از زندگی شهدا الگو بگیرید؛ نه سلبریتی‌ها/ این شهید و این کتاب، برکتی برای تولید محصولات هنری است
سه شنبه 10 ارديبهشت 1398

نویسنده «من میترا نیستم» در نشست رونمایی کتاب؛

از زندگی شهدا الگو بگیرید؛ نه سلبریتی‌ها/ این شهید و این کتاب، برکتی برای تولید محصولات هنری است

نویسنده کتاب «من میترا نیستم» در این نشست گفت: ما به شدت نیازمند الگویی سالم هستیم؛ چیزی برعکس فعالیت امروز سلبریتی‌ها. اینها فعالیت‌هایشان واقعاً ناکارآمد است و عملکردشان نیز ارتباطی با مؤلفه‌های اسلامی و ایرانی ما ندارد. پس چه بهتر که از سبک زندگی شهدا الگو بگیریم.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، کتاب «من میترا نیستم»، نوشته معصومه رامهرمزی که با محوریت شهید زینب کمایی، نوشته شده است، با حضور نویسنده کتاب و خواهر شهید در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی رونمایی شد.
رامهرمزی در خصوص نحوه آشنایی با شخصیت کتاب «من میترا نیستم» گفت: من و خانم کمایی، خواهر شهید، در بیمارستان‌های شهرهای جنگی کار می‌کردیم. در سال 1361 و هنگام عملیات فتح‌المبین، در بیمارستان شوش خدمت می‌کردیم و برای رسیدن به عملیات ذوق‌زده بودیم و همه نیز تب شهادت داشتیم.
 

  • مادر شهید همیشه دوست داشت مظلومیت دخترش را ثبت کنیم


وی افزود: چند روزی از حضور ما در آن فضا نگذشته بود که خبر دادند خواهر کمایی، یعنی زینب 14ساله، در اصفهان و دور از جنگ مظلومانه به شهادت رسیده است. از آن زمان بود که خاطرات او را از دوستان می‌شنیدم. همیشه هم مادر شهید دوست داشت مظلومیت او را ثبت کنیم؛ تا زمانی که از من خواستند خاطرات او را بنویسم و آرزویش را برآورده کنیم.
رامهرمزی توضیح داد: وقتی مادر شهید خاطرات زینب را می‌گفت، از حالت خود خارج می‌شد؛ به طوری که می‌ترسیدیم باعث بدتر شدن حال او شود؛ اما حال او با این گفت‌وگوها بهتر هم می‌شد و پیگیر ماجرا بود که به ثمر بنشیند. مایه خوشحالی است که کتابی درباره تلاش و مظلومیت این شهید به یادگار مانده است.
 

  • متاسفانه ناشر «راز درخت کاج» دولتی بود و دغدغه کتاب را نداشت


در ادامه نیز مینا کمایی، خواهر شهید گفت: وقتی کتاب «راز درخت کاج» را منتشر کردیم، از جاهای مختلف برای دریافت کتاب تماس می‌گرفتند؛ خصوصاً اینکه جای خودش را بین نوجوانان پیدا کرده بود. اما متاسفانه ناشر کتاب، دولتی بود و دغدغه کتاب را نداشت. ما نیز شرمنده مخاطبان می‌شدیم که نمی‌توانستند کتاب را تهیه کنند.
وی افزود: حتی برای تهیه شخصی این کتاب نیز با مشکل روبه‌رو می‌شدم. بنابراین به فکر کتابی دیگر افتادیم تا در ساختاری جدید بتوانیم آن را نشر دهیم. دوباره نگارش کتاب را به خانم رامهرمزی سپردیم و از سوی انتشارات آوای کتاب‌پردازان منتشر شد. در عین اینکه سوالاتی درمورد شهید و ابهامات موجود باعث شد که تمایل ما به سمت نگارش «من میترا نیستم» بیشتر شود.
مینا کمایی اعلام کرد: تا قبل از شهادتش نمی‌دانستیم که واقعاً چه شخصیتی دارد. به نظرم او برگزیده شده بود. حتی قبل از انقلاب و قبل از سن تکلیف در شهر اروپایی‌وار آبادان دنبال حجاب بود و تکالیفش را انجام می‌داد. چنین فردی لیاقت شهادت را داشت.
 

  • ترور زینب، اصلاً تروری کور نبوده است


همچنین رامهرمزی، نویسنده «من میترا نیستم» گفت: دست‌نوشته‌های باقی‌مانده از شهید که بسیار هم بودند، به من در نگارش کتاب کمک کرد. برای کتاب «من میترا نیستم» پیگیر پیدا کردن مدرسه زینب بودم تا بفهمم چرا هدف ترور منافقین قرار گرفت. با توجه به نقش زینب در مدرسه و دست‌نوشته‌های او متوجه شدم که ترور او اصلاً ترور کوری نبوده است.
وی افزود: بعد از یک سال تلاش برای نگارش «من میترا نیستم»، مدیر مدرسه او را پیدا کردم. می‌گفت چون شهر محل زندگی شهید از شهرهای اقماری بود و نهادهای انقلابی نداشت، منافقین سازمان‌یافته کار می‌کردند و حتی قرار بود با هماهنگی بر مدرسه مسلط شوند.
این نویسنده اضافه کرد: نکته جالب اینکه همه او را دوست می‌داشتند؛ چون به سبک زندگی متفاوتی رسیده بود. همین رفتار و سبک زندگی او و تاثیرگذاری‌اش بر دیگران، باعث شد که منافقین در پی شهادتش باشند تا دیگران مثل او نشوند.
 

  • در این کتاب همه‌چیز متفاوت است؛ از مضمون کامل تا طراحی جلد


وی درباره تفاوت «من میترا نیستم» با کتاب «راز درخت کاج» تأکید کرد: مصاحبه‌ها و اطلاعات جدید و اسناد تازه‌تری به کتاب اضافه شده است. نثر و ساختار کتاب نیز تفاوت پیدا کرده و موضوع و مضمون نیز کامل‌تر شده است. من از طراحی و جلد «راز درخت کاج» راضی نبودم؛ برعکس کتاب «من میترا نیستم» که شکل جالبی به خود گرفته است.
رامهرمزی به اسم میترا در عنوان کتاب نیز اشاره کرد و گفت: زینب به بلوغی فکری و معنوی رسید که می‌خواست زینب‌وار باشد؛ البته این به معنای جسارت ما به خانم‌هایی که اسم میترا دارند، نیست. من معتقدم حتی اسممان نیز دستگیر ما در قیامت است. ارادت شهید به بانوی کربلا بود که دوست داشت اسمش زینب باشد.
وی درباره نگارش نمایشنامه‌ای برای این کتاب نیز یادآور شد: نمایشنامه‌ای که از کتاب برداشت شده، برساخته ذهن نویسنده محترم و روایتی از مجادله زینب و دو تروریست در زمان شهادت است. متن آن نمایی از بنیان فکری اوست که البته به‌عینه در کتاب نیامده؛ اما باید از نویسنده تقدیر کرد. مطمئنم این کتاب در آینده برکات زیادی برای تولید دیگر آثار خواهد داشت.
رامهرمزی در پایان عنوان کرد: به شدت نیازمند الگویی سالم هستیم؛ چیزی برعکس فعالیت امروز سلبریتی‌ها. اینها فعالیت‌هایشان واقعاً ناکارآمد است و عملکردشان نیز ارتباطی با مؤلفه‌های اسلامی و ایرانی ما ندارد. پس چه بهتر که از سبک زندگی شهدا الگو بگیریم.
 
نظر بدهید