یکشنبه 02 تير 1398
گزارشی از یک رویداد متفاوت
پردهخوانی برای کاغذ
صالحپور در واقع نگران حال کاغذ است و پردهخوانی او حکایت از این دارد. او با این حرکت نمایشی و فرهنگی از مسئولان میخواهد که فکری به حال وضع ناگوار صنعت نشر کنند که نتیجۀ آن، کاهش میزان فروش کتاب و افزایش چندبرابری قیمت آن است.
نویسنده: مهدیس میرزایی اعتمادی
حال صنعت چاپ که خوب نباشد، بازار بقیۀ صنایع هم خراب است. این روزها خبر از احوال بد چاپ و چاپخانهها بهگوش میرسد؛ از گرانی کاغذ و مرکب و الکل گرفته تا مالیات و ارزشافزوده و... .
تا همین چند وقت پیش بود که چاپخانهداران برای خود در عرصۀ فرهنگی بروبیایی داشتند و صنعت چاپ برای خودش یکهتازی میکرد؛ اما مدتی است که عرصه بر فعالان این صنعت به دلایل گفتهشده تنگ آمده است.
کاغذ که گران شود، چاپخانهها دستبسته میمانند و بازار دارو، کتاب و کتابخوانی، لباس و لوازم آرایش و هرآنچه فکر کنیم، تعطیل میشود.
اصلاً کسی فکرش را میکرد روزی برسد که ایران با آن همه قدمت تاریخی در عرصۀ تولید کاغذ، واردکنندۀ کاغذ از کشورهای همجوار و غیرهمجوار شود؟ کشوری که به ادعای تاریخ، زمانی صادرکننده و تولیدکنندۀ کاغذ بوده است، جایز نیست اینچنین وابسته به واردات کاغذ از برزیل، چین، سوئیس و امثالهم باشد.
جالبتر اینکه در گذشته، ایرانیان در خارج از مرزهایشان، کارخانههای تولید کاغذ راهاندازی کرده بودند. نمونۀ آن راهاندازی کارخانۀ کاغذسازی در بغداد است. این تا جایی پیش رفت که روزگاری حتی به کشورهای اروپایی کاغذ صادر میکردیم. حتی در دوران جدید هم تا حدود نوددرصد، کاغذ مصرفیمان را خودمان تولید و تأمین میکردیم.
شاید خردهگرفتن بر این موضوع کمی دیر باشد؛ اما لازم است هرکسی در هر جایگاهی، نگرانی خود را در این موضوع ابراز کند تا شاید مسئولان بحرانی را که در کاغذ ایجاد شده است، احساس کنند.
اردیبهشت با بوی کتاب
هر سالِ نو با اردیبهشتیشدن ماهها، درهای مصلا به روی علاقهمندان کتاب و کتابخوانی گشوده میشود. این فرصتی است مغتنم برای فرهنگیان و فعالان عرصۀ کتاب و کتابخوانی تا در هوای کتابهای اردیبهشتی مصلا نفسی تازه کنند.
در این بین هستند کسانی که در گوشه و کنار مصلا، در لابهلای انبوهی از کتاب، از دل پرغصۀ کتابها خبر میدهند؛ کتابهایی که ورق به ورق قصهای عجیب دارند. اردشیر صالحپور امسال در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب، روایتگر قصۀ کاغذ کتابها شد.
او که خود پژوهشگر حوزۀ نمایش و کارگردان تئاتر است، دستبهکار شده تا در بهترین نقطۀ مکانی و زمانی، از حال بد کاغذ بگوید و چه کاری بهتر از نقالی برای روایت این حال بد.
صالحپور به همراه دو تن از پردهخوانان خبرۀ ایران، مرشد میرزاعلی و بانو معصومه زند، هر روز حوالی ساعت 4:30 در حیاط شبستان مصلای امامخمینی، داستان صنعت کاغذ ایران را نقالی میکنند.
این نقالی بهشکلی روان و شیوا، تاریخ صنعت کاغذ را از کاغذ پاپیروس و مصر باستان، تا دورۀ سومر و بابل و دوران ایلامی و هخامنشی و... میگوید. سری هم به چین میزند؛ کشوری که اختراع کاغذ به شیوۀ امروزی را به او نسبت میدهند. بعد به هند سفر کرده و سر راه در سمرقند توقف میکند و به ایران میرسد. اصفهان و آمل و ری هم از شهرهایی هستند که در ایران سری به آنها میزند.
اما این عبور و توقف هم به این سادگیها نبوده است؛ چراکه چینیها سرّ ساخت کاغذ را نزد خود نگه داشته بودند تا اینکه در قرن هفتم هجری، چند نفر از آنان به دست مسلمانان اسیر شدند. اینگونه بود که تعدادی از آنان که با ساخت کاغذ آشنا بودند، این فن را با خود به سمرقند بردند و دیری نپایید که سمرقند صادرکنندۀ یکی از انواع مرغوب کاغذ به دنیای آن روز شد.
کاغذ آملی، ساروی، جیحانی، تبریزی، خراسانی و طاهری از قرن هفتم هجری به بعد تولید شدند و این تکثر و تنوع تولید کاغذ در ایران در قرون پیشین را نشان میدهد.
این، مسیر صنعت کاغذسازی ایران است که همه در یک پرده ثبت شده است و اردشیر صالحپور با ظرافت تمام، روایت آن را نوشته است. روایتی در یک طومار که تاریخچۀ کاغذ را در خود جای داده است و میخواهد با امضای ناشران و علاقهمندان به کتاب، دستبهدامان مسئولان شود تا شاید نیمنگاهی به مادر صنعت فرهنگ بیندازند.
صالحپور در واقع نگران حال کاغذ است و پردهخوانی او حکایت از این دارد. او با این حرکت نمایشی و فرهنگی از مسئولان میخواهد که فکری به حال وضع ناگوار صنعت نشر کنند که نتیجۀ آن، کاهش میزان فروش کتاب و افزایش چندبرابری قیمت آن است. همۀ این عوامل دست به دست هم داده تا یک هنرمند، هنر واقعی خود را برای بیان یک واقعیت اینگونه عرضه کند تا شاید توجه مردم و مسئولان را به بحران کاغذ جلب نماید.
شاید پردهخوانی این چند روزۀ اردشیر صالحپور در نمایشگاه کتاب، دستاندرکاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنایع را در جریان بحران کاغذ بگذارد.
حال صنعت چاپ که خوب نباشد، بازار بقیۀ صنایع هم خراب است. این روزها خبر از احوال بد چاپ و چاپخانهها بهگوش میرسد؛ از گرانی کاغذ و مرکب و الکل گرفته تا مالیات و ارزشافزوده و... .
تا همین چند وقت پیش بود که چاپخانهداران برای خود در عرصۀ فرهنگی بروبیایی داشتند و صنعت چاپ برای خودش یکهتازی میکرد؛ اما مدتی است که عرصه بر فعالان این صنعت به دلایل گفتهشده تنگ آمده است.
کاغذ که گران شود، چاپخانهها دستبسته میمانند و بازار دارو، کتاب و کتابخوانی، لباس و لوازم آرایش و هرآنچه فکر کنیم، تعطیل میشود.
اصلاً کسی فکرش را میکرد روزی برسد که ایران با آن همه قدمت تاریخی در عرصۀ تولید کاغذ، واردکنندۀ کاغذ از کشورهای همجوار و غیرهمجوار شود؟ کشوری که به ادعای تاریخ، زمانی صادرکننده و تولیدکنندۀ کاغذ بوده است، جایز نیست اینچنین وابسته به واردات کاغذ از برزیل، چین، سوئیس و امثالهم باشد.
جالبتر اینکه در گذشته، ایرانیان در خارج از مرزهایشان، کارخانههای تولید کاغذ راهاندازی کرده بودند. نمونۀ آن راهاندازی کارخانۀ کاغذسازی در بغداد است. این تا جایی پیش رفت که روزگاری حتی به کشورهای اروپایی کاغذ صادر میکردیم. حتی در دوران جدید هم تا حدود نوددرصد، کاغذ مصرفیمان را خودمان تولید و تأمین میکردیم.
شاید خردهگرفتن بر این موضوع کمی دیر باشد؛ اما لازم است هرکسی در هر جایگاهی، نگرانی خود را در این موضوع ابراز کند تا شاید مسئولان بحرانی را که در کاغذ ایجاد شده است، احساس کنند.
اردیبهشت با بوی کتاب
هر سالِ نو با اردیبهشتیشدن ماهها، درهای مصلا به روی علاقهمندان کتاب و کتابخوانی گشوده میشود. این فرصتی است مغتنم برای فرهنگیان و فعالان عرصۀ کتاب و کتابخوانی تا در هوای کتابهای اردیبهشتی مصلا نفسی تازه کنند.
در این بین هستند کسانی که در گوشه و کنار مصلا، در لابهلای انبوهی از کتاب، از دل پرغصۀ کتابها خبر میدهند؛ کتابهایی که ورق به ورق قصهای عجیب دارند. اردشیر صالحپور امسال در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب، روایتگر قصۀ کاغذ کتابها شد.
او که خود پژوهشگر حوزۀ نمایش و کارگردان تئاتر است، دستبهکار شده تا در بهترین نقطۀ مکانی و زمانی، از حال بد کاغذ بگوید و چه کاری بهتر از نقالی برای روایت این حال بد.
صالحپور به همراه دو تن از پردهخوانان خبرۀ ایران، مرشد میرزاعلی و بانو معصومه زند، هر روز حوالی ساعت 4:30 در حیاط شبستان مصلای امامخمینی، داستان صنعت کاغذ ایران را نقالی میکنند.
این نقالی بهشکلی روان و شیوا، تاریخ صنعت کاغذ را از کاغذ پاپیروس و مصر باستان، تا دورۀ سومر و بابل و دوران ایلامی و هخامنشی و... میگوید. سری هم به چین میزند؛ کشوری که اختراع کاغذ به شیوۀ امروزی را به او نسبت میدهند. بعد به هند سفر کرده و سر راه در سمرقند توقف میکند و به ایران میرسد. اصفهان و آمل و ری هم از شهرهایی هستند که در ایران سری به آنها میزند.
اما این عبور و توقف هم به این سادگیها نبوده است؛ چراکه چینیها سرّ ساخت کاغذ را نزد خود نگه داشته بودند تا اینکه در قرن هفتم هجری، چند نفر از آنان به دست مسلمانان اسیر شدند. اینگونه بود که تعدادی از آنان که با ساخت کاغذ آشنا بودند، این فن را با خود به سمرقند بردند و دیری نپایید که سمرقند صادرکنندۀ یکی از انواع مرغوب کاغذ به دنیای آن روز شد.
کاغذ آملی، ساروی، جیحانی، تبریزی، خراسانی و طاهری از قرن هفتم هجری به بعد تولید شدند و این تکثر و تنوع تولید کاغذ در ایران در قرون پیشین را نشان میدهد.
این، مسیر صنعت کاغذسازی ایران است که همه در یک پرده ثبت شده است و اردشیر صالحپور با ظرافت تمام، روایت آن را نوشته است. روایتی در یک طومار که تاریخچۀ کاغذ را در خود جای داده است و میخواهد با امضای ناشران و علاقهمندان به کتاب، دستبهدامان مسئولان شود تا شاید نیمنگاهی به مادر صنعت فرهنگ بیندازند.
صالحپور در واقع نگران حال کاغذ است و پردهخوانی او حکایت از این دارد. او با این حرکت نمایشی و فرهنگی از مسئولان میخواهد که فکری به حال وضع ناگوار صنعت نشر کنند که نتیجۀ آن، کاهش میزان فروش کتاب و افزایش چندبرابری قیمت آن است. همۀ این عوامل دست به دست هم داده تا یک هنرمند، هنر واقعی خود را برای بیان یک واقعیت اینگونه عرضه کند تا شاید توجه مردم و مسئولان را به بحران کاغذ جلب نماید.
شاید پردهخوانی این چند روزۀ اردشیر صالحپور در نمایشگاه کتاب، دستاندرکاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت صنایع را در جریان بحران کاغذ بگذارد.
https://mananashr.ir/news/31200/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید