داعیه داستان‌نویسی ندارم
دوشنبه 09 ارديبهشت 1398

در نشست رونمایی و جشن امضای «پریدخت» مطرح شد:

داعیه داستان‌نویسی ندارم

حامد عسکری در این مراسم گفت: به هیچ عنوان داعیه داستان‌نویسی ندارم. این کلمات و این کتاب حاصل طبع من بود، نه دانش من؛ بزرگان ادبیات و تاریخ کتاب من را قضاوت خواهند کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، جشن امضای کتاب «پریدخت» به قلم حامد عسکری، شاعر و نویسنده جوان کشورمان، عصر روز یکشنبه در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این برنامه حسام آبنوس، خبرنگار فرهنگی و کارشناس کتاب، به نو و بدیع بودن «پریدخت» اشاره کرد و گفت: حامد عسکری در سال 97 حرکت جدیدی را شروع کرد و وارد فضای نثر شد. به محض مطالعه این کتاب چند کتاب نامه‌نگاری دیگر در ذهنم آمد؛ از جمله کتاب‌های «از به» و «طوفان دیگری در راه است». اما من این کتاب‌ها را در سطح بالای نامه‌نگاری ندیدم. فضاسازی، شخصیت‌پردازی و روایت‌گری از روزگار آن زمان به خوبی و هنرمندانه انجام شده است.
وی افزود: من یاد حرف هوشنگ مرادی کرمانی افتادم که گفت اگر کتاب من به سه چهار چاپ برسد، یعنی هوشنگ مرادی کرمانی فروخته؛ اما اگر بیشتر از این بفروشد، یعنی این کتاب ارزش داشته و متن و محتوای آن فروخته است.
نکته دوم اینکه می‌توان عاشقانه نوشت و عفیف بود. حامد عسکری عاشقانه نوشت و پریدخت عفیفی را توصیف کرد. این جای تقدیر دارد که برای فروش کتاب به سمت اباهه‌گری نرفت.
 
حامد عسکری، شاعر و نویسنده کتاب «پریدخت»، در ادامه به توضیحاتی در خصوص اهمیت نامه‌نگاری پرداخت و گفت: پدرم در شهر زاهدان دانشجوی تاریخ بودند. گاهی کاغذهای صورتی و سبز رنگی به دست مادرم می‌رسید. مادرم به آن‌ها زل می‌زد و اشک می‌ریخت. مادرم آن کاغذها را در جعبه‌ای نگه داشته بود. بعدها به آن صندوقچه دستبرد زدم و فهمیدم که نامه‌های پدرم بود. همه آن نامه‌ها با «فاطمه من» شروع می‌شد. از همان موقع فهمیدم که نامه مسئولیت سنگینی دارد.
این شاعر و نویسنده در ادامه تصریح کرد: همیشه به نامه‌نگاری علاقه داشتم. اوایل ازدواج که دنیای مجازی و اینترنت نبود، برای همسرم نامه می‌نوشتم. اگر ذره کوچکی در ادبیات هستم، به واسطه پدر کتاب‌خوانم به دست آوردم. من نسخه‌ای از عشق ایرانی را با رگه‌های دینی و مذهبی ارائه کردم. می‌شود خدا را دوست داشت و یکی از مخلوقات خدا را هم دوست داشت. می‌توان هم وطن را دوست داشت هم زن را. این‌ها همه هم‌قافیه‌اند.
عسکری گفت: من به هیچ عنوان داعیه داستان‌نویسی ندارم. این کلمات و این کتاب حاصل طبع من بود، نه دانش من؛ بزرگان ادبیات و تاریخ کتاب من را قضاوت خواهند کرد.
جلد و فیزیک کتاب احترامی است که ناشر برای مخاطب قائل است. خواننده هم در این اوضاع اقتصادی که کتاب را مطالعه می‌کند، به ناشر و نویسنده لطف می‌کند.
وی در پایان گفت: سعی کردیم در این کتاب ظاهر نامه‌های پریدخت و سیدمحمود با هم تفاوت داشته باشند. سید محمود از فرانسه نامه می‌نویسد و نوشتار مدرن و زمخت‌تری دارد؛ اما پریدخت با قلم نازک و دخترانه‌تری می‎نویسد. خواننده با ریزبینی به این تفاوت می‌رسد.
نظر بدهید