چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398
محمدرضا سرشار گفت:
رماننویسان از واردشدن به موضوعات دوران پهلوی میترسند
رهبری در خصوص داستان «اینک آن یتیم نظر کرده» گفتند من وقتی به برنامه رادیویی این داستان گوش میکنم، میفهمم یتیمی یعنی چه.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، آخرین برنامه ده اردیبهشت مجمع ناشران انقلاب اسلامی، رونمایی مجموعه کتابهای استاد محمدرضا سرشار بود. در این جلسه که استاد محمدرضا سرشار و محمدعلی گودینی، برنده جایزه جلال، در آن حضور داشتند، به بررسی آثار استاد محمدرضا سرشار پرداخته شد.
محمدعلی گودینی با تاکید بر تاثیرگذاری نثر استاد سرشار گفت: صحبت کردن از استاد سرشار هم سخت است، هم آسان. سخت از این جهت که استاد شخصیت پیچیدهای دارد و در هر زمینهای میتواند وارد بحث و مناظره شود. آسان از این نظر که چون چهره ادبی و فرهنگی و انقلابی دارد، در موضعگیریهایی که در عرصه هنر دارد، با صراحت بیان فضا را برای مخاطبان روشن میکند.
چنین شخصیتی مایه آرامش در فرهنگ و هنر است. ایشان مترجم، سخنور، گوینده، روزنامهنگار و صاحبنظر است. همان قدر که نویسنده است، بیگمان نویسندهپرور هم هست. به واقع استاد سرشار در ادبیات انقلاب ایران حق دارد. رهبر انقلاب در وصف ایشان گفتند که او شخصیتی است که حق بزرگی بر گردن ادبیات داستانی انقلاب دارد.
بیشترین آثار استاد در زمینه داستان کودک و نوجوان است. آثاری مثل «اینک آن یتیم نظر کرده» و «از سرزمین نور» نشان از باور مذهبی و عقیدتی نویسنده دارد که این در کمتر نویسندگانی دیده میشود. محمدرضا سرشار ترکیبی از فضای هنر، توصیف و شخصیتپردازی و پرداخت هنرمندانه است و این برای مخاطب ایرانی ملموس است.
نویسنده کتاب «تالار پذیرایی پایتخت» بیان کرد: قصههای گذشتگان در هر زمینهای به نانوشتهها و نادیدههای تاریخ برمیگردد. این داستانها به اندازه کافی جذابیت و کشش دارد. داستان مذهبی استاد دارای ظرافت و به دور از تعصب و قصهپردازیهای جانبدارانه است. تعصب بی مورد ممکن است حساسیت برانگیز باشد.
محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد ادبی، سخنرانی خود را با روایتی از یکی از کتابهای خود آغاز کرد و گفت: ما حق داریم واقعیتهای زمان ائمه و بزرگان خود را بخوانیم. تاریخ ذکر جزئیات و احساسات نیست؛ بلکه به افکار میپردازد. به توصیف منظره، مکان و طبقات اجتماعی کاری ندارد. بنابراین وقتی نویسنده درباره حضرات آلالله مینویسد، با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
سرشار بیان کرد: سه نکته به من جرئت داد که بتوانم وارد حوزه داستان دینی شوم و از مسلمات تاریخی و مذهبی فاصله نگیرم. وعاظ مذهبی وقتی روضه میخوانند و در مناسبتهای مختلف صحبت میکنند، وصف حال بیان میکنند. من از این فرصت استفاده کردم و داستان مذهبی را با زبان وصف حال بیان کردم؛ بدون اینکه از مسلمات مذهبی خارج شوم. من یک زاویه دید تلفیقی را برای روایت داستان پیامبر انتخاب کردم.
وی گفت: اقتضای داستان ایجاب میکند که وارد احساسات و افکار پیامبر(ص) شویم؛ اما محدودیتهای مذهبی این اجازه را نمیدهد. من با استفاده از زاویه دید، رشته کلام را به شخص دیگری سپردم تا وارد خطوط سوم نشوم. شگرد سوم این است که معصومان را از زبان دیگران معرفی کنیم. در این شگرد امکان کم و زیاد شدن و لغزش هم وجود دارد. مجموعه این عوامل به نویسنده جرئت داستاننویسی میدهد و دست من را باز میکند. زاویه دید تلفیقی در شعر و متون داستانی رایج بوده است. حتی میتوان از قرآن بهعنوان نمونه بزرگی از زاویه دید تلفیقی نام برد. چیزی که مخاطب را جذب میکند، زیبایی بیان است. محتوا کلام را بسط میدهد. در اجرای رادیویی، این قضیه خوب جواب میدهد. رهبری در خصوص داستان «اینک آن یتیم نظر کرده» گفتند من وقتی به برنامه رادیویی این داستان گوش میکنم، میفهمم که یتیمی یعنی چه.
این توانایی داستان است که چیزی را که ما بهعنوان علم با آن مواجه هستیم، برای ما ملموس و در دسترس بیان کند. داستان، دانستههای ما را به تصویر و تجارب عاطفی تبدیل میکند. مفاهیم را به حوزه ادراک و لمس میکشاند. این از تفاوتهای مهم تاریخ با داستان است.
نوسنده کتاب «اینک آن یتیم نظر کرده» با اشاره به واردنشدن رماننویسان به موضوعات دوران پهلوی تصریح کرد: یک اشتباه رماننویسان این است که به دوران پهلوی وارد نمیشوند. زمان پهلوی به نویسندگان برای نوشتن در مورد قاجار پول میدادند؛ مثل «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری. نمیدانم چرا الان کسی راجع به پهلویها نمینویسد. حکومت پهلویها در زندگی ما تاثیرگذار است. مردم ما از آن زمان چیز زیادی نمیدانند. توقع داریم از آنها اطلاعات زیادی هم داشته باشند. وقتی قاجار را منفور نشان میدهند، مخاطب میگوید خدا پدر پهلویها را بیامرزد که ایران را از دست آنها نجات داد و این باعث شکلگیری یک نگاه مثبت در مورد پهلوی میشود. البته استاد گودینی چند اثر در این موضوع دارند.
محمدعلی گودینی با تاکید بر تاثیرگذاری نثر استاد سرشار گفت: صحبت کردن از استاد سرشار هم سخت است، هم آسان. سخت از این جهت که استاد شخصیت پیچیدهای دارد و در هر زمینهای میتواند وارد بحث و مناظره شود. آسان از این نظر که چون چهره ادبی و فرهنگی و انقلابی دارد، در موضعگیریهایی که در عرصه هنر دارد، با صراحت بیان فضا را برای مخاطبان روشن میکند.
چنین شخصیتی مایه آرامش در فرهنگ و هنر است. ایشان مترجم، سخنور، گوینده، روزنامهنگار و صاحبنظر است. همان قدر که نویسنده است، بیگمان نویسندهپرور هم هست. به واقع استاد سرشار در ادبیات انقلاب ایران حق دارد. رهبر انقلاب در وصف ایشان گفتند که او شخصیتی است که حق بزرگی بر گردن ادبیات داستانی انقلاب دارد.
بیشترین آثار استاد در زمینه داستان کودک و نوجوان است. آثاری مثل «اینک آن یتیم نظر کرده» و «از سرزمین نور» نشان از باور مذهبی و عقیدتی نویسنده دارد که این در کمتر نویسندگانی دیده میشود. محمدرضا سرشار ترکیبی از فضای هنر، توصیف و شخصیتپردازی و پرداخت هنرمندانه است و این برای مخاطب ایرانی ملموس است.
نویسنده کتاب «تالار پذیرایی پایتخت» بیان کرد: قصههای گذشتگان در هر زمینهای به نانوشتهها و نادیدههای تاریخ برمیگردد. این داستانها به اندازه کافی جذابیت و کشش دارد. داستان مذهبی استاد دارای ظرافت و به دور از تعصب و قصهپردازیهای جانبدارانه است. تعصب بی مورد ممکن است حساسیت برانگیز باشد.
محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد ادبی، سخنرانی خود را با روایتی از یکی از کتابهای خود آغاز کرد و گفت: ما حق داریم واقعیتهای زمان ائمه و بزرگان خود را بخوانیم. تاریخ ذکر جزئیات و احساسات نیست؛ بلکه به افکار میپردازد. به توصیف منظره، مکان و طبقات اجتماعی کاری ندارد. بنابراین وقتی نویسنده درباره حضرات آلالله مینویسد، با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
سرشار بیان کرد: سه نکته به من جرئت داد که بتوانم وارد حوزه داستان دینی شوم و از مسلمات تاریخی و مذهبی فاصله نگیرم. وعاظ مذهبی وقتی روضه میخوانند و در مناسبتهای مختلف صحبت میکنند، وصف حال بیان میکنند. من از این فرصت استفاده کردم و داستان مذهبی را با زبان وصف حال بیان کردم؛ بدون اینکه از مسلمات مذهبی خارج شوم. من یک زاویه دید تلفیقی را برای روایت داستان پیامبر انتخاب کردم.
وی گفت: اقتضای داستان ایجاب میکند که وارد احساسات و افکار پیامبر(ص) شویم؛ اما محدودیتهای مذهبی این اجازه را نمیدهد. من با استفاده از زاویه دید، رشته کلام را به شخص دیگری سپردم تا وارد خطوط سوم نشوم. شگرد سوم این است که معصومان را از زبان دیگران معرفی کنیم. در این شگرد امکان کم و زیاد شدن و لغزش هم وجود دارد. مجموعه این عوامل به نویسنده جرئت داستاننویسی میدهد و دست من را باز میکند. زاویه دید تلفیقی در شعر و متون داستانی رایج بوده است. حتی میتوان از قرآن بهعنوان نمونه بزرگی از زاویه دید تلفیقی نام برد. چیزی که مخاطب را جذب میکند، زیبایی بیان است. محتوا کلام را بسط میدهد. در اجرای رادیویی، این قضیه خوب جواب میدهد. رهبری در خصوص داستان «اینک آن یتیم نظر کرده» گفتند من وقتی به برنامه رادیویی این داستان گوش میکنم، میفهمم که یتیمی یعنی چه.
این توانایی داستان است که چیزی را که ما بهعنوان علم با آن مواجه هستیم، برای ما ملموس و در دسترس بیان کند. داستان، دانستههای ما را به تصویر و تجارب عاطفی تبدیل میکند. مفاهیم را به حوزه ادراک و لمس میکشاند. این از تفاوتهای مهم تاریخ با داستان است.
نوسنده کتاب «اینک آن یتیم نظر کرده» با اشاره به واردنشدن رماننویسان به موضوعات دوران پهلوی تصریح کرد: یک اشتباه رماننویسان این است که به دوران پهلوی وارد نمیشوند. زمان پهلوی به نویسندگان برای نوشتن در مورد قاجار پول میدادند؛ مثل «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری. نمیدانم چرا الان کسی راجع به پهلویها نمینویسد. حکومت پهلویها در زندگی ما تاثیرگذار است. مردم ما از آن زمان چیز زیادی نمیدانند. توقع داریم از آنها اطلاعات زیادی هم داشته باشند. وقتی قاجار را منفور نشان میدهند، مخاطب میگوید خدا پدر پهلویها را بیامرزد که ایران را از دست آنها نجات داد و این باعث شکلگیری یک نگاه مثبت در مورد پهلوی میشود. البته استاد گودینی چند اثر در این موضوع دارند.
https://mananashr.ir/news/30093/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید