روایت اپوزیسیونی از 88
شنبه 01 تير 1398

مخالفان خارج‌نشین جمهوری اسلامی چه روایتی از فتنه دارند؟

روایت اپوزیسیونی از 88

کتاب قرار سبز وقتی منتشر شد که مسیح علی‌نژاد هنوز کمپین «چهارشنبه‌های سفید» را به‌راه نینداخته و به آمریکا نرفته بود و به همین دلیل، این کتاب سروصدای زیادی در بین رسانه‌های غربی به‌پا نکرد. تنها حامیان فتنه بودند که در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های خود به این کتاب پرداخته و دربارۀ آن بحث و گفت‌وگو کردند.

روایت فتنۀ 88 محدود به داخل ایران نبوده است. همان طور که بعضی از جریان‌های داخلی هم‌سو با دیدگاه‌های خود این موضوع را روایت کرده‌اند، در آن سوی مرزها نیز روایت‌هایی متناسب با دیدگاه‌ها و اهداف اپوزیسیون تولید شده است؛ روایت‌هایی که هرقدر از سال 88 دورتر می‎شویم، ضعیف‌تر و نحیف‌تر می‌شوند. البته از این هم نباید غافل شد که بخشی از ضعف روایت اپوزیسیون در خارج از کشور به دلیل ارتباط باواسطه و غیرمستقیم اپوزیسیون با فتنه است. حوادث 88 در داخل مرزهای جغرافیایی ایران اتفاق افتاد؛ اما اپوزیسیون به دلیل حضورنداشتن در بطن واقعه، مجبور بوده است این ضعف را بعضاً با تخیلات گل‌درشت خود جبران کند. به همین دلیل، این‌گونه روایت‌ها مخاطب چندانی خارج از کشور پیدا نکرد و در سطح ادبی و هنری، جریان خاصی را به‌وجود نیاورد و عمدتاً در لایۀ ابتدایی سیاسی باقی ماند. فاصله‌گرفتن از سال 88 و کاسته‌شدن از التهابات سیاسی آن واقعه باعث شد که این آثار به‌تدریج از دور رقابت خارج شوند. ارتباط باواسطه با وقایع ایران موجب شده است که این روایت‌ها از عمق لازم برخوردار نباشد و عموماً در همان سطوح و لایه‌هایی بماند که در رسانه‌های اپوزیسیون و شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم. به همین دلیل هم حرف جدیدی ندارند و حاوی واگویه‌های سطحی و غیرادبی و غیرفرهنگی نویسندگان خود هستند که شکل و فرم سیاسی دارند. در ادامه، چهار نمونه از آثار مهمی را که اپوزیسیون در خارج از کشور تولید و منتشر کرده‌اند، بررسی می‌کنیم.
 
یک. نگاهی به حواشی داستان قرار سبز به قلم مسیح علی‌نژاد
روایتی همینگوی‌گونه از فتنه
ثمانه اکوان
مسیح علی‌نژاد یا همان معصومه علی‌نژاد قمی، روزنامه‌نگار ایرانی است که بعد از اخراج‌شدنش از مجلس، راهی انگلیس شد. او با اینکه در زمان اعتراضات سال 88 در ایران حضور نداشت و این اعتراضات را به‌چشم ندید، به نوشتن رمانی پرداخت که از آن به‌عنوان اولین رمان مرتبط با حوادث سال 88 یاد شد.
مسیح علی‌نژاد بعد از انتخابات سال 88، در لندن و در سایت جَرَس که گفته می‌شد مدیریت آن بر عهدۀ مهاجرانی، وزیر اصلاحات پناهنده در انگلیس است، فعالیت می‌کرد و عمدۀ فعالیتش مصاحبه با افراد سرشناس و اصلاح‌طلبان در خصوص جنبش سبز یا خانوادۀ کسانی بود که به دلیل حضور در فتنه و اقدام علیه امنیت ملی در زندان به‌سر می‌بردند.
در آن زمان، رسانه‌های غربی چندان توجهی به او نداشتند و سال‌ها بعد، به‌راه‌انداختن کمپینی به نام «آزادی‌های یواشکی» که با هدف ازبین‌بردن قبح بی‌حجابی در ایران راه‌اندازی شده بود، توجه رسانه‌های غربی و به‌خصوص سیاستمداران غربی را به سمت او جلب کرد. علی‌نژاد در رمانش که نشر گردون در آلمان آن را منتشر کرد و البته چندان هم به مذاق برخی از منتقدان ادبیات فارسی در خارج از کشور خوش نیامد، به حوادثی پرداخته است که در فتنۀ 88 رخ داده بود.
او دو شخصیت را در این رمان به‌تصویر کشیده است: دو زن که یکی در انقلاب سال 57 فعال بوده و دیگری در فتنۀ سال 88. او با این حال، با قراردادن اشخاص حقیقی در زمینه‌ها و حوادث غیرحقیقی، ملغمه‌ای از داستان و روایت را باهم ترکیب کرده است تا به هدف خود، یعنی نشان‌دادن فتنۀ 88 به‌عنوان اعتراض مردمی و سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی برسد.
از این منظر، با وجود اینکه نویسندگان اپوزیسیون نیز نقدهای زیادی به او داشتند، همگی بر حمایت از این رمان و نویسنده‌اش تأکید کردند. مسیح علی‌نژاد که تا آن زمان سه کتاب تحصن دربارۀ تحصن نمایندگان مجلس ششم در مجلس، تاج خار دربارۀ داستان زندگی شخصی خود و من آزاد هستم را منتشر کرده بود، در کتاب چهارم خود همچنان همان زندگی خود را به‌عنوان خبرنگار در ایران روایت کرد؛ با این تفاوت که این بار این خبرنگار در زمان وقایع سال 88 در ایران حضور نداشت و تخیلاتش بیشتر از وقایع، او را در نوشتن داستان همراهی کردند.
کتاب قرار سبز وقتی منتشر شد که مسیح علی‌نژاد هنوز کمپین «چهارشنبه‌های سفید» را به‌راه نینداخته و به آمریکا نرفته بود و به همین دلیل، این کتاب سروصدای زیادی در بین رسانه‌های غربی به‌پا نکرد. تنها حامیان فتنه بودند که در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های خود به این کتاب پرداخته و دربارۀ آن بحث و گفت‌وگو کردند. مخاطبان این کتاب جملگی بر این باور بودند که رمان قرار سبز با وجود اینکه از نام و جایگاه افراد حقیقی استفاده کرده است و بارها از افرادی نام برده که واقعاً در فضای سیاسی کشور حضور داشته‌اند، اما داستان کتاب آن‌طور که باید در خصوص حقایق روزهای بعد از انتخابات 88 باشد، نبود و اصولاً روایت اتفاقات در کتاب با آنچه در فضای حقیقی اتفاق افتاده بود، تفاوت فاحش داشت.
در واقع تخیلات یکی از اعضای اپوزیسیون خارج از کشور که در دوران انتخابات نیز در سفری کوتاه‌مدت در ایران حضور داشت، در کتابی به نام قرار سبز منتشر شده بود.
سبک نوشتاری علی‌نژاد که به دلیل خبرنگاربودن او به‌شدت ژورنالیستی است، نتوانسته بود تا آن زمان به او در نوشتن رمان یاری رساند؛ اما این نقیصۀ بزرگ نیز باعث نشد که نویسندگان خارج از کشور و رسانه‌هایشان او را فردی با سطح پایین نویسندگی و سواد ادبی معرفی کنند. نکتۀ جالب اینکه علی‌نژاد کتاب را فرستاده بود تا مسعود بهنود، از کارشناسان رسانه‌ای خارج از کشور و فعال در بی‌بی‌سی فارسی، برایش نقد بنویسد؛ اما بهنود به جای نقادی، این کتاب را اولین اثر دربارۀ جنبش سبز خواند و با لحنی احساسی از آن تعریف کرد و مسیح علی‌نژاد را تا حد مارکز و همینگویِ خبرنگارانی که تبدیل به نویسنده‌های بزرگی شدند، بالا برد.
مسیح علی‌نژاد پیش از این نیز کتاب‌هایی را در ایران منتشر کرده بود؛ اما کتاب قرار سبز به دلیل ماهیت آن در ایران چاپ نشد و در انتشاراتی با نام گردون منتشر شد. این انتشارات را عباس معروفی راه‌اندازی کرده است که سال‌هاست در خارج از ایران فعالیت می‌کند.
نشر گردون در ابتدا در سال 1365 در تهران راه‌اندازی شد؛ اما در سال 1373 به دلیل تخلفات زیاد در حوزۀ نشر، پروانه‌اش باطل شد و عباس معروفی در سال 1374 ایران را به مقصد آلمان ترک کرد. معروفی از آن پس، این انتشارات را با همان نام پیشین در آلمان تأسیس کرد و این بار به غیر از انتشار کتاب‌های خودش، چاپ کتاب‌های سایر نویسندگانی را که با نظام جمهوری اسلامی مخالف بودند نیز در دستور کار خود قرار داد. انتشارات گردون در زمان انتشار این کتاب عنوان کرده بود که قصد دارد ترجمۀ آلمانی و انگلیسی رمان را هم به بازار عرضه کند؛ اما پس از آن، این کتاب به زبان‌های دیگر منتشر نشد و انتشارش در حد دو چاپ به زبان فارسی محدود ماند.
مسیح علی‌نژاد بعد از انتشار این کتاب و همچنین راه‌اندازی کمپین‌هایی برای حمایت از فتنه، به سوژۀ روز رسانه‌های ضدنظام تبدیل شد و بارها در رسانه‌هایی مانند صدای آمریکا به‌عنوان نویسندۀ این کتاب حضور یافت و دربارۀ شخصیت‌ها و داستان کتاب صحبت کرد.
با این حال، این تبلیغات نتوانست منتقدان داخلی و نویسندگان ایرانی را وادار سازد تا دربارۀ کتاب علی‌نژاد و سبک نویسندگی‌اش اظهار نظر کنند و با وجود اینکه این کتاب بعداً برای خوانندگان ایرانی به‌صورت رایگان در اینترنت قرار گرفت، با استقبال خوبی مواجه نشد. یکی از علل عرضۀ رایگان کتاب در اینترنت برای مخاطبان ایرانی، وجود مخاطبان اندک کتاب در خارج از کشور بود.
عباس معروفی در همان زمان، با عرضۀ برخی از کتاب‌ها برای فروش در سایت‌های اینترنتی خارجی بیان کرده بود که مشکلات انتشار به زبان فارسی در خارج از کشور بسیار زیاد است و فارسی‌زبانان به دلیل پراکندگی جمعیتی نمی‌توانند دسترسی کاملی به ادبیات فارسی در خارج از ایران داشته باشند.
 
ب. نگاهی به کتاب کمیک استریپ بهشت زهرا
اپوزیسیون‌بازی با نام مستعار
محمدعلی شفیعی
این کتاب در سال 2010 منتشر شد. سبک کتاب به‌صورت مصور یا اصطلاحاً کمیک‌استریپ بود که در ایران چندان رایج نیست. بسیاری باور دارند که امیر، نویسندۀ کتاب، این سبک را از کتاب پرسپولیس، نوشتۀ مرجان ساتراپی الگو گرفته است؛ زیرا مانند آن از تصاویر سیاه و سفید استفاده کرده است. رویۀ انتشار این کتاب با رویۀ عادی انتشار یک اثر تفاوت‌های زیادی داشت. نکتۀ جالب دربارۀ انتشار بهشت زهرا این است که قبل از چاپ آن، محتوا و تصاویر کتاب به‌صورت منظم سه روز در هفته در وب‌سایت ناشر قرار می‌گرفت و بعد از چند هفته و با تکمیل‌شدن آن‌ها، محتوا به‌صورت کتاب نیز منتشر شد.
امیر، نویسندۀ کتاب که سعی می‌کرد ناشناس بماند و از نام واقعی‌اش استفاده نکند، در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی گفته است که این کار در واقع تکنیک بازاریابی ناشر بوده است و «تا اتمام کتاب زمان زیادی می‌برد؛ اما از این طریق، تا وقتی که موضوع ایران مبحث داغی بین آمریکایی‌هاست، کتاب منتشر می‌شود و توجه عمومی را به خود جلب می‌کند.»
انتشارات فرست سکند (First Second) عمدتاً کتاب‌های تصویری کودک و نوجوان را به‌چاپ می‌رساند. نکتۀ جالب این است که این انتشارات در قسمت جایزه‌ها و تقدیرها در وب‌سایتش نوشته است که این کتاب در سال 2012، در لیست ده رمان برتر گرافیکی نوجوانان یلسا که وابسته به انجمن کتابخانه‌های آمریکا است قرار داشته و در همین سال، جایزۀ «بهترین کتاب بزرگ‌سال که برای جوانان نیز مناسب است» را از همین انجمن دریافت کرده است!
نویسندۀ میان‌سال کتاب در دوازده‌سالگی از ایران خارج شده و در زمان نوشتن این کتاب هم در وقایع سال 88 حاضر نبوده است. علاوه بر این، وی تجربۀ کار گرافیکی نداشته است. به همین دلیل از حضور گرافیستی به نام «خلیل» استفاده کرد که از گرافیست‌های انتشارات فرست سکند (First Second) بود. خلیل الجزایری که نامش را کامل نمی‌بردند تا ناشناخته بمانند، متن‌های نوشته‌شدۀ امیر را به تصویر تبدیل می‌کرده است.
این کتاب که به دوازده زبان از جمله عربی، اسپانیایی، فرانسوی، ایتالیایی، عبری، پرتغالی، آلمانی و کره‌ای و به ادعای نویسنده‌اش داوطلبانه ترجمه شده است، داستان پسری است که به همراه مادرش، به دنبال برادر گمشدۀ خود به نام مهدی می‌گردد. مهدی در خلال حوادث پس از انتخابات سال 88 ناپدید می‌شود.
امیر در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی ادعا می‌کند که روایت اصلی داستان، الهام‌گرفته از اتفاقی است که برای سهراب اعرابی، از کشته‌شدگان فتنۀ 88 افتاده است. مادر مهدی با ناپدیدشدن او در 25 خرداد آن سال، نزدیک به یک ماه از او بی‌خبر بود و با مراجعه به مراجع قضایی و انتظامی و همچنین زندان‌هایی که معمولاً بازداشت‌شدگان این حوادث در آن نگهداری می‌شدند، به دنبال فرزند خود می‌گشت و پس از یک ماه، خبر کشته‌شدن فرزندش را شنید.
امیر به علت اینکه در این وقایع حضور مستقیم نداشت، علاوه بر داستان سهراب اعرابی که الهام‌بخش اصلی او بوده است، برای خلق داستان‌ها و روایت‌های جنبی داستان اصلی، از محتواهای موجود در فضای مجازی به‌خصوص توئیتر و فیس‌بوک استفاده کرده است.
نشریۀ اکونومیست نیز این کتاب را پیش از چاپش معرفی کرد. این نشریه به شیوۀ انتشار مطالب و تصاویر بهشت زهرا در سایت و ترجمه‌های آن پرداخته و اشاره کرده است که این مطالب به‌زودی به‌صورت کتاب چاپ خواهد شد. مطلب نشریۀ اکونومیست نام امیر را به‌طور کامل ذکر نمی‌کند و دلیل آن را ترس امیر برای ایجاد مشکلات احتمالی برای خانواده‌اش در ایران بیان می‌کند.
نکتۀ جالب اینکه وب‌سایت آمازون نیز که به عنوان بزرگ‌ترین فروشندۀ آنلاین کتاب در سراسر جهان شناخته می‌شود، برای ذکر نام نویسندۀ کتاب مانند روی جلد آن فقط امیر را ذکر کرده در پروفایل نویسنده نیز فقط نام همین کتاب عنوان شده است.
اما در سال 2012، یعنی دو سال پس از انتشار کتاب، امیر سلطانی مصاحبه‌ای با سازمان عفو بین‌الملل می‌کند که در این مصاحبۀ تصویری اختصاصی، هدف از نوشتن کتابش را در ابتدا نشان‌دادن وضعیت سیستم قضایی ایران، زندان‌ها و نبودن اطلاعات بازداشت‌شده‌ها بیان می‌کند. او حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 و رفتار جمهوری اسلامی ایران را در قبال آشوبگران را با رفتار سلمان رشدی مقایسه می‌کند! او می‌گوید همان طور که سلمان رشدی اشتباه کرد و به پیامبر اعظم(ص) بی‌احترامی کرد، این رفتارهای نظام جمهوری اسلامی نیز که به اسم اسلام انجام می‌شود، بی‌احترامی به پیامبر است! علاوه بر این، او یکی دیگر از اهدافش برای نوشتن این کتاب را نشان‌دادن وضع حقوق بشر در ایران و رساندن صدای زندانیان به گوش جهانیان معرفی می‌کند.
 
ج. تأملی بر رمان شکار، نوشتۀ امین انصار
براندازی ادبی با استاتوس‌های فیس‌بوکی
ثمانه اکوان
زمانی که از معایب و نقص‌های قانون ارائۀ مجوز به ناشران و کتاب‌ها گفته می‌شود، کمتر به این نکته پرداخته می‌شود که چه کسانی اصولاً حق چاپ و انتشار را در داخل کشور دارند و چه کسانی چنین مجوزی را دریافت نمی‌کنند. مسئلۀ جالب توجه این است که بسیاری از کسانی که بیرون از ایران دست به انتشار کتاب‌ها و مقالات ضدایرانی و ضدجمهوری اسلامی می‌زنند، تعدادی از دست‌نوشته‌ها و داستان‌هایشان با اندکی دخل و تصرف و اصلاح به‌دست ناشران در ایران سپرده شده و روانۀ بازار کتاب می‌شود. از این منظر، امین انصاری را می‌شود از آن نویسنده‌هایی دانست که هم علیه جمهوری اسلامی در خارج از کشور فعالیت می‌کند و هم به‌راحتی کتاب‌هایش را در ایران منتشر می‌کند.
انصاری از دوران دانشجویی و در ایران شروع به نوشتن کرد و کتاب‌هایش را نیز بیشتر در خارج از ایران منتشر می‌کند. او که دانش‌آموختۀ رشتۀ ادبیات و هنرهای دیجیتالی است، برای گرفتن مدرک دکتری به استرالیا رفت. انصاری اولین کتابش را با نام ناپیدایی در نشر نوگام لندن منتشر کرد. رمان شکار را که سومین اثر داستانی اوست نیز نشر گردون در برلین منتشر کرد که متعلق به عباس معروفی، نویسندۀ ضدانقلاب است و به محفلی برای انتشار آثار ضدایرانی و ضدجمهوری اسلامی تبدیل شده است.
انصاری با این حال، بعد از انتشار این چند کتاب در خارج از ایران که به قول خودش برای «دوری‌جستن از سانسور و بیان عقاید سیاسی‌اش به‌صورت آزادانه» آن‌ها را در انگلیس و آلمان چاپ کرده است، مجموعه داستان‌های کوتاهش را در مشهد توسط نشر سخن‌گستر و نشر افراز در تهران و جدیدترین کتابش را نیز توسط نشر ثالث در تهران روانۀ بازار کرده است.
رمان شکار که یکی از رمان‌های سیاسی او است، به دلیل به‌تصویرکشیدن فضای سیاه و سرشار از ناامیدی دربارۀ ایران و وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورمان اصلاً برای انتشار به ناشران داخلی ارائه نشد. داستان این رمان تماماً در یک آپارتمان شکل می‌گیرد و هیچ فضای بیرونی در آن وجود ندارد. شخصیت‌های متعدد این رمان هرکدام به نوعی داستانی دربارۀ کشورشان ایران و فضای سیاسی و اجتماعی آن بیان می‌کنند و در این میان، گربه‌ای نیز که سمبل ایران در این خانه است، در این داستان‌ها وجود دارد که در نهایت می‌میرد و جنازه‌اش همان جا می‌ماند و متعفن می‌شود.
او در این داستان به دنبال نشان‌دادن زوال ایران به دلیل اوضاع سیاسی و فرهنگی‌اش است و از گفتن این مسئله در مصاحبه‌های خود نیز ابایی ندارد. امین انصاری بیان کرده است که هرکدام از شخصیت‌های داستانش گوشه‌ای از حوادث سال 88 را روایت می‌کنند و با روایت این داستان‌ها، به ماجراهای دوران انقلاب و تاریخ نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند.
انصاری از جمله نویسنده‌هایی است که سعی دارد فرم‌های خاص داستان‌گویی و داستان‌نویسی را شکسته و مدرنیته را وارد آن کند. به همین دلیل برای نوشتن رمان شکار، از تایم‌لاین و استاتوس‌های فیس‌بوک بهره برده و در هر پیام فیس‌بوکی، داستانی از شخصیت اصلی این رمان یعنی سهراب را بیان کرده است. این روایت در نهایت منجر به شکل‌گیری این شخصیت در فضای مجازی و بعد از آن پروبال‌دادن به آن در کتاب اصلی شد.
او بیشترِ جوایز ادبی‌اش را در ایران دریافت کرد؛ اما در خارج از کشور جایزه‌ای به او تعلق نگرفت. انصاری پژوهش‌های مختلفی را در خصوص فتنۀ سال 88 منتشر کرده است و وب‌سایت‌ها و مراکز مطالعاتی غربی از آن‌ها حمایت کردند. از جملۀ این پژوهش‌ها، «میراث دیجیتال جنبش سبز» است که در وب‌سایت رسمی جِنکینز در سانفرانسیسکو منتشر شده است و دیگری با عنوان «من مجید هستم: یک مورد مطالعاتی از جنبش سبز» است که باز هم همین مؤسسه آن را منتشر کرده است.
کتاب شکار برخلاف سایر کتاب‌های منتشرشده توسط نویسندگان ضدانقلاب، طرف‌‌داران چندانی به‌دست نیاورد و تبلیغات زیادی نیز در خصوص آن انجام نشد. یکی از دلایلش گنگ‌بودن داستان و لحن روایی عامیانه و ساده‌انگارانۀ آن بود که توجه منتقدان را جلب نکرد. شخصیت‌پردازی‌های ضعیف، وجود‌نداشتن سیر داستانی و روایت از هرجایی به جای دیگر و بیان جزئیات زیاد و غیرمنطقی در طول داستان از جمله ویژگی‌هایی است که موجب شده است این کتاب برای مخاطبان جالب نباشد. در نهایت، انصاری نیز مانند بسیاری از کسانی که کتاب‌هایشان را در خارج از کشور منتشر می‌کنند، مجبور شد کتابش را به‌صورت رایگان برای دانلود در اینترنت قرار دهد تا شاید مخاطبان ایرانی را نیز به سمت خواندن آن بکشاند. با این حال، نویسندگان و حلقه‌های ادبی و منتقدان ایرانی دربارۀ این کتاب هنوز هیچ اظهار نظری نکرده‌اند. همچنین نسخۀ صوتی این کتاب را بعداً یک وب‌سایت منتشر کرد که مخاطبان از آن هم استقبال نکردند.
 
د. هزینۀ گزافی که مرد جوان برای شرکت در انتخابات 88 پرداخت کرد
شخصیت اصلی این کتاب که به زبان انگلیسی نوشته شده است، فردی به نام محسن عباس‌پور است؛ جوانی بیست‌ساله و معمولی که پیش از این، در فعالیت‌های سیاسی شرکت نکرده و به‌عنوان رأی‌اولی در سال 2009، در دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران شرکت می‌کند. وی به علت وضعیت تورم و بی‌کاری که بر جامعه حاکم است، به کاندیدای اصلاح‌طلب، یعنی میرحسین موسوی رأی می‌دهد و باور دارد که رأی به او در تغییر اوضاع مؤثر خواهد بود.
اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و با گذشت زمان اندکی از پایان رأی‌گیری، محمود احمدی‌نژاد با اختلاف زیاد آراء، خود را رئیس‌جمهور ایران اعلام می‌کند. کشورهای غربی این انتخابات را فریب‌کاری آشکاری می‌دانند و محسن به همراه دوستان و همسایگانش احساس پوچی می‌کنند و همۀ امیدهایشان را ازدست‌رفته می‌بینند و به‌شدت خشمگین می‌شوند.
در طی چند هفته، میلیون‌ها ایرانی به خیابان‌ها می‌ریزند و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهند. محسن با واردشدن به یک سری ماجراهای عجیب‌وغریب، اوضاع به‌کلی از کنترلش خارج می‌شود.
به اذعان بسیاری از سایت‌های معرفی و فروش کتاب آمریکایی و اروپایی، ادبیات اصلی کتاب خواننده را به این رهنمون می‌کند که احمدی‌نژاد و تک‌تک حامیان وی، شر مطلق و موسوی و تمام طرف‌دارانش خیر مطلق هستند؛ موضوعی که تلویحاً آن را نقد کرده‌اند.
در این کتاب به ماجرای بازداشتگاه کهریزک و کشته‌شدن عده‌ای در آن و سپس دستور رهبر انقلاب مبنی بر تعطیلی آن پرداخته شده است. همچنین به ماجرای کشته‌شدن ندا آقا سلطان به‌تفصیل پرداخته شده است و مرگ او را به یکی از نیروهای بسیج نسبت داده‌اند.
از دیگر نکات شایان توجه کتاب که مقاله‌ای در وب‌سایت آمریکایی «لس‌آنجلس تایمز» به آن اشاره کرده است، شرکت پسرعموی یکی از نیروهای بسیج در تظاهرات ضدنظام به‌عنوان مخالف جمهوری اسلامی است. این فرد که به‌تازگی از دبی برگشته است، دوست صمیمی یکی از سلطنت‌طلبان و حامیان ایرانیان یهودی ساکن لس‌آنجلس و از رابطان لابی اسرائیل در آمریکا (AIPAC) است.
علاوه بر این، کتاب به مسئلۀ اعتراض به روسیه در طی این آشوب‌های خیابانی می‌پردازد و روسیه را به علت وتوکردن تحریم‌های ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل، متحد جمهوری اسلامی می‌داند. کتاب همچنین اشاره می‌کند که وضع تحریم‌های سازمان ملل نمی‌تواند باعث بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران و توقف غنی‌سازی هسته‌ای توسط دولت شود.
شرکت پژوهشی و انتشاراتی سعودی (Saudi Research and Publishing Co.) نیز در مجلۀ خود به این کتاب پرداخته و می‌نویسد: «مقدم در کتاب خود به مقایسۀ انقلاب 1979 (1357) و حوادثی که سی سال پس از آن رخ داد می‌پردازد. او اشاره می‌کند که شرکت‌کنندگان در حوادث اخیر بر خلاف اسلاف خود خواهان انقلاب نیستند؛ بلکه درخواست ایجاد اصلاحات جدی در قانون اساسی را دارند. آن‌ها تحصیلات بالاتری داشته و از نیروی عقل به‌جای زور استفاده می‌کنند. مؤلف کتاب به تناقض شعار الله اکبر که از آن استفاده می‌کنند، اشاره می‌کند که در ابتدا در سال 1979 در پشت بام‌ها استفاده می‌شده است. او می‌گوید این شعار برای اعتراض به نتیجۀ انتخابات 2009، نه به نفع دین که به نفع حقیقت استفاده شده است.»
این کتاب در مارس 2011 در لیست نهایی جایزۀ جورج اورول که در انگلیس برگزار می‌شود قرار گرفت. هرچند موفق به کسب این جایزه نشد، توجهات زیادی را به خود جلب کرد و برگزارکنندگان این جایزه، در مصاحبه‌ها و مقالات زیادی از آن حمایت کردند و پایگاه گاردین نیز به همین بهانه در چندین مطلب به این کتاب پرداخت.
تبلیغات رسانه‌ها برای این کتاب بسیار زیاد بود؛ به‌طوری که بازخوردهای این کتاب را ‌به‌صورت کتاب صوتی نیز منتشر کردند و خبرگزاری‌ها و وب‌سایت‌های منتقد فراوانی به آن پرداختند؛ اما چیزی که مشهود است، آن است که استقبال مخاطبان ایرانی و غیرایرانی از آن ناچیز بوده است.
طبق توضیحات وب‌سایت آمازون، نویسندۀ این کتاب، افسانه مقدم، وقایع را به‌صورت دست اول و با مشاهدۀ مستقیم نقل می‌کند که به‌خوبی نشان‌دهندۀ اتفاقاتی است که در تابستان 2009 و پس از آن رخ می‌دهد. با این حال، تعداد نظرات در زیر این کتاب تنها پنج عدد است.
امتیاز این کتاب نیز میان کاربران شبکۀ اجتماعی گودریدرز که ویژۀ کتاب و کتاب‌خوانی طراحی شده است، 3.79 است که امتیاز بالایی به‌حساب نمی‌آید. در این سایت نیز اکثر غریب به اتفاق کاربرانی که رأی و نظرشان را ثبت کرده‌اند، غیرایرانی هستند که این اقبال کم ایرانی‌های سراسر جهان را از این کتاب نشان می‌دهد. لازم به ذکر است که تنها 129 نفر به این کتاب رأی داده‌اند و شانزده نفر برای آن نظر نوشته‌اند. برای کاربران این شبکۀ اجتماعی روشن است که این تعداد رأی و نظر، بیانگر علاقۀ کم مخاطبان به این کتاب است.
همچنین باید گفت که از خانم افسانه مقدم اطلاعات زیادی در دسترس نیست و به گفتۀ بسیاری از وب‌سایت‌ها و حتی جایزۀ جورج اورول، این یک نام مستعار است که برای جلوگیری از شناخته‌شدن نویسنده استفاده شده است؛ نویسنده‌ای که ادعا دارد در وقایع پس از انتخابات در ایران حضور داشته و آن را از نزدیک مشاهده کرده است.
 
نظر بدهید