یکشنبه 09 تير 1398
اردیبهشت؛ نوروز اهل کتاب
ای کاش بهجای بحثهای حاشیهای، کسی فکری به حال اوضاع آشفتۀ نمایشگاه کتاب میکرد؛ اوضاع نابسامانی مثل بینظمی، مخصوصاً در روزهای اول. به علاوۀ دورازدسترسبودن مکانهای مناسب برای استراحت و نماز و صرف غذا و نبود آبخوری در محوطۀ مصلا که یکی از معضلات بزرگ این مکان است.
نویسنده: فاطمه سلیمانی
به جز سالهای شمسی و قمری و میلادی، سالهای قراردادی زیادی بین مردم رواج دارد؛ مثل سال خمسی و برای اهل کتاب و اهل قلم، سال کتابی. این سال از اردیبهشت و با نمایشگاه بینالمللی کتاب آغاز میشود. نفسکشیدن در فضایی آکنده از عطر کتاب احساس شگفتانگیزی است که توصیفکردنی نیست؛ مگر برای اهلش. چیزی شبیه عشق است. میگویند تا عاشق نشوی، نمیتوانی مفهوم عشق را درک کنی و وقتی که عاشق شدی، فقط میتوانی برای یک عاشق عشق را توصیف کنی. صحبت از کتاب هم چیزی شبیه به همین است. راهرفتن بین غرفهها و داخل راهروهای پرازدحام، ورقزدن صفحات کتاب، جستوجوی ناشران و کتابهای جدید و قدیم، افسوس بهدلیل تمامشدن چاپ کتابی که قصد خریدنش را داریم و شور و شعف به خاطر کتاب جدید نویسندۀ موردعلاقهمان. برای کسی که بهجز کتابهای درسی کتاب دیگری را در دست نگرفته، همۀ این شور و اشتیاق بیدلیل است؛ اما کسی که عاشق کتاب است، همۀ این خوشیها را با گوشت و پوست لمس میکند.
برخلاف آمارها، روزبهروز به تعداد این عشاق اضافه میشود و چه جایی بهتر از نمایشگاه کتاب برای گردهمآمدن ناشر و نویسنده و مخاطب و کتاب در یک مکان.
با اینکه نیاز به این گردهمایی روزبهروز بیشتر احساس میشود، بعد از سی سال همچنان چگونگی برگزاری نمایشگاه محل بحث است. عدهای مخالف فروش کتاب هستند و عقیده دارند که نمایشگاه کتاب باید مانند اکثر نمایشگاهها فقط محل معرفی کتاب باشد و مکانی باشد برای دیدار مخاطب با مؤلف، مترجم، ناشر و حتی ویراستار و تصویرگر و... . این عده معتقدند برگزاری نمایشگاه کتاب باعث ضرر به کتابفروشیهاست و منجر به تعطیلشدن تدریجی آنها میشود.
برخی هم مخالف این نظر هستند؛ چون عقیده دارند کتاب کالایی مصرفی است که باید بیواسطه و با قیمت مناسبتر بهدست مخاطب برسد و ناشران فرصتی داشته باشند تا درآمد حاصل از فروش را مستقیم و آنی دریافت کنند.
روی صحبت من با دستۀ اول است. اول اینکه با توجه به فراگیرشدن دنیای مجازی و افزایش سایتها و صفحههای معرفی کتاب، نیاز مخاطب برای آشنایی با کتاب برطرف میشود. بنابراین حضور در نمایشگاه برای مخاطب ضروری نیست. دیدار با پدیدآورندگان اثر هم منطقی نیست. با توجه به تعداد بالای آثار هر نشر، چند نفر از نویسندگان و دیگر عوامل کتاب فرصت حضور در نمایشگاه را پیدا میکنند و چند درصد از مخاطبان شرایط حضور در روز مد نظر را دارند؟ و آیا اصلاً فرصت همصحبتی و تبادل نظر بین مخاطب و پدیدآورنده فراهم خواهد شد؟ به علاوۀ اینکه مخاطب خارج از تهران که به کتاب و کتابفروشی دسترسی ندارد، چگونه نیازهای خود را تأمین کند؟
ای کاش بهجای بحثهای حاشیهای، کسی فکری به حال اوضاع آشفتۀ نمایشگاه کتاب میکرد؛ اوضاع نابسامانی مثل بینظمی، مخصوصاً در روزهای اول. به علاوۀ دورازدسترسبودن مکانهای مناسب برای استراحت و نماز و صرف غذا و نبود آبخوری در محوطۀ مصلا که یکی از معضلات بزرگ این مکان است.
سالهاست که تمام این گلهها و حتی بیشتر از این را اصحاب رسانه، اهل قلم و حتی مخاطب عام مطرح کردهاند؛ اما متأسفانه نهتنها به معضلات و مشکلات رسیدگی نشده، بلکه هر سال مشکل جدیدی به مشکلات قبلی اضافه میشود و اگر همان عشق و نیاز به کتاب نبود، شاید مخاطبان تا به حال عطای نمایشگاه را به لقایش بخشیده بودند.
به جز سالهای شمسی و قمری و میلادی، سالهای قراردادی زیادی بین مردم رواج دارد؛ مثل سال خمسی و برای اهل کتاب و اهل قلم، سال کتابی. این سال از اردیبهشت و با نمایشگاه بینالمللی کتاب آغاز میشود. نفسکشیدن در فضایی آکنده از عطر کتاب احساس شگفتانگیزی است که توصیفکردنی نیست؛ مگر برای اهلش. چیزی شبیه عشق است. میگویند تا عاشق نشوی، نمیتوانی مفهوم عشق را درک کنی و وقتی که عاشق شدی، فقط میتوانی برای یک عاشق عشق را توصیف کنی. صحبت از کتاب هم چیزی شبیه به همین است. راهرفتن بین غرفهها و داخل راهروهای پرازدحام، ورقزدن صفحات کتاب، جستوجوی ناشران و کتابهای جدید و قدیم، افسوس بهدلیل تمامشدن چاپ کتابی که قصد خریدنش را داریم و شور و شعف به خاطر کتاب جدید نویسندۀ موردعلاقهمان. برای کسی که بهجز کتابهای درسی کتاب دیگری را در دست نگرفته، همۀ این شور و اشتیاق بیدلیل است؛ اما کسی که عاشق کتاب است، همۀ این خوشیها را با گوشت و پوست لمس میکند.
برخلاف آمارها، روزبهروز به تعداد این عشاق اضافه میشود و چه جایی بهتر از نمایشگاه کتاب برای گردهمآمدن ناشر و نویسنده و مخاطب و کتاب در یک مکان.
با اینکه نیاز به این گردهمایی روزبهروز بیشتر احساس میشود، بعد از سی سال همچنان چگونگی برگزاری نمایشگاه محل بحث است. عدهای مخالف فروش کتاب هستند و عقیده دارند که نمایشگاه کتاب باید مانند اکثر نمایشگاهها فقط محل معرفی کتاب باشد و مکانی باشد برای دیدار مخاطب با مؤلف، مترجم، ناشر و حتی ویراستار و تصویرگر و... . این عده معتقدند برگزاری نمایشگاه کتاب باعث ضرر به کتابفروشیهاست و منجر به تعطیلشدن تدریجی آنها میشود.
برخی هم مخالف این نظر هستند؛ چون عقیده دارند کتاب کالایی مصرفی است که باید بیواسطه و با قیمت مناسبتر بهدست مخاطب برسد و ناشران فرصتی داشته باشند تا درآمد حاصل از فروش را مستقیم و آنی دریافت کنند.
روی صحبت من با دستۀ اول است. اول اینکه با توجه به فراگیرشدن دنیای مجازی و افزایش سایتها و صفحههای معرفی کتاب، نیاز مخاطب برای آشنایی با کتاب برطرف میشود. بنابراین حضور در نمایشگاه برای مخاطب ضروری نیست. دیدار با پدیدآورندگان اثر هم منطقی نیست. با توجه به تعداد بالای آثار هر نشر، چند نفر از نویسندگان و دیگر عوامل کتاب فرصت حضور در نمایشگاه را پیدا میکنند و چند درصد از مخاطبان شرایط حضور در روز مد نظر را دارند؟ و آیا اصلاً فرصت همصحبتی و تبادل نظر بین مخاطب و پدیدآورنده فراهم خواهد شد؟ به علاوۀ اینکه مخاطب خارج از تهران که به کتاب و کتابفروشی دسترسی ندارد، چگونه نیازهای خود را تأمین کند؟
ای کاش بهجای بحثهای حاشیهای، کسی فکری به حال اوضاع آشفتۀ نمایشگاه کتاب میکرد؛ اوضاع نابسامانی مثل بینظمی، مخصوصاً در روزهای اول. به علاوۀ دورازدسترسبودن مکانهای مناسب برای استراحت و نماز و صرف غذا و نبود آبخوری در محوطۀ مصلا که یکی از معضلات بزرگ این مکان است.
سالهاست که تمام این گلهها و حتی بیشتر از این را اصحاب رسانه، اهل قلم و حتی مخاطب عام مطرح کردهاند؛ اما متأسفانه نهتنها به معضلات و مشکلات رسیدگی نشده، بلکه هر سال مشکل جدیدی به مشکلات قبلی اضافه میشود و اگر همان عشق و نیاز به کتاب نبود، شاید مخاطبان تا به حال عطای نمایشگاه را به لقایش بخشیده بودند.
https://mananashr.ir/news/31342/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید