکی را سپری می‌کند. از نزاع‌های صنفی که در آستانه برگزاری نمایشگاه دوباره شاهد آن هستیم تا انتخاباتی که  اتحادیه تهران در پیش هست و صد البته بحث کاغذ و غیره. می‌شود امیدوار بود که ریشه‌یابی حقیقی این مسئله بتواند کمکی  برای کشف راه‌ حل رفع آن بکند. البته ریشه‌یابی حقیقی. خاطرم است راجع به بحث کاغذ قبلاً مجمع ناشران انقلاب اسلامی نامه‌نگاری‌هایی و توضیحاتی داده بود؛ اما الآن که نگاه می‌کنیم وضع خیلی آشفته‌تر این است که به یک مسئله کاغذ محدودش کنیم. فکر می‌کنید وضعیت نابسامان فعلی مولود چیست؟ کجا باید ترمز را کشید، چه کسی باید بکشد؟ باید چه اتفاقی بیفتد که نمی‌افتد؟
بله. نکته شما صحیح است. وضع نشر بسیار خراب است. ما برخی اوقات گریه ناشران را هم می‌بینیم؛ اوضاع غیرقابل‌تحمل و غیرقابل‌توجیه است و با این شرایط بدون شک در نمایشگاه کتاب سال بعد نتیجه این وضعیت آشفته را خواهیم دید.
معتقدم وضع موجود صنعت نشر، و صنایع فرهنگی جدای از وضعیت صنوف اقتصادی و تجاری دیگر نیست و البته معتقدم این وضعیت‌ کشور نتیجه اعتماد به وعده‌های کدخداست. معتقدم این اعتماد برکت را از بین می‌برد. جمهوری اسلامی اساساً آمده بود طاغوت جهانی را زایل کند. قرار نبود به طاغوت جهانی تکیه و به حرفش اعتماد کنیم و او را دوست بشماریم و گشایش رزق و روزی مردم را در تولی و در اعتماد و اتکا و دست دوستی دادن به دشمن خدا و شیطان بزرگ قرار دهیم. قرار نبود این کار را بکنیم. اینها خواست امام و رهبری نبود و نیست. این کارها را برخلاف دین الهی و تمام قواعد و سنن جریان نصرت خداست؛ بنابراین کسی که دارد به کدخدا اعتماد می‌کند باید قید نصرت خدا را بزند و این کار را دولتمردان با بازی رسانه‌ای و حمایت غرب انجام دادند؛ به هرحال وضع را به اینجا رسانده اند که می بینیم. صنف نشر هم از این قاعده که برای صنوف دیگر است مستثنی نیست و دچار این بحران و مسائل جدی شده است.
سوال این است که آیا می‌شود کاری کرد یا خیر؟ آیا می‌شود در همین وضعیت یک مقدار قصه را برگرداند؟
به معنی فرهنگی و گفتمانی بله. به نظرم در مدریت فرهنگی و رسانه‌ای جهت‌دهی جامعه برای رجوع به خود و بازگشت از این نوع نگاه به غرب، وظیفه فرهنگی و گفتمانی اهالی فرهنگ، نویسندگان، رسانه‌ها، مبلغین، روشنفکران، تریبون‌دارها، توئیت‌نویسها و غیره می‌شود. در حوزه اقتصادی مهم‌ترین راه، قطع وابستگی‌ها و اصلاح زیرساخت‌ها و ساختارها به نفع صنف است. یک نمونه عرض می‌کنم؛ کاغذ و جوهر دو ابزار اصلی کتابت و چاپ است. وقتی برای تامین این دو وابسته به شرق و غرب هستیم و درون خودمان زیرساخت‌های لازم را با وجود نعمتها و دارایی‌های کلان مادی نمی‌بینیم یعنی راه را بر قطع وابستگی و اصلاح بسته‌ایم. ما در کشورمان قابلیت این را داریم که با پایه تفاله نیشکر ایران را به‌طور کامل در کاغذ تحریر خودکفا کنیم. ولی چه چیز را نداریم؟ اراده این کار را نداریم؛ در چه کسانی؟ اول در دولتمردان و بعد در مدیریت دانش‌بنیان‌ها. دانش نانو و پتروشیمی و این حرف‌ها مهم است ولی کشوری که به لحاظ توانمندی علمی این قابلیت در حوزه نانو و فناوری‌های هسته‌ای، بیوتکنولوژی، حوزه‌های بالادستی و پایین‌دستی صنایع نفت دارد، معنی ندارد که الیاف بلند مورد نیاز تولید کاغذ را نتواند خودش تولید کند و مجبور باشد از خارج وارد کند و آنجا تحریمش کنند! معنی ندارد ابزار دقیق لازم برای ساخت یک کارخانه کاغذ را و یا ارتقاء کیفیت کاغذ تولید شونده در جنوب کشور را نتواند مدیریت کند و به آن حد لازم استاندارد برساند.
در ایران اسلامی ما به لحاظ علمی کم نداریم ولی انگار کسی این همت و اهتمام را در دولت و در مدیریت و هدایت دانش‌بنیان‌هادر این مسیر را ندارد. دولت باید با همین مکانیزم‌های استارت‌آپی، حمایتی، مجموعه‌های دانش‌بنیان اراده کند تا مثلا  ۵ سال مراکز علمی و دانش‌بنیان ما همت کنند و کشور ما را در خودکفایی به کاغذ نزدیک کنند، به نظرم این کار در دولت ها صورت نگرفته است.

شما مشکل را دولت و می‌دانید و یا بی‌اعتنایی بخش خصوصی؟
بگذارید مثال بزنم. پروژه‌های هفت‌تپه برای تولید کاغذ، طرحی است که برای دهه ۵۰ یا ۶۰ است. ۴ کارخانه کاغذ به‌اندازه عظمت کارون که هنوز هیچ کدام عملاً راه نیفتاده است، این‌ها را چه کسی باید اقدام کند غیر از دولت؟ و چه کسی باید وکیل مدافع اهالی فرهنگ و ناشران مظلوم باشد غیر از وزارت ارشاد در دولت! این‌ها مسائل است.
در بحث جوهر، یعنی تکنولوژی جوهر پیچیده‌تر از صنایع هسته‌ای ماست؟ یعنی مسئله جوهر یک امر فوق پیشرفته است که الآن در جمهوری اسلامی با این همه عظمت و استعداد نتوانیم به سمت خودکفایی در آن حرکت کنیم!؟ این‌ها چیزهایی است که رسانه‌هایمان باید درباره‌اش یقه وزارت صمت و رئیس‌جمهور را بگیرند، ارشاد هم باید به‌عنوان وکیل مدافع ما بشود؛ ما نمی‌گوییم وزیر ارشاد بیاید در حوزه‌های‌تک کاری کند ولی معتقدیم وزیر ارشاد باید در هر جلسه هیئت دولت روضه کاغذ و ناشر را بخواند و بگوید آقای وزیر، سازمان مربوطه هر کسی که هستید، آقای معاون اول و رئیس‌جمهور شما در قبال این صنعت که مادر علم و دانش در این کشور است مسئول هستید. شما با همین وسیله با همین کاغذ و نشر بالا آمدید و پست گرفته‌اید.
من ده‌ها ناشر را از ناشران انقلابی و مؤمن می‌شناسم که برخی‌ها می‌گویند ما ۷۰، ۸۰ کتاب خوب آماده نشر داریم ولی کاغذ برای تولید نداریم، این یعنی فقط متوقف کردن نشر؟ خیر، یعنی متوقف کردن نویسنده، ایده و انگیزه نویسنده و خیلی تبعات در فرهنگ که اگر بخواهید دوباره جبرانش کنید سال‌های سال ممکن است طول بکشد.
این قصه خطرناک است و نیازمند اهتمام است. با اینکه امروز به مثلا ۶ نفر مجوز دادند که این‌قدر تن کاغذ وارد کنند این مسئله حل نمی‌شود. که آن هم عملا انجام نشده باقی مانده است و بانک مرکزی و وزارت صمت در این مسئله مقصرند.
چرا ما هر ۴ سال و ۳ سال یک‌بار ناگهان سرمایه ناشرمان به یک چهارم تقلیل پیدا می‌کند؟ چرا؟ از سال ۹۱ که آن بحران به وجود آمد و یک‌دفعه کاغذ ۳ برابر شد، دوباره الآن کاغذ ۳ برابر بلکه بیشتر شد. الآن ۷۰ تومان ۳۰۰ تومان شده است. چرا این‌طور می‌شود؟ چون ما وابسته هستیم. دلیل کلان و میدانی آن را هم عرض کردم. آیا رها شدن از این وضعیت قابلیت ندارد؟ حتماً دارد. ما هم اصرار نداریم بگوییم امسال یا سال بعد؛ اما دولتی که خودش را محدود به ۲ و ۳ سال می‌بیند. وزیری که خود را ۲، ۳ ساله می‌بیند معاون وزیری که خودش را ۲ و ۳ ساله می‌بیند اهل کار بزرگ رقم زدن و کلنگ زدن و میدان‌داری کردن نمی‌شود، این عملاً وضع ما را همین‌طور نگه می‌دارد.
آقای نیلی دخالتی که الآن دولت در تنظیم بازار کاغذ کرده است، بحث تنظیم واردات و همکاری که با صنف به‌اصطلاح دارند انجام می‌دهند، برخی‌ها معتقدند از پایه غلط است و دولت نباید در این موضوع دخالت می‌کرد. باید اجازه می‌دادند مکانیزم بازار این قضیه را تنظیم کند، در این مورد نظرتان چیست؟ این حضور دوباره در بخش دولتی در بازار کاغذ را می‌پسندید؟
خیر، به نظرم این‌ها عارضه است. ولی وقتی یک نفر دارد خونریزی می‌کند اینکه یک مرهم جزئی بگذارید یک کار کوتاه‌مدت است اگر درازمدت شد حتماً عفونت‌هایش بیشتر می‌شود و باید بفهمید ریشه این خونریزی از کجاست باید یک مقدار عمیق‌تر بررسی کرد. این چیزی است که اول در ارتباط با خودکفایی در حوزه کاغذ و جوهر عرض کردم و البته لوازم دیگر مثل فیلم، زینک ... آنجا باید دولت دخالت کند که نمی‌کند. بعد که عارضه و خونریزی ایجاد شد برای اینکه هدررفت خون نشود و جسم نشر از پا نیفتد، می‌بندد و شروع به پانسمان‌های مقطعی می‌کند. معتقدم این درست است ولی در مقطع کوتاه. اگر درازمدت شد و دوباره عادت وزارتخانه این کارها عادت شد مفاسدش بیشتر از وضع کنونی خواهد بود و اصل ماجرا هم تغییر نمی‌کند چون دوباره با شتاب گرفتن قیمت دلار، همین تکرار می شود.
وقتی این کار را می‌کنند دوباره چه می‌شود؟ به همین وضع اکنون، بلکه بدتر برمی‌گردیم.
این‌ها پانسمان‌های فعلی مقطعی است. ما برخی‌ از این‌ها را با جزئیات به دوستان وزارت ارشاد گفتیم برای حالا و این یکی دو روزه هم نیست.
عزمی هم دیده‌اید که در این وزارتخانه‌ها و نهادها واکنشی به این مسائل نشان دهند؟
در بحث زیرساخت‌ها خیر.

یعنی این بحث‌های جزئی که شما برایشان مطرح کنید علی السویه است و اهمیتی برای آن قائل نیستند؟
اکثرا خودشان را مسئول حل و فصل امور روز می‌دانند. برای همین آن نگاه کلان که بگوید دارم این را طراحی می‌کنم برای آینده دور و زیرساختی برای ایران، را ندارند لذا معدود کارخانه کاغذ را هم عملا از دست دادیم. الآن پارس که کارخانه تولید کاغذ بود در سال این‌قدر هزار تن تولید می‌کرد، همان هم الآن دارد خام فروشی می‌کند خمیر می‌فروشند دستمال‌کاغذی تولید می‌شود چرا؟ آیا برای کسی اینها مهم نیست؟ آیا نباید مطالبه کرد؟
بسیار خوب. به بحث دیگری بپردازیم. طبق چیزی که اعلام شده ما ۴ اردیبهشت سال آینده ان‌شاءالله شاهد برگزاری نمایشگاه کتاب خواهیم بود. امسال شما هم عضو شورای سیاست‌گذاری هستید. در مورد بحث نمایشگاه در مورد کارنامه این چند سال مشارکت اصناف در برگزاری نمایشگاه و اختلافاتی که یکی دو سال در بین اصناف برای حضور داشتن در نمایشگاه تشدید شده است کارنامه خوبی نیست. اخیراً که با آقای شهرام‌نیا مصاحبه می‌کردیم ایشان معتقد بودند مسیری که وزارت ارشاد برای بحث واسپاری رفت غلط بود و باید به شکل دیگر سروسامان می‌گرفت. جان کلام این بود که اگر پول را دولت می‌دهد دولت هم باید مدیریت کند، اگر قرار است واسپاری انجام شود همه‌چیز به بخش خصوصی واگذار شود و دولت هم حمایتی می‌کند منتهی خود صنف این بلوغ را نداشته که کل مدیریت را بر عهده بگیرد. نظر شما چیست؟
معتقدم این واسپاری در حقیقت یک پز رسانه‌ای بود. حقیقتاً دولت واسپاری نکرده است و البته به‌طورکلی در حوزه فرهنگ هم کلمه واسپاری کمتر معنا دارد نسبت به حوزه های تجاری و اقتصادی. به‌صورت کامل، طبیعتاً ارشاد  نباید و نمی‌تواند در مدیریت حوزه فرهنگ این کار را بکند لذا عملاً شترمرغی می‌شود بنابراین هم مدیران و هم اجزای صنف می‌دانند که عملاً واگذاری یک شعار است و شدنی نیست به طور کامل و تبعات داشته و دارد. البته وزارت ارشاد، و اجزای صنف می‌خواهند به مسیر جدیدی در تعامل با هم برسند. تا اندازه‌ای هم موفق شدند. به نظر من درگیری ها در صنف که تشدید شده  به خاطر مسئله منافع موجود در نمایشگاه کتاب بود. خیلی از دعواها بر سر منافع شخصی است نه بر سر منافع کل صنف. منفعت‌های شخصی، این دعواها را تشدید کرده و شاهدیم که به نوعی موجب یک یار و یارکشی قبیله ای شده است. وقتی شما عامل اصلی که پول و سیادت بخشی است را خارج می‌کنید می‌بینید آن فروکش می‌کند. این اتفاق متأسفانه در این سال‌ها با مدیریت برادرانی که اسمشان را نمی بریم تشدید شد. حالا من در مقام قضاوت برخی از این افراد نیستم ولی معتقدم وزارت ارشاد باید تلاش کند عوامل این اختلاف را در میان صنف کاهش دهد. و کارهایی هم شکرخدا دارد، می شود.
و آن چیست؟
زیاده‌روی، خرج‌تراشی و افراط در هزینه‌کرد و فربه شدن ساختار در نمایشگاه کتاب است.
با شما موافقم.
شما با دکتر پرویز مصاحبه کنید. در سالی که دکتر پرویز رئیس نمایشگاه بود چقدر هزینه برای نمایشگاه کتاب کردند برای همین نمایشگاهی که در مصلی برگزار شد و چقدر یارانه به مردم داده شد؟ الآن چقدر یارانه به مردم داده می‌شود و چقدر هزینه می‌شود؟ از این هزینه‌ای که برای این کار انجام می‌شود چقدر در جیب کارمندان وزارت ارشاد می‌رود؟ این‌ها سؤالات مهمی نیست!؟
چرا مهم است.
رویکرد الآن نمایشگاه و شخص آقای دکتر جوادی که در جلسه نخست شورای سیاستگذاری طرح بحث هم نسبت به این موضوع حساسیت نشان داد و گفت این اتفاق باید بیفتد اصلاح شود و خوشبختانه اراده و علاقه‌مندی نسبت به این موضوع وجود دارد.
ما باید وقتی ناشران‌ ما در عسرت دارند کتاب چاپ می‌کنند وقتی مردم ما در عسرت و با زدن قید برخی از ضروریات زندگی، پول برای خرید کتاب خود و بچه‌هایشان را تأمین می‌کنند، ما هم باید همین کار را بکنیم. به‌عنوان سیاست‌گذاران نمایشگاه کتاب و مجریان باید این کار را بکنیم. نامردی است که ما دوباره با همان هزینه‌کردها و با افزایش سنواتی، بگوییم مثلاً ۱۵ میلیارد هزینه پارسال بوده امسال باید ۱۷ میلیارد باشد.
زمزمه کاهش یکسری بخش‌های ضروری نمایشگاه هم به همین خاطر شنیده شده است. درست است؟
بله. خوشبختانه هم جناب آقای جوادی و هم آقای آشنا و مجموعه دست‌اندرکار اجرایی نمایشگاه این را به‌صورت کامل قبول دارند و همه داریم با هم همفکری می‌کنیم. صنف هم این را به‌صورت کامل تلقی کرده است. جلسه اول مشورتی هم که در موسسه نمایشگاه ها برای این موضوع برگزار شد خیلی با کیفیت بود. تمام تشکل‌ها و یا اکثر تشکل‌های مهم نشر حضور داشتند و همفکری‌ها و مشورت‌هایشان حتماً به درد وزارت ارشاد ‌خورد. هدفی که به نظرم در رسانه ها هم خوب است دنبال شود، کاهش هزینه تمام شده اجرای این نمایشگاه برای مردم است. به‌علاوه حداکثری‌ترین و حداکثر شدن خدمات و یارانه به آحاد مردم؛ نه دستگاه‌ها و سازمان‌های دولتی که چند صد میلیونی بیایند یارانه را بگیرند وآن مفاسدی که می دانیم به وجود آید. خیر، به خود مردم یعنی به دانشجو، طلبه، معلم، دانش‌آموز، عناصر فرهنگی جامعه و...بدهند. این‌ها آن چیزهایی است که وزارت ارشاد؛ وقتی کمتر از ۵/۲ میلیارد هزینه نمایشگاه بوده است با همه اجزایش، آن موقع نزدیک ۱۰ برابر این، میزان یارانه به مردم بوده است.
به نظر شما می‌شود صنف الآن از دولت بخواهد که کل نمایشگاه را به ما بدهید ما هزینه را از محل خودش تأمین می‌کنیم؟
نمی‌تواند چنین اتفاقی بیفتد. این کارهای مستلزم این است یک شرکتی وجود داشته باشد، این‌ها رفتار شرکتی است ما با صنف طرف هستیم صنف یک شرکت نیست. وقتی یک نفر مجموعه درآمدزا را بخواهد به صورت مدیریتی تحویل بگیرد باید رفتار شرکتی داشته باشد. این کسی که می‌گوید به صنف بدهید دارد شامورتی بازی درمی‌آورد یا یکجایی یک زد و بندی کرده است. آقای نورشمسی مشت آن‌ها را باز کنید این حرف‌های واقعی نیست! مگر می‌شود کسی بگوید من این را تحویل می‌گیرم درآمد آن را بیشتر می‌کنم!؟ تو چه کسی هستی؟ تو یک تشکل هستی دیگر. آیا همه صنف به تو رأی دادند؟ آیا تو شرکت هستی؟ یا اتحادیه، یا انجمن هستی!؟ مگر می‌شود میثم نیلی بگوید تحویل من بدهید؟ تو چه کاره‌ای صنفی!؟ حالا فرض کنید اتحادیه سراسری شد، باز مگر تو شرکتی!؟ اتحادیه های صنفی حق کارهای اقتصادی از این جنس را ندارند. این‌ها رفتارهای شرکتی است؛ بنابراین این حرف‌ها فقط یک نمایش است چه آن کسی که مطالبه می‌کند چه آن کسی که می‌گوید نمی‌دهیم یا می‌دهیم. صادقانه بخواهیم حرفش را بزنیم یک پینگ‌پنگ و رفت و برگشتی بین بخش‌هایی از صنف با ارشاد است نتیجه‌ای در برندارد. ولی چرا، آیا وزارت ارشاد نمی‌تواند بخش کودک و نوجوان را به انجمن کودک و نوجوان بدهد بگوید تو مدیریت کن، تو قالب‌بندی کن، تو هزینه‌ها را اینجا پایین بیاور، با کمک خود اهالی این انجمن ناشران کودک، مدیریت قصه را ریش‌سفیدی کن، به نظرم این منطق درستی است. آیا با دانشگاهیان و با دیگر تشکل ها این کار را انجام دهد؟ بله می‌تواند این منطق دارد. اجزای صنف هم برای این کار آماده اند.
به نظرم کلمه واگذاری درست معنی نشده است و تلقی مشترک وجود ندارد و این عدم تلقی مشترک باعث سوءتفاهم‌ها و بازیگری‌ها و منفعت‌جویی‌ها شده است.
در حوزه‌های فرهنگی نمایشگاه معتقدم رویکرد نمایشگاه فرهنگی کتاب تهران باید به صورت کلی به سمت نمایشگاهی تر و فرهنگی‌تر شدن برود، نه به سمت تجاری‌تر و فروشگاهی تر شدن. اگر تجاری‌ها می‌خواهند وارد نمایشگاه کتاب شوند باید هزینه بالاتری نسبت به حوزه عمومی فرهنگ پرداخت کنند. اگر جریان تجاری دارد غلبه می‌کند باید هزینه تمام عملیات فرهنگی داخل نمایشگاه را بدهند حرف رک و پوست‌کنده این است. معتقدم الآن در نمایشگاه کتاب تهران جریان دلال‌ها و شبه نشرها یا بگوییم شبه فرهنگ‌ها دارند غلبه می کنند؛ یعنی مثلا کلمه بین‌المللی نمایشگاه کتاب تهران که به اسم نمایشگاه متصل است یک حرف غیرواقعی است.
بخش بین‌الملل یعنی چه کسی!؟ آیا ناشران بین‌المللی در نمایشگاه داریم؟ خیر! آیا آژانس‌های ادبی بین‌المللی می‌آیند حضور پیدا می‌کنند؟ خیر تقریباً  رو به صفر. ولی می‌بینیم غرفه ۵۰۰ متری به چند شرکت دلال کتاب خارجی که با ۸۰% تخفیف کتاب‌های ۲۰۱۶ را بدون هیچ ممیزی، نظارت و گمرکی، با یارانه و ارز فلان برمی‌دارد داخل کشور می‌آورد. و تازه آن‌وقت یارانه دانشجو جماعت را هم می‌کشد و سه لپه می‌خورد! آقای نورشمسی لطفا به این‌ها بپردازید. به آن واردکننده‌های رانتی کتاب خارجی که بودنشان را معادل بین‌المللی بودن نمایشگاه کتاب جلوه می دهند. به اینها بپردازید.
ما یک بحث خارج از بحث نمایشگاه هم داریم  وآن‌هم بحث جدال قلمی و لفظی شما وآقای امیرخانی است،
رهایش کنید!
 آقای امیرخانی دو مطلب نوشتند راجع به مصاحبه‌ای که شما با یک روزنامه داشتید و بحث‌هایی مطرح شد. حرف‌های دیگری این وسط مطرح شد که شما پاسخی ندادید
علاقه ندارم این کار را انجام بدهم. دلیلش هم این نیست که حرفی برای گفتن نیست، حرف برای گفتن فراوان است؛ پاسخ‌های روشن و متقن.
فکر می‌کنم لذت این قضیه را کسانی می خواهند ببرند که نه به امیرخانی و اعتقاداتش نه به بنده و اعتقاداتم، هیچ علاقه‌ای ندارند، لذتش را آن‌ها می‌برند. این از توئیت‌ها، تیترها و گزارش‌های خبری در کانال ها و نشریات و روزنامه‌هایشان کاملاً مشهود بوده و است. خلاصه اینکه ما از این دعوایی که دیگران دوستش دارند از ابتدا انصراف داده‌ایم.