نمایشگاهی بدون عطر یاس
چهارشنبه 05 تير 1398

نمایشگاهی بدون عطر یاس

سیطرۀ کمیت بر کیفیت، آفتی است که ما کمابیش دچارش هستیم. چاپ‌‌های متعدد از یک عنوان کتاب که عموماً کارهای پراقبال خارجی هستند و تعداد زیاد ناشران که برخی از آن‌ها در طول سال هیچ فعالیت حرفه‌‌ای ندارند و به‌امید فروش کتاب در نمایشگاه، چراغ نشر را روشن نگه داشته‌‌اند، موجب بزرگ‌شدن بیش از حد نمایشگاه و سررفتن حوصلۀ بسیاری از کتاب‌خوان‌‌های حرفه‌‌ای می‌شود.

نویسنده: جواد شادانلو
 
یکم: 32 سال است که اردیبهشتِ تهران، رنگ جوهر و بوی کاغذ دارد. در زمانه‌‌ای که هر روز آمار منفی از دقایق کتاب‌خوانی مردم کشورمان منتشر می‌‌شود، نمایشگاه (و فروشگاه) کتاب تهران، به‌عنوان بزرگ‌ترین و پر‌‌مخاطب‌‌ترین اتفاق فرهنگی سال کشور، رخدادی است بس امیدوارکننده پیش چشم دوستداران کتاب؛ بگذریم از اینکه برخی وجوه این نمایشگاه (و فروشگاه) بزرگ به بازار مکاره می‌‌ماند تا نمایشگاه کتاب.
دوم: چرخش ماه‌‌های قمری و جلوآمدن ماه مبارک رمضان، دلیلی شد تا نمایشگاه (و فروشگاه) امسال در روز آغازین هرساله‌‌اش به‌پایان برسد؛ در روزهایی که بوته‌‌های یاس شمال شبستان هنوز به‌گُل ننشسته‌‌اند. اولین تفاوت نمایشگاه (و فروشگاه) کتاب امسال با دوره‌های قبل، غیبت رئیس‌جمهور در آیین افتتاحیه بود.
سوم: اتفاقاتِ هرساله در حال تکرار است: وصل‌نشدن کارت‌خوان‌‌ها تا حوالی ظهر روز شروع، خالی‌ماندن برخی از غرفه‌‌ها، سؤالات فراوان بازدیدکنندگان از غرفه‌‌داران دربارۀ کتاب‌های ناشران دیگر، اشتباه‌گرفتن شمارۀ درهای مصلی به‌جای شمارۀ راهروها، کم‌بودن و دقیق‌نبودن اطلاع‌رسانی، نبودن محل کافی و مناسب برای استراحت بازدیدکنندگان و... .
چهارم: اندک‌‌اندک نمایشگاه جان می‌‌گیرد، دو روز پنجشنبه و جمعه رونقی به کار کارت‌خوان‌‌ها داده است و آمار اعلامی 10درصد بیشتر از پارسال است؛ اما نمی‌‌دانیم مربوط به 10درصد تعداد کتاب‌ها است یا مربوط به قیمت کتاب‌ها با لحاظ‌کردن افزایش قیمت آن‌ها.
پنجم: کتاب‌های چاپ اولِ رسیده به نمایشگاه کم‌‌کم رونمایی می‌شود: چرا سوریه؟، ماجرای فکر آوینی، استراتژی و دیگر هیچ، تقی شهرام به روایت اسناد ساواک، نامه‌‌هایی به یک بسیجی، 37 سال و... . تب مطبوع جشنوارۀ فیلم فجر به خواهر‌خوانده‌‌اش، نمایشگاه کتاب تهران هم سرایت کرده که اولین اکران‌‌ها و اولین چاپ‌‌ها داغ‌‌داغ از روی میز تدوین و چاپخانه به‌دست مخاطب برسد؛ اما امسال کتاب‌‌های تازه خیلی چنگی به‌دل نمی‌‌زنند و عموماً جمع‌‌آوری کارهای چاپی قبلی در قالب کتاب هستند.
ششم: «خواستن توانستن است»، شعار امسال نمایشگاه، از آن تیترهایی است که بوی همشهری جوان می‌دهد. احتمالاً 99درصد بازدیدکنندگان نمایشگاه نه این شعار را شنیده‌‌اند و نه پوستر نمایشگاه را دیده‌‌اند. نمایشگاه دیگر به یک قرار سالانه تبدیل شده که خیلی نیازی به هزینه‌‌های اضافی از قبیل تبلیغات محیطی و... ندارد.
هفتم: سیطرۀ کمیت بر کیفیت، آفتی است که ما کمابیش دچارش هستیم. چاپ‌‌های متعدد از یک عنوان کتاب که عموماً کارهای پراقبال خارجی هستند و تعداد زیاد ناشران که برخی از آن‌ها در طول سال هیچ فعالیت حرفه‌‌ای ندارند و به‌امید فروش کتاب در نمایشگاه، چراغ نشر را روشن نگه داشته‌‌اند، موجب بزرگ‌شدن بیش از حد نمایشگاه و سررفتن حوصلۀ بسیاری از کتاب‌خوان‌‌های حرفه‌‌ای می‌شود. به نظرم وزارت ارشاد می‌‌تواند با سخت‌کردن مقررات اعطای مجوز نشر و تمدید آن و نیز ادغام‌کردن غرفه‌‌های ناشران کم‌کار با یکدیگر، به برگزاری نمایشگاهی سرحال‌‌تر کمک کند.
هشتم: گزینش سایت زمانه از گزارش خبرگزاری مهر از روز افتتاحیه، در این روزها که نمایشگاه با جنب‌وجوش و نشاط زیاد به‌پایان رسیده، خواندنی است: «حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی، در افتتاحیۀ نمایشگاه کتاب تهران شرکت نکرد. ناشران چندان رغبتی به شرکت در این دوره از نمایشگاه ندارند. ۶۰ درصد غرفه‌‌ها دست‌‌نخورده باقی مانده و انبوهی از زباله و نخاله در مصلی روی هم تلنبار شده. برخی از کتاب‌‌های ناشران نیز نم کشیده است. یک تصویر نمادین.»

 

نظر بدهید