آموزه‌های فلسفه غرب مورد تایید اسلام نیست
پنجشنبه 05 ارديبهشت 1398

آموزه‌های فلسفه غرب مورد تایید اسلام نیست

دردهه هشتاد جریان فلسفی روان‌شناسی وارد کشور شد که بیشتر به صورت ترجمه بود و افراد صاحب‌نامی در این حوزه که هدف آموزش تعقل‌محور داشتند، مشغول به فعالیت شدند. هدف این حوزه رشد تفکر و استدلال در کودکان بود. ایده‌ای که در این هدف اتخاذ شد، روش تسهیلگری در آموزش بود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، نشست تخصصی «فلسفه و تربیت حق‌مدار» در سومین روز نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد. در  این نشست تخصصی، خانم دکتر یاوری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس و خانم حنانه انصاری، دانشجوی کارشناسی فلسفه علم، با صحبت­هایی در خصوص فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش به کودکان و نوجوانان صحبت کردند که در ادامه می­خوانید.
در آغاز این نشست تخصصی، خانم دکتر یاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، با ذکر نکاتی در خصوص آموزش فلسفه به کودکان گفت:
هدف تفکر فلسفی جامعه‌پذیرکردن کودکان است که این اتفاق باعث آموزش روش تفکر و استدلال شد. ما وقتی به طور جزیی نگاه می­کنیم، در واقع بعد از جنگ جهانی  و جنبش­های دانشجویی دیدیم که دانشجویان در تلاش هستند که به یک همزیستی مسالمت‌آمیز و همدلانه با یکدیگر دست پیدا کنند و در یک جامعه با مدل دموکراسی ایفای نقش کنند. این نکنه توجه بسیاری از افراد را برانگیخت. می­بینیم که مبانی این جوامع دموکراتیک مورد قبول ما نیست. ما  می­خواهیم بررسی کنیم چه کتابی می­تواند ایده و فلسفه­‌های ذهنی کودک را به پدر و مادر بشناساند. اما این موضوع بدیهی است که اشتراک بین کلمات لزوماً اشتراک محتوا نیست.
وی افزود: غالب اصلی که در فلسفه برای کودکان مطرح است، در گفت­وگویی طرح‌بندی می­شود و اعتقاد بر آن است که قصد آن پروراندن دانش کودکان و نوجوانان است تا فهم کاربردی از مسائل پیدا کند. در این  گفت­و‌گوی خلاق بچه‌ها این درد را پیدا می­کنند که مهارت را شکل دهند. حرف و  هدف نهایی این ایده پروراندن قوه درک و استدلال بچه­‌ها است. این گفت‌وگوی خلاق به بچه‌ها این اجازه را می­دهد که در آینده موفقیت اجتماعی کسب کنند و با توجه به تصویری که از جامعه پیدا می­کنند، با جهان پیرامون خود ارتباط بهتری برقرار کنند.
وی تصریح کرد: پایان بازی که در این کتاب­ها مطرح می­شود، این اجازه را به بچه­‌ها می­دهد که با قوه استدلال و فهم خود داستان را تحلیل کنند. مولف می­گوید ما باید اطمینان فکری داشته باشیم؛ اما عملاً نمی­‌توان تفکر بی چون و چرای قطعی داشته باشیم. در قدم بعدی نظر دیگری را عنوان می­کند که حقیقت آن چیزی است که بتوان از آن منفعت بیشتری را کسب کرد. چیزی که بدیهی است، این است که نمی‌توان حقیقت قطعی و ثابتی تحمیل کرد.
برخی افراد خیلی با جزییات درگیر مسئله هستند که چگونه از یک موقعیتی که بچه‌ها درگیر آن هستند، به صورت­‌مسئله برسند و از آن ایده‌پردازی کنند؛ اما صورت دیگری از خلاقیت وجود دارد که به آن تفکر همگرا می­گویند که در نگاه فلسفه این بخش نادیده گرفته می­شود؛ اما معلمان توصیه می­شوند که به هیچ وجه یک جواب را به­ عنوان جواب واحد انتخاب نکنند؛ بلکه هرکسی با دید و جهان­بینی خود به سوالات پاسخ دهد.
در ادامه خانم حنانه انصاری، دانشجوی کارشناسی فلسفه علم، با اشاره به محتوای آموزشی فلسفی برای کودکان گفت: محتواهای برنامه درسی آموزش مهارت از نظر ما پذیرفته نیست. چیزی که می­دانیم این است که بچه­ها عملاً در گفت‌وگوهای حل کندوکاو کمتر دیده می­شوند که کل جمع به یک نتیجه واحد برسند. عملاً هرکس نظر خود را می­گوید و بچه‌ها با کثرت نظرات مواجه می­شوند که این گام خوب اما غیر ادامه‌­دار است.
در پایان، خانم دکتر یاوری به بررسی و تحلیل نظر مقام معظم رهبری در این موضوع پرداخت و گفت: ایشان در بحثی دو هدف اصلی را پیگیری می­کند. یکی آموختن به بچه­ها و دیگری جامعه‌پذیری در یک جامعه. هدف اول از دید اسلام منطقی نیست. در روایتی داریم که عقل چیزی است که در خدمت عبادت خداوند کامل می‌شود. بحث دوم تاکید ایشان به آموزش خردورزی به کودکان در کنار محتوا­سازی است. اما نظریات دیگر، محتوا را در درجات بعد مورد بررسی قرار ­می­دهد.
 
 
نظر بدهید