یکشنبه 08 ارديبهشت 1398
محسن هجری در نشست «داستان دینی یا دین در داستان»:
مانع خیالپردازی مخاطب در داستان دینی نشویم
این نویسنده داستانی ادبیات کودک بیان کرد: یکی از آسیبهای جدی در ادبیات داستانی دینی، رفتن سراغ زبان تبلیغی و دوری از داستانپردازی به شیوه تفسیرپذیری و قابلیت تاویل است. داستاننویس را نباید با آموزگار صرف یکی دانست. در نوشتن داستان دینی نباید خیالپردازی را متوقف کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، نشست «داستان دینی یا دین در داستان» عصر امروز، یکشنبه با حضور مصطفی خرامان، محسن هجری و علیرضا متولی از نویسندگان کودک و نوجوان، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی واقع در نمایشگاه کتاب تهران برپا شد.
در این نشست خرامان عنوان کرد: سوال این است که اگر قرار است رمان دینی بنویسیم، آیا باید با برچسب روی کتاب، آن را اعلام کنیم یا اینکه سراغ نگارش کتابی جذاب برای مخاطب برویم؛ به طوری که از زاویه نگاه کتاب دینی پسزننده هم نباشد؟ امروزه نه دین، بلکه بیکیفیتی نگارش برخی داستانهای دینی است که باعث پسزدن مخاطب شده است.
وی افزود: یکی از راههایی که باعث جذابیت رمان دینی میشود، حرف نو زدن است؛ وگرنه منبع نگارش کتب دینی یکی است. اگر زبان و حرف همه یکی باشد، همه کتابها نیز عین هم و تکراری میشود و این خود باعث دور کردن مخاطب خواهد شد.
همچنین محسن هجری، دیگر نویسنده ادبیات داستانی حوزه کودک گفت: اساسیترین عنصر برای تعریف یک متن ادبی، عنصر خیال است؛ متن ادبی منهای عنصر خیال، بنا را فرومیریزد. بنابراین خیالانگیزی مهمترین عنصر یک متن و گزاره ادبی است.
وی تأکید کرد: برخلاف متون علمی و تعلیمی به دلیل صراحتشان، متون ادبی بینهایت قابل تاویل و تفسیرند. ماندگاری آثار ادبی و داستانی همین تفسیرپذیری است. باید اجازه داد که مخاطب، خیال خود را به پرواز درآورد و این تعریف معیار در داستان است.
به گفته این داستاننویس، در مورد ادبیات داستان دینی برخی دنبال صراحت در روایت هستند؛ اما وجود آیات متشابه در قرآن کریم خلاف این ادعاست. بنابراین قرآن که اصلیترین متن دینی ماست، حتی به عنوان یک متن جذاب ادبی، قابلیت تفسیر و تاویل دارد.
هجری اعتقاد داشت: مضمون دینی مثل هر مضمون دیگری، وقتی وارد خانه ادبیات شد، لازم است آداب میزبان را بپذیرد و رنگ خیال بگیرد؛ همچنان که مولانا حضرت موسی(ع) را از تاریخ وام میگیرد؛ اما شخصیتی را خلق میکند که متعلق به اوست و نهایتاً هم اثری جاودانه مثل «موسی و شبان» را خلق میکند.
این نویسنده نتیجه گرفت که یکی از آسیبهای جدی در ادبیات داستانی دینی، رفتن سراغ زبان تبلیغی و دوری از داستانپردازی به شیوه تفسیرپذیری و قابلیت تاویل است. داستاننویس را نباید با آموزگار صرف یکی دانست. در نوشتن داستان دینی نباید خیالپردازی را متوقف کرد.
همچنین علیرضا متولی در نشست «داستان دینی یا دین در داستان» گفت: نگاه ما به قضیه دین دچار انحراف شده و این رویکرد را در فیلم و داستان دینی هم به غلط میبینیم. نگاه ما به دین گاه سیطرهای شده است؛ چنانکه گاه در ترویج دین، فشار را به کار میگیریم.
این نویسنده ادبیات داستانی کودک تصریح کرد: داستانی دینی را منطبق با شرایط روز باید نوشت. وقتی نتوانستهایم با این کتب دینی حاضر در بازار نشر نتیجه ایدئالی بگیریم، باید سراغ آسیبشناسی این کتب برویم.
خرامان نیز یادآور شد: عنصر و هدف دینی، باید در بطن و محتوای داستان و یک اثر ادبی یا هنری باشد، نه با برچسب زدن روی اثر. خیالانگیزی اگر در ادبیات اصل است، در داستان دینی هم باید سراغ آن برویم تا بر مخاطب تاثیرگذار شود؛ وگرنه تبدیل به حرف تکراری میشود.
وی با ذکر مثالی اشاره کرد: کتاب دینی را نباید از ادبیات جدا کرد؛ یعنی آموزههای دینی را به شکل زیرپوستی و نهفته و نه علنی باید وارد ادبیات کرد و اینگونه نوشت.
محسن هجری نیز اعتقاد داشت: مخاطبان را فهیم فرض کنیم، نه یک موجود منفعل. استاد مطهری در کتاب «ده گفتار» به مخاطبی اشاره میکند که منفعل نیست. مخاطب منفعل و مثل موم در دست را باید کنار گذاشت. اگر این مخاطب را جدی نگیریم، دیگر به حرف ما گوش نمیکند.
وی تذکر داد: یکی از اشتباهات ما در ژانر ادبیات داستانی دینی، نادیده گرفتن ویژگیهای مخاطب جدیدی است که پوستاندازی کرده و دائماً نیز در حال تغییر است. من نویسنده باید این تغییرات را ببینم و بنویسیم؛ وگرنه نهتنها به شعورش توهین کردهام، بلکه به واسطه کتاب و زبان غلطم، کتابم را نیز کنار میگذارد.
به گفته این نویسنده، داستاننویس باید سراغ عناصر لازمه داستانی برود و مضمون دینی را نه شعاری و با ادوات همیشگی، بلکه با زبان تعلیقات و کشف بنویسد تا خود مخاطب همراه با جذابیت و کشش داستانی، از متن قصه دست به کشف مفاهیم دینی بزند.
همچنین علیرضا متولی درباره مخاطبشناسی این حوزه گفت: سالیانی است که ادبیات دینی سراغی از مخاطبشناسی نگرفته است. نویسنده و گوینده این ادبیات، دقت نمیکند که حرفش را به چه زبانی و برای چه مخاطبی میزند که او نیز بتواند آن را درک کند.
این نویسنده با انتقاد از اینکه آثار نامطلوب هنری موجب تغییر ذائقه مخاطب شدهاند، گفت: امروز به سختی باید کاری کنیم که ذائقه مخاطب بالا رود. متاسفانه کاری کردهایم که همین الان فیلم مستهجن، فروش چندمیلیاردی دارد. همه چیز را رها کردهایم و فکر میکنیم با چندتا کتاب میشود اوضاع را برگرداند. باید نگاهها را تغییر داد تا به سمت تباهی نرویم.
در این نشست خرامان عنوان کرد: سوال این است که اگر قرار است رمان دینی بنویسیم، آیا باید با برچسب روی کتاب، آن را اعلام کنیم یا اینکه سراغ نگارش کتابی جذاب برای مخاطب برویم؛ به طوری که از زاویه نگاه کتاب دینی پسزننده هم نباشد؟ امروزه نه دین، بلکه بیکیفیتی نگارش برخی داستانهای دینی است که باعث پسزدن مخاطب شده است.
- حرف نو زدن یکی از راههای جذابیت رمان دینی است
وی افزود: یکی از راههایی که باعث جذابیت رمان دینی میشود، حرف نو زدن است؛ وگرنه منبع نگارش کتب دینی یکی است. اگر زبان و حرف همه یکی باشد، همه کتابها نیز عین هم و تکراری میشود و این خود باعث دور کردن مخاطب خواهد شد.
همچنین محسن هجری، دیگر نویسنده ادبیات داستانی حوزه کودک گفت: اساسیترین عنصر برای تعریف یک متن ادبی، عنصر خیال است؛ متن ادبی منهای عنصر خیال، بنا را فرومیریزد. بنابراین خیالانگیزی مهمترین عنصر یک متن و گزاره ادبی است.
وی تأکید کرد: برخلاف متون علمی و تعلیمی به دلیل صراحتشان، متون ادبی بینهایت قابل تاویل و تفسیرند. ماندگاری آثار ادبی و داستانی همین تفسیرپذیری است. باید اجازه داد که مخاطب، خیال خود را به پرواز درآورد و این تعریف معیار در داستان است.
- در نوشتن داستان دینی نباید خیالپردازی را متوقف کرد
به گفته این داستاننویس، در مورد ادبیات داستان دینی برخی دنبال صراحت در روایت هستند؛ اما وجود آیات متشابه در قرآن کریم خلاف این ادعاست. بنابراین قرآن که اصلیترین متن دینی ماست، حتی به عنوان یک متن جذاب ادبی، قابلیت تفسیر و تاویل دارد.
هجری اعتقاد داشت: مضمون دینی مثل هر مضمون دیگری، وقتی وارد خانه ادبیات شد، لازم است آداب میزبان را بپذیرد و رنگ خیال بگیرد؛ همچنان که مولانا حضرت موسی(ع) را از تاریخ وام میگیرد؛ اما شخصیتی را خلق میکند که متعلق به اوست و نهایتاً هم اثری جاودانه مثل «موسی و شبان» را خلق میکند.
این نویسنده نتیجه گرفت که یکی از آسیبهای جدی در ادبیات داستانی دینی، رفتن سراغ زبان تبلیغی و دوری از داستانپردازی به شیوه تفسیرپذیری و قابلیت تاویل است. داستاننویس را نباید با آموزگار صرف یکی دانست. در نوشتن داستان دینی نباید خیالپردازی را متوقف کرد.
- داستان دینی را منطبق با شرایط روز باید نوشت
همچنین علیرضا متولی در نشست «داستان دینی یا دین در داستان» گفت: نگاه ما به قضیه دین دچار انحراف شده و این رویکرد را در فیلم و داستان دینی هم به غلط میبینیم. نگاه ما به دین گاه سیطرهای شده است؛ چنانکه گاه در ترویج دین، فشار را به کار میگیریم.
این نویسنده ادبیات داستانی کودک تصریح کرد: داستانی دینی را منطبق با شرایط روز باید نوشت. وقتی نتوانستهایم با این کتب دینی حاضر در بازار نشر نتیجه ایدئالی بگیریم، باید سراغ آسیبشناسی این کتب برویم.
خرامان نیز یادآور شد: عنصر و هدف دینی، باید در بطن و محتوای داستان و یک اثر ادبی یا هنری باشد، نه با برچسب زدن روی اثر. خیالانگیزی اگر در ادبیات اصل است، در داستان دینی هم باید سراغ آن برویم تا بر مخاطب تاثیرگذار شود؛ وگرنه تبدیل به حرف تکراری میشود.
وی با ذکر مثالی اشاره کرد: کتاب دینی را نباید از ادبیات جدا کرد؛ یعنی آموزههای دینی را به شکل زیرپوستی و نهفته و نه علنی باید وارد ادبیات کرد و اینگونه نوشت.
- اشتباه ما در ادبیات داستانی دینی، نشناختن مخاطب عصر جدید است
محسن هجری نیز اعتقاد داشت: مخاطبان را فهیم فرض کنیم، نه یک موجود منفعل. استاد مطهری در کتاب «ده گفتار» به مخاطبی اشاره میکند که منفعل نیست. مخاطب منفعل و مثل موم در دست را باید کنار گذاشت. اگر این مخاطب را جدی نگیریم، دیگر به حرف ما گوش نمیکند.
وی تذکر داد: یکی از اشتباهات ما در ژانر ادبیات داستانی دینی، نادیده گرفتن ویژگیهای مخاطب جدیدی است که پوستاندازی کرده و دائماً نیز در حال تغییر است. من نویسنده باید این تغییرات را ببینم و بنویسیم؛ وگرنه نهتنها به شعورش توهین کردهام، بلکه به واسطه کتاب و زبان غلطم، کتابم را نیز کنار میگذارد.
به گفته این نویسنده، داستاننویس باید سراغ عناصر لازمه داستانی برود و مضمون دینی را نه شعاری و با ادوات همیشگی، بلکه با زبان تعلیقات و کشف بنویسد تا خود مخاطب همراه با جذابیت و کشش داستانی، از متن قصه دست به کشف مفاهیم دینی بزند.
- فکر میکنیم با چند کتاب میشود اوضاع را اصلاح کرد
همچنین علیرضا متولی درباره مخاطبشناسی این حوزه گفت: سالیانی است که ادبیات دینی سراغی از مخاطبشناسی نگرفته است. نویسنده و گوینده این ادبیات، دقت نمیکند که حرفش را به چه زبانی و برای چه مخاطبی میزند که او نیز بتواند آن را درک کند.
این نویسنده با انتقاد از اینکه آثار نامطلوب هنری موجب تغییر ذائقه مخاطب شدهاند، گفت: امروز به سختی باید کاری کنیم که ذائقه مخاطب بالا رود. متاسفانه کاری کردهایم که همین الان فیلم مستهجن، فروش چندمیلیاردی دارد. همه چیز را رها کردهایم و فکر میکنیم با چندتا کتاب میشود اوضاع را برگرداند. باید نگاهها را تغییر داد تا به سمت تباهی نرویم.
https://mananashr.ir/news/29946/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید