یکشنبه 08 ارديبهشت 1398
نگرانی فعالان کتاب کودکونوجوان از افزایش بیسابقه ترجمه در نشر کودکونوجوان
کودتای خزنده کتابهای ترجمه
نگاهی مختصر به وضعیت کتاب کودکونوجوان، نشان میدهد فضای غالب در این حوزه، بهسمت ترجمه رفته و البته آنطورکه بایدوشاید بر آن نظارت نمیشود.
خردسالی، کودکی، نوجوانی و جوانی دورهای است که مراحل تربیتی بر آنها مترتب است. یکی از زیرساختهای اصلی تربیتی در این حوزه، مختص به حوزه کودکونوجوان است که در سالهای گذشته، بهدلیل بیتوجهی مسوولان فرهنگی و البته ناشران و نویسندگان، به جولانگاهی برای آثار ترجمه غربی تبدیل شده است. البته، نگاه این نیست که تمام آثار ترجمهشده بیارزش هستند؛ اما نگاهی مختصر به وضعیت کتاب کودکونوجوان، نشان میدهد فضای غالب در این حوزه، بهسمت ترجمه رفته و البته آنطورکه بایدوشاید بر آن نظارت نمیشود. بنابراین، وقتی در نمایشگاه کتاب وارد بخش کودک ونوجوان میشویم با انبوهی از کتابها در حوزه سبک زندگی و تربیت مواجه هستیم که برمبنای زندگی غربی نوشته و در بسیاری از بزنگاهها، تناسبی با فرهنگ بومی و ملی ما ندارد. به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، با برخی از فعالان این حوزه گفتوگو و دو سؤال مشخص از آنها کردیم: 1-دلیل افزایش بیسابقه ترجمه در حوزه کتابهای کودکونوجوان چیست؟ 2- چه کسی باید بر این حوزه نظارت کند؟
ناشران تمایل ندارند با نویسندگان داخلی کار کنند
قاسمی، مدیر انتشارات کتابک:
1-یکی از دلایل عمده این است که برخی از ناشران خیلی تمایل ندارند با نویسندگان داخلی کار کنند و برای نویسنده، تصویرگر و ویراستار هزینه دهند. بههمیندلیل، خیلی راحت کتابهای خارجی را اسکن و منتشر میکنند. بااینحساب، دیگر هزینه نویسنده و تصویرگری نمیدهند. البته، برخی ناشران خوب این کار را انجام نمیدهند؛ ولی کتابهای غیرتألیفی راحتتر چاپ و فروخته میشود.
2-کسی که باید این فضا را کنترل کند، مردم، والدین، مربیان و معلمان هستند که باید به محتوا توجه کنند. آنها اگر محتوای غنی را بخرند، دیگر محتوای ضعیف تولید نمیشود. اینکه از نهادی مثل دولت و آموزشوپرورش انتظار داشته باشیم، واقعا بیجاست؛ چون اینها در کار خودشان هم ماندهاند و اگر بحث کاغذ را کنترل کنند، واقعا هنر کردهاند که در این ماجرا هم بیهنری خودشان را نشان دادهاند. محدودیتگذاشتن در این ماجرا بهوسیله دولت هیچوقت عملی نشده: چون هرجا محدودیت بوده، به نتیجه نرسیده و به بنبست خورده است. بهترین راه این است که والدین و مربیان خودشان بهدنبال بهترین کتابها باشند و از سایتهای معتبر کتاب را انتخاب کنند. «کتابنامه رشد» یکی از منابع مناسب برای کتابهای کودکونوجوان است.
ارشاد باید در حوزه ترجمه کتاب کودک، سختگیری بیشتری کند
افسانه شعباننژاد، شاعر و نویسنده کودک:
1- البته کلا مخالف ترجمه آثار دیگران نیستیم؛ چون خوب است با ادبیات دیگران آشنا شویم. هم به نویسنده و هم مخاطب کمک میکند تا با شیوههای دیگر هم آشنا شوند؛ ولی شاید یکی از دلایلی که اینقدر ترجمه زیاد شده، بیتعهدی ما به کپیرایت است. خیلی از ناشران راحت کتابهای خارجی را بدون اطلاع نویسنده خارجی وارد و چاپ میکنند. شاید دلیل دیگر این باشد که نویسندگان ما در تولید و تألیف کمکاری میکنند و نویسندگان باید فعالیت بیشتری کنند. در حوزه رمان، کار تألیفی خیلی کم داریم. چند سال قبل، کانون پرورش فکری در اقدامی صد رمان نوجوان کار کرد. البته، همه آنها رمانهای مناسبی نبود، ولی کارهای خوبی در آن وجود داشت و کاش ادامه پیدا میکرد و ناشران این راه را ادامه میدادند؛ چون کانون برنامهریزی خوبی کرده بود و حتی نویسندگان را به سفر میبرد تا با فضا آماده شوند. اگر ارشاد و ناشران در این فضا حمایت کنند، رمانهای خوبی خواهیم داشت.
2-مسلما ارشاد باید در این فضا وارد شود، چون خیلی از کتابهای ترجمه آثار ضعیفی هستند و نیازی نیست برای کتاب ترجمه ضعیف اینهمه هزینه صرف کنیم؛ درحالیکه میتوان آثار تألیفی درخورتوجهی در این حوزه منتشر کرد. از دیدگاه من، در حوزه ترجمه، ارشاد باید بیشتر سختگیری کند؛ درحالیکه برعکس این ماجرا الان صادق است. البته ناشران هم باید به مسائل فرهنگی فکر کنند و فقط به سود مالی فکر نکنند؛ چون فرهنگ هر کشور از این راه به مخاطبان ما، یعنی کودکان و نوجوان، منتقل میشود و بهتر است مطالبی تولید و منتشر شود که بهدرد آینده کشور هم بخورد.
ارشاد در حوزه کودکونوجوان کار را رها کرده است
عبدالعظیم فریدون، مدیر انتشارات محراب قلم
1-دلیل رشد بیسابقه ترجمه در حوزه کودک خیلی روشن است؛ چون نویسنده کودکونوجوان خانواده و زندگی دارد و نیازمند امرارمعاش است. اگر بخواهیم کتابهای جدی در حوزه کودک نوجوان تألیف شود، باید مدت نوشتن و شمارگان آن را در نظر بگیریم. اکثر نویسندگان صلاح نمیبینند در این حوزه فعالیت کنند. هر کتاب خوب حداقل 6 ماه برای نوشتن وقت میخواهد و تا یک سال هم طول میکشد ناشر آن را منتشر کند و درنهایت، 400هزار تومان حقالتحریر به نویسنده تعلق بگیرد. چه کسی میآید یکونیم سال صبر کند آنهم با این شمارگان اندک. در زمانیکه مسائل اقتصادی کمرشکن است، نویسندگان ترجیح میدهند کتابهای کودکی را ترجمه و مشکل را حل کنند که راحتتر است. البته، نویسندگان خوب این کار را نمیکنند؛ ولی این طیف از گردونه کار در حال خروج هستند.
2-باید در این حوزه تکلیف را مشخص کنیم که بالاخره دولت دخالت میکند یا نه. اگر دخالت نمیکند، نویسندگان و ناشران تکلیفشان را میدانند، اما وقتی دخالت میکند و خود را متولی نشر میداند و در ادامه کار را رها میکند، مشخص نیست این همه ساختار و هزینه صرفشده چه کمکی به نشر کشور میکند. آن وقت در این فضای رها و بدون متولی، خیلی از ناشران درشت میشوند و خیلیها هم لاغر میمانند و این مسأله باعث دلسردی ناشران و نویسندگانی میشود که قرار است کارهای ماندگار و اساسی انجام دهند. چون احساس میکنند مستقل نیستند و به دولتی وابسته هستند که همان دولت برایش مهم نیست کتاب خوب یا بد تولید کند. پس، بهطورطبیعی میرود بهسمت کاری که سهلالوصول است؛ زیرا هم زودتر کار انجام میشود و هم زودتر به پولش میرسد.
شما ببینید آیا دولت جرأت میکرد در جشنواره فیلم فجر برگزیده معرفی نکند، ولی عجیب است که نمایشگاه کتاب بعد از 32 سال برگزاری، ناشر سال ندارد. دولت خودش را متولی میداند؛ اما بیتوجه است. میگوید برای کاغذ ارز 4200تومانی میدهم؛ ولی در بازار کاغذی نیست و ناشر مجبور میشود چندبرابر قیمت پول کاغذ آزاد بدهد و نتیجه طبیعی این کار، سرخوردگی است. کتابهای کودک بهصورت چمدانی از خارج میآید که تصویرگری و متن درستی ندارد و به فرهنگ داخلی، ملی، دینی و بومی هم توجه نمیکند؛ اما تولید میشود؛ برای اینکه تعدادی ناشر را فعال نگه دارد.
در این حوزه، فیلتر لازم، ولی حد فیلتر باید مشخص شود. هیچ جای دنیا کار را رها نمیکند. دولت میگوید من فیلتر را تعیین میکنم و نظارت مستقیم هم انجام میدهد؛ اما بعدا کار را رها میکند. من برای تولید کتابی 15 سال وقت گذاشتم؛ اما با کتابی که 15روزه تولید میشود، برای دولت هیچ فرقی نمیکند. الان تعدادی از ناشران قدیمی باانگیزه هستند که کار خودشان را میکنند و کاری هم به دولت ندارند. اینجا میبینیم روی دیوار غرفه زدند« سه تا بخر، چهار تا ببر». مشخص است که برای دولت فرقی ندارد؛ بنابراین بهجز معدود ناشران و نویسندگانی که بهدلیل انگیزه شخصی کار مناسب و جدی تولید میکنند، هیچ حرجی به بقیه نیست که این آثار نازل را تولید میکنند.
حوزه کتاب کودک نقشه راه ندارد
علیرضا سبحانینسب، مدیر انتشارات جمال:
1-حوزه کودکونوجوان با وجود اهمیت و متولیان متعددش، معتقدم برای کودکونوجوان زحمت کشیدهاند و اگر بخواهیم جوایزی در این حوزه تعریف کنیم، مدعی زیاد است؛ اعم از کانون و ارشاد و آموزشوپرورش و بهزیستی و... ناشران کودک هم برای خود سهم فراوانی قائل هستند که در این حوزه زیاد فعالیت کردند و میتوانند جوایزی در این حوزه بگیرند. بااینحال وقتی بررسی میکنید، در این سالهای گذشته میبینیم که از دهه اول انقلاب که رد شدیم، کتابهای ترجمه رشد بسیار زیادی یافتند و در محتوا هم عدهای جرأت کردند کتابهایی ترجمه کنند که در محتوا با فرهنگ ما سنخیت ندارد و گاها مضر است. این سؤال مطرح است که چه کسی مسوول کتابهایی است که برخی از آن خنثی و برخی کمتر مفید و عمده آنها مضر و مروج فرهنگ غرب است. ارشاد اصلا در حوزه کتاب کودک مرامنامهای ندارد تا ناشران بدانند طبق آن، باید کتابهایشان ممیزی شود و حواسشان باشد. عمده کشورهایی که کتابهای آنها را وارد میکنیم، خودشان وقتی میخواهند کتابی وارد کشورشان کنند، ممیزیهای جدی دارند. انگلستان، آمریکا و ترکیه و خیلی از کشورهای دیگر خیلی از کتابها را قبل از ممیزی اصلا وارد کشور نمیکنند. مجوزدادن عمل ثانویه است؛ ولی متأسفانه در ایران، هیچجایی نیست کتابهای واردشده را رصد و مضر و خنثی و مفید را جدا کند. البته آموزشوپرورش این کار را میکند درحدیکه این کتاب وارد سیستم خودش نشود ولی اگر کتابی را آنها مضر تشخیص دهند، هیچ راهی ندارد که آن کتاب را از گردونه نشر خارج کند. در کانون و جاهای دیگر که دراینزمینه فعالیت میکنند، هیچ سیستمی نیست که تشخیص آنها مبنیبر مضربودن کتاب را اجرایی کند. نظارتها ظاهرا در این حوزه حداقلی است. در حوزه نوجوان کتابهایی هست که استحاله و تهاجم فرهنگی، اباحهگری و اخلاق جنسی غربی را ترویج میکند. در سامانه کارشناسی مجمع ناشران، فهرستی وجود دارد که مشخص میکند این کتابها مضر است ولی گزارشهای این سامانه را با فرافکنی رد میکنند و اصلا توجهی نمیکنند. آنچه از فیلتر ارشاد گذشت، دیگر تمام است و بهندرت اتفاق میافتد کتاب مجوزگرفته بازگردانده شود. غیر از معیارهای سیاسی، ولی با معیارهای فرهنگی و تربیتی، کتابی را از چرخه نشر خارج نمیکنند. برخی نویسندگان ما وقتی دیدند کتابهای ترجمهای با محتوای خاص مجوز میگیرند، خودشان دستبهکار شدهاند و مشابه آن را مینویسند؛ مثلا در ژانر وحشت، در لابهلای کار خیلی آثار نامناسبی وجود دارد.
2-در حوزه کودکونوجوان، متولی زیاد داریم، ولی پاسخگویی این همه کتاب نامناسب مروج فرهنگ غرب نداریم و کسی را نمیشناسیم که بگوید در سالهای گذشته، جلوی این مقدار کتاب نامناسب را گرفتهام. کتابی به اسم «تعلیم و تربیت صهیونیسم» وجود دارد که میگوید بنیانگذاران آن بهمقوله تربیت به بیش از سیاست اهمیت میدهند و سن تعلیموتربیت را از همه کشورها پایینتر آوردند. میگویند برای ما مهم است کودک وقتی از مدرسه خارج میشود، بتواند ضدعرب، ضداسلام و تنفر از تمام داشتههای مسلمان را در خود نهادینه کرده باشد. آنها روی باورهای بچههایشان حساس هستند و کمیته بررسی کتابهای کودک در دو مسأله خیلی جدی است؛اول ضدمنافع اسرائیل چیزی نوشته نشود و دیگری علیه عرب و اسلام مرتب تألیفاتی انجام شود.
بااینحال، ما در خواب عمیق جدی بهسر میبریم که «کودتای خزنده کتابهای ترجمه» ما را احاطه کرده است. البته برخی ناشران بهدلیل طمع اقتصادی وارد این گود شدهاند، اما برخی ناشران بهدلیل تحول فرهنگی وارد این حوزه شدهاند و هزینه زیادی هم کردهاند. برخی ناشران اینقدر در ترجمه آثار مسئلهدار جلو رفتهاند که بنده سوءظن دارم از آن سوی مرزها حمایت جدی نمیشوند. اگر قرار باشد جایزه دهیم، متولی عرصه کتاب کودکونوجوان زیاد است، اما اگر قرار به بازخواست باشد، کسی را پیدا نمیکنید. چند ماه است که درخواست جلسه با یکی از مسوولان امر کتاب کودک را دادهام که متأسفانه جوابی نگرفتهام. طرح مشخصی هم در این حوزه دارم ولی واضح است نمیخواهند کاری شود. چند سال است میگویم چه نقشه راهی برای کودکونوجوان داریم که ناشران و نویسندگان کمک نکردند. وقتی نقشه راه نداریم، ناشر میرود کتاب پرفروش غربی را ترجمه میکند. واقعا سیستم فرهنگی بهدلیل نداشتن نقشه راه در حوزه کودکونوجوان درخورسرزنش است.
با پدیده کارمندان ترجمه مواجه شدیم
حمیدرضا شاهآبادی/ نویسنده و مدیر انتشارات مدرسه
1-اولین نکته که باید به آن توجه کرد، این است که ادبیات ترجمه صرفا به این دلیل که ترجمه است، امر بدی نیست و نباید از تجربه ملتهای دیگر و فرهنگهای متفاوت خود را محروم کنیم و همانطورکه دوست داریم آثار ما در دیگر کشورها منتشر شود، درباره آثار خارجی هم این مسأله صادق است. باتوجهبه اینکه با دنیایی از کتاب سروکار داریم، همیشه میتوانیم بهترینها را انتخاب و به فرزندانمان عرضه کنیم. با ملاحظه همه جوانب فرهنگی، موضوع ناخوشایند، افراط و نوع نگرش به ادبیات ترجمه است. واقعیت این است که ناشران ایرانی در برخی موارد، ترجیح میدهند به ترجمه روی بیاورند؛ چون کتاب حاضر و آمادهای با متن و تصویر مناسب بهدستشان رسیده و این را میتوانند با قیمت کم و بدون پرداخت حقالزحمه و هزینههای معمول تصویرگری منتشر کنند. برخی ناشران متأسفانه این کار را بهشکل افراطی انجام میدهند؛ یعنی افرادی را بهعنوان مترجم با حقوق ثابت استخدام و کتابهایی که از نمایشگاهها و طرق مختلف تهیه میکنند، به آنها برای ترجمه میدهند. در این وضعیت، درواقع با پدیده «کارمندان ترجمه» مواجه شدیم؛ یعنی آنچه قبلا وجود نداشت؛ ولی اکنون هست. این افراد بهشکل ماشینی کتابها را ترجمه و ناشران صرفا با هدف منفعت مالی این آثار را منتشر میکنند. این گونه آثار با هدف کسب تجربههای ملل دیگر و بازکردن پنجرههای فرهنگی نیست و صرفا دلیلش سود مالی است. قطعا در چنین وضعیتی ملاحظاتی را در نظر نمیگیرند که در انتخاب کتابهای ترجمه باید وجود داشته باشد. این امر موجب میشود با بازاری آشفته مواجه شویم. در این بازار، آثاری وجود دارد که برای بچهها مناسب نیست و نتایج آن بازار این است که گرایش به کتابخوانی را ازبین می برد.
تکیه کنیم و درعینحال، با اتکا به قوانینی بتوانیم جلوی رفتارهای نادرست را بگیریم. گمان میکنم وزارت ارشاد و سیاستگذاران فرهنگی با وضع قوانینی میتوانند تاحدی جلو این وضعیت را بگیرند. شاید نیاز باشد قانون کپیرایت را رعایت کنیم. دراینصورت، آن منفعتهای معمول از بین میرود و کمتر بهسراغ این حوزه میروند. از طرف دیگر، ثبت کتابهای ترجمهشده و جلوگیری از تکرار ترجمه آن بهوسیله ناشران دیگر، ازجمله کنترلهای دیگری است که میتواند به جریان ترجمه کتابهای کودک در کشورها نظم و نظام درست دهد.
منبع: روزنامه صبح نو/ مصطفی وثوق کیا
https://mananashr.ir/news/29930/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید