دوشنبه 03 تير 1398
هایپرمارکت کتاب تهران
اینجا بزرگترین کتابفروشی کشور است که سالی یک مرتبه، بهمدت یازده روز فعال میشود و تا سال بعد تعطیل میشود و ناشران و مخاطبان میروند دنبال زندگی خودشان. اصلاً باید گفت اینجا هایپرمارکتی است به بزرگی نمایشگاه کتاب تهران که ساختار آن، مخاطب را به خرید بیشتر ترغیب و دعوت میکند.
نویسنده: حسام آبنوس
من به نمایشگاه کتاب تهران نمیگویم بزرگترین رویداد فرهنگی کشور؛ بلکه معتقدم اینجا بزرگترین کتابفروشی کشور است که سالی یک مرتبه، بهمدت یازده روز فعال میشود و تا سال بعد تعطیل میشود و ناشران و مخاطبان میروند دنبال زندگی خودشان. اصلاً باید گفت اینجا هایپرمارکتی است به بزرگی نمایشگاه کتاب تهران که ساختار آن، مخاطب را به خرید بیشتر ترغیب و دعوت میکند. قاعدۀ فروشگاههای بزرگ همین است که شما را از خرید ضروری و اولیهتان منحرف و حتی منصرف میکنند و اولویتهای دیگری را پیش روی شما قرار میدهند. در نمایشگاه کتاب تهران که با بودجۀ میلیاردی و یارانههای آنچنانی سالی یک مرتبه برگزار میشود نیز ما شاهد چیزی جز این نیستیم؛ یعنی یک فروشگاه بزرگ که همه بدون پشتوانۀ فکری به خرید دعوت میشوند. حتی ناشرانی که خود را مدعی فرهیختگی میدانند هم در این کارناوال فروش حضور دارند. اتفاقاً این گروه هیچ ابزاری را برای فروش بیشتر رها نمیکنند. به همین دلیل، شاهدیم که تنور نمایشگاه با وجود افزایش نجومی قیمتهای کتاب نهتنها سرد نمیشود و از رونق نمیافتد، بلکه روزبهروز گرمتر میشود.
بسیاری با این استدلال که نمایشگاه کتاب فرصتی است برای اینکه ناشران برای ادامۀ فعالیت خود در سال پیشرو سوختگیری و با قوت مسیر را طی کنند، از منطق برگزاری نمایشگاه کتاب به سبک فروشگاهی بزرگ حمایت میکنند؛ ولی بهتر است این سوختگیری را به شوکهایی تعبیر کنیم که به جسم نیمهجان موجود روبهموتی داده میشود تا یک ساعت بیشتر زنده بماند؛ وگرنه خبری از حیات نیست. اتاق ایزولهای است که با هزینۀ بسیار از بیمار مرگ مغزی نگهداری میکند تا خانواده و خویشان جسم محبوبشان را چند روز بیشتر روی خاک ببینند تا با دستانشان وی را زیر خاک نکنند.
دستۀ دیگری که از این مدل برگزاری نمایشگاه کتاب دفاع میکنند، آنهایی هستند که در برگزاری پرطمطراق نمایشگاه دنبال منافع خودشان هستند. گزارش کار و بیلان و پرکردن روزمه ازجمله اتفاقاتی است که از آبِ گلآلود نمایشگاه کتاب صید میشود و این حداقلهایی است که در این رویداد در ظاهر فرهنگی نصیب برخی میشود. بماند خرجتراشیهایی که از سالهای قبل نمونههای آن را در خاطر داریم.
دستۀ بعدی نیز کسانی هستند که خرید بهعنوان یک اصل برایشان موضوعیت دارد و دوست دارند در محیطی که برای خریدن آماده شده، شرکت کنند و کتاب بخرند. اینها رویکرد فرهنگی ندارند و تنها خرید برایشان موضوعیت دارد. البته باید یادآور شد که خرید این طیف کمکی به بدنۀ نشر کشور نمیکند؛ زیرا این طیف اغلب در تور کتابسازان و ناشران جعلی میافتند که ترجمههای دستکاریشده و کتب قاچاق میفروشند و جیبشان را خالی میکنند.
اما در این میان، صدای برخی که دنبال ایدههای فرهنگی هستند و به این محیط نگاهی فرهنگی دارند، به گوش کسی نمیرسد. حتی بهمرور برخی ذوب در قواعد بازار میشوند و فروش برایشان تبدیل به مسئله شده و از حواشی فرهنگی این رویداد غافل میشوند. همین جا باید تذکر بدهم که نگارنده مخالف فروش یا قواعد حاکم بر بازار نیست و حتی از اینکه اثری تولید شود و به مخاطب آن نیز توجه شود، حمایت میکند؛ ولی این به آن معنا نیست که تمام ابعاد رویدادی به اسم «نمایشگاه کتاب» در بُعد فروشگاهی آن خلاصه شود. فروشگاهیبودن نمایشگاه کتاب تهران موضوع ناپسندی نیست؛ ولی معتقدم که تمرکز بر فروشِ بیشتر، زمینۀ رقمخوردن تجربههای منفی را در میان مخاطبان پدید میآورد؛ زیرا وقتی فروش اصالت داشته باشد و به خرید بیشتر با کمک ابزارهای مختلف دامن زده شود، مخاطب دست به خریدهای هیجانی میزند؛ ولی در مراجعت از نمایشگاه با کتابهایی روبهرو میشود که ممکن است تا سال بعد یک مرتبه هم آنها را باز نکند. این سبب میشود که در خریدهای بعدی، تصویر کتابهای خواندهنشده او را رها نکنند و در تهیۀ کتاب محتاط شود. در صورت تکرار این تجربه، شاهد خواهیم بود که خرید کتاب به صفر میل خواهد کرد و بهتبع آن، مطالعه که هدف اصلی برگزاری نمایشگاه کتاب است، کاهش پیدا میکند. این را باید گذاشت در کنار ناشرنماهایی که در محیط نمایشگاه پراکندهاند و کافی است در تور آنها گرفتار شوید تا کتابهایشان را با تخفیفهای ۵۰درصد و بیشتر در کولهتان بریزند تا هیچوقت سراغ کتاب نروید. در نحوۀ اطلاعرسانی نمایشگاه هم میبینیم که آمار تراکنش و فروش در صدر توجه است و به آنها بهعنوان نماد اقبال از نمایشگاه تکیه میشود.
ازاینرو، بهتر است برگزارکنندگان و آنهایی که در شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب عضویت دارند، به مدلی بیندیشند که ناشر تمام طول سال از بودن مخاطب سود ببرد، کتابفروش از برگزاری یک رویداد فرهنگی متضرر نشود و از همه مهمتر، مخاطب از بودن و چرخیدن در فضای نمایشگاهی که عقلانیت بر هیجانزدگی غلبه دارد، لذت ببرد.
من به نمایشگاه کتاب تهران نمیگویم بزرگترین رویداد فرهنگی کشور؛ بلکه معتقدم اینجا بزرگترین کتابفروشی کشور است که سالی یک مرتبه، بهمدت یازده روز فعال میشود و تا سال بعد تعطیل میشود و ناشران و مخاطبان میروند دنبال زندگی خودشان. اصلاً باید گفت اینجا هایپرمارکتی است به بزرگی نمایشگاه کتاب تهران که ساختار آن، مخاطب را به خرید بیشتر ترغیب و دعوت میکند. قاعدۀ فروشگاههای بزرگ همین است که شما را از خرید ضروری و اولیهتان منحرف و حتی منصرف میکنند و اولویتهای دیگری را پیش روی شما قرار میدهند. در نمایشگاه کتاب تهران که با بودجۀ میلیاردی و یارانههای آنچنانی سالی یک مرتبه برگزار میشود نیز ما شاهد چیزی جز این نیستیم؛ یعنی یک فروشگاه بزرگ که همه بدون پشتوانۀ فکری به خرید دعوت میشوند. حتی ناشرانی که خود را مدعی فرهیختگی میدانند هم در این کارناوال فروش حضور دارند. اتفاقاً این گروه هیچ ابزاری را برای فروش بیشتر رها نمیکنند. به همین دلیل، شاهدیم که تنور نمایشگاه با وجود افزایش نجومی قیمتهای کتاب نهتنها سرد نمیشود و از رونق نمیافتد، بلکه روزبهروز گرمتر میشود.
بسیاری با این استدلال که نمایشگاه کتاب فرصتی است برای اینکه ناشران برای ادامۀ فعالیت خود در سال پیشرو سوختگیری و با قوت مسیر را طی کنند، از منطق برگزاری نمایشگاه کتاب به سبک فروشگاهی بزرگ حمایت میکنند؛ ولی بهتر است این سوختگیری را به شوکهایی تعبیر کنیم که به جسم نیمهجان موجود روبهموتی داده میشود تا یک ساعت بیشتر زنده بماند؛ وگرنه خبری از حیات نیست. اتاق ایزولهای است که با هزینۀ بسیار از بیمار مرگ مغزی نگهداری میکند تا خانواده و خویشان جسم محبوبشان را چند روز بیشتر روی خاک ببینند تا با دستانشان وی را زیر خاک نکنند.
دستۀ دیگری که از این مدل برگزاری نمایشگاه کتاب دفاع میکنند، آنهایی هستند که در برگزاری پرطمطراق نمایشگاه دنبال منافع خودشان هستند. گزارش کار و بیلان و پرکردن روزمه ازجمله اتفاقاتی است که از آبِ گلآلود نمایشگاه کتاب صید میشود و این حداقلهایی است که در این رویداد در ظاهر فرهنگی نصیب برخی میشود. بماند خرجتراشیهایی که از سالهای قبل نمونههای آن را در خاطر داریم.
دستۀ بعدی نیز کسانی هستند که خرید بهعنوان یک اصل برایشان موضوعیت دارد و دوست دارند در محیطی که برای خریدن آماده شده، شرکت کنند و کتاب بخرند. اینها رویکرد فرهنگی ندارند و تنها خرید برایشان موضوعیت دارد. البته باید یادآور شد که خرید این طیف کمکی به بدنۀ نشر کشور نمیکند؛ زیرا این طیف اغلب در تور کتابسازان و ناشران جعلی میافتند که ترجمههای دستکاریشده و کتب قاچاق میفروشند و جیبشان را خالی میکنند.
اما در این میان، صدای برخی که دنبال ایدههای فرهنگی هستند و به این محیط نگاهی فرهنگی دارند، به گوش کسی نمیرسد. حتی بهمرور برخی ذوب در قواعد بازار میشوند و فروش برایشان تبدیل به مسئله شده و از حواشی فرهنگی این رویداد غافل میشوند. همین جا باید تذکر بدهم که نگارنده مخالف فروش یا قواعد حاکم بر بازار نیست و حتی از اینکه اثری تولید شود و به مخاطب آن نیز توجه شود، حمایت میکند؛ ولی این به آن معنا نیست که تمام ابعاد رویدادی به اسم «نمایشگاه کتاب» در بُعد فروشگاهی آن خلاصه شود. فروشگاهیبودن نمایشگاه کتاب تهران موضوع ناپسندی نیست؛ ولی معتقدم که تمرکز بر فروشِ بیشتر، زمینۀ رقمخوردن تجربههای منفی را در میان مخاطبان پدید میآورد؛ زیرا وقتی فروش اصالت داشته باشد و به خرید بیشتر با کمک ابزارهای مختلف دامن زده شود، مخاطب دست به خریدهای هیجانی میزند؛ ولی در مراجعت از نمایشگاه با کتابهایی روبهرو میشود که ممکن است تا سال بعد یک مرتبه هم آنها را باز نکند. این سبب میشود که در خریدهای بعدی، تصویر کتابهای خواندهنشده او را رها نکنند و در تهیۀ کتاب محتاط شود. در صورت تکرار این تجربه، شاهد خواهیم بود که خرید کتاب به صفر میل خواهد کرد و بهتبع آن، مطالعه که هدف اصلی برگزاری نمایشگاه کتاب است، کاهش پیدا میکند. این را باید گذاشت در کنار ناشرنماهایی که در محیط نمایشگاه پراکندهاند و کافی است در تور آنها گرفتار شوید تا کتابهایشان را با تخفیفهای ۵۰درصد و بیشتر در کولهتان بریزند تا هیچوقت سراغ کتاب نروید. در نحوۀ اطلاعرسانی نمایشگاه هم میبینیم که آمار تراکنش و فروش در صدر توجه است و به آنها بهعنوان نماد اقبال از نمایشگاه تکیه میشود.
ازاینرو، بهتر است برگزارکنندگان و آنهایی که در شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب عضویت دارند، به مدلی بیندیشند که ناشر تمام طول سال از بودن مخاطب سود ببرد، کتابفروش از برگزاری یک رویداد فرهنگی متضرر نشود و از همه مهمتر، مخاطب از بودن و چرخیدن در فضای نمایشگاهی که عقلانیت بر هیجانزدگی غلبه دارد، لذت ببرد.
https://mananashr.ir/news/31232/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید