دوشنبه 10 تير 1398
راه باریک اعتماد به ترجمه
برای ترجمۀ علمی نیاز به آشنایی با اصطلاحات تخصصی وجود دارد و هر خطایی، از سوی جامعۀ علمی مربوط بازخورد میگیرد؛ در حالی که مخاطب آثار کودک و نوجوان، بهاصطلاح بیزبان است و صدای گِلهاش از متن نامناسبی که به او عرضه شده، بهجایی نمیرسد.
نویسنده: فرزانه فخریان
«چه کسانی میخواهند برای بچهها کتاب چاپ کنند؟» این سؤال در کلاسی آموزشی برای آمادگی فعالیت در حوزۀ نشر بهعنوان صاحبامتیاز، در اتحادیۀ ناشران پرسیده میشود و بهراحتی میشود گفت نیمی از افراد حاضر در کلاس، دستشان را به نشانۀ آمادگی بلند میکنند. تجربۀ ملموس نشان داده است که در سالهای اخیر، عموم ناشرانی که سراغ انتشار کتاب کودک و نوجوان رفتهاند، روی ترجمه حساب باز کرده بودهاند. شاید همین تمایل همهگیر و تصمیم سادهانگارانه، چه از سوی ناشر و چه مترجم، باعث شده باشد اوضاع ترجمه برای کودک و نوجوان از حالت مطلوبش فاصله بگیرد؛ اما چطور؟
پیش از پاسخ به این پرسش و با نگاهی به چند مؤلفۀ مؤثر، ذکر این نکته ضروری است که بررسی اوضاع ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان، مواجههای درونبخشی محسوب میشود و در حال حاضر، استفادۀ هدفمندی در تقابل آن با تألیف ندارد. وضعیت پدیدآوردن اثر برای مخاطب زیر هجده سال در ایران، متأثر از عناصر دیگری است و آمیختن آن با وضعیت ترجمه را به جرئت میشود بیفایده خواند. این ادعای وابستگی تا به امروز در قامت پوشش برای گریز از واقعنگری در برابر ضعف و قوتهای تألیف و آمادهسازی اثر ایرانی، خود را و پیامدهایش را عیان کرده است.
متن کوتاه کتاب کودک، غلطاندازترین و آسیبپذیرترین متن برای ترجمه است. بهنظر میرسد بسیاری از کسانی که با یک زبان خارجی آشنایی دارند که در 95درصد موارد انگلیسی است، ترجمۀ کتاب کودک را به همین دلیل، در دسترس و آسان میپندارند. بنابراین در عمل، بدون آگاهی به الزامات این سطح از ترجمه، بهراحتی کتابی را بهدست میگیرند و فقط با صرف حداکثر چند ساعت، ترجمهاش را آماده کرده و به یک ناشر میدهند. معمولاً مترجم به سبک و زبان پدیدآور اصلی اثر نیز اشراف ندارد و چیزی جز ظاهر کلمات چاپشده را درک نمیکند؛ چه برسد به آنکه ترجمهاش کند.
دستهای دیگر از کسانی که نامشان بهعنوان مترجم روی کتابهای کودک و نوجوان دیده میشود، میدانند که با زبان اصلی در حد کفایت آشنا نیستند؛ اما گمان میکنند برای ورود به عرصۀ ترجمه کتاب کودک و نوجوان، همان میزان دانش زبانی کافی است؛ چراکه به این حوزه علاقه دارند! متأسفانه، تعدد نامهای ناآشنا بهعنوان مترجم روی کتابهای ناشران غیرحرفهای و حتی بعضاً حرفهای نشان میدهد این گمان، برای مترجم راهگشاست؛ اما برای مخاطب مظلوم این آثار، یعنی کودکان و نوجوانان، گمراهکننده و پرزیان است. این آثار معمولاً از دقت کافی در ترجمه بهرهای نبردهاند و طبیعتاً یک ناشر غیرحرفهای که باید چاپچی خوانده شود تا ناشر، برای آمادهکردن متن آنها نیز وقت و هزینهای صرف نمیکند.
نبود ویرایش تطبیقی و حتی صوری برای آثار ترجمۀ کودک و نوجوان، مسئلۀ دیگری است که گریبانگیر و دامنگیر و حتی باید گفت «جانگیر» بسیاری از این کتابها شده است؛ موضوعی که نهفقط از سوی ناشران بینام، بلکه از سوی ناشران حرفهای نیز بسیاری اوقات بیاهمیت قلمداد میشود، یا محدود به اعمال رسمالخط مدنظر انتشارات است و بس. وقتی مترجم به قدر نیاز یک مترجم به زبان مقصد تسلط ندارد و صرفاً از دارایی زبانی روزمرهاش استفاده میکند، متن ترجمه از قامت یک نوشتۀ ادبی خارج میشود؛ اما بررسی دقیق متن و نگاه ویرایشی به ترجمه، هزینهبر است و ناشری که تصاویر کتاب را هم رایگان بهدست آورده است، چنین الزامی را برنمیتابد.
از سوی دیگر، نیاز به احصای مداوم دایرۀ لغات کاربردی و مناسب کودکان و نوجوانان، بهحدی در حوزۀ ترجمه مغفول است که بعضی ناشران و مترجمان حتی مفهوم آن را نمیدانند و طبیعتاً از عمل به آن نیز خود را معاف کردهاند. جای خالی چنین مرجع بهروزشوندهای باعث شده است که دربارۀ طرح موضوع کیفیت زبان ترجمه و الزام به ویرایش، توافق عملی صورت نگیرد. ویراستاری کتاب کودک و نوجوان نیاز به ساختار دانش و آموزشی دارد که در حال حاضر، پشتوانۀ مدون علمی و دانشگاهی آن را همراهی نمیکند.
نقد علمی ترجمه بهدلیل کمبود نشریات تخصصی و همین طور منتقدان متخصص و مشغول، جایگاهی در ذهن ناشر و مترجم و مشتری/مخاطب ندارد. از همین روست که مخاطب/مشتری، کتاب ترجمۀ کودک و نوجوان را صرفاً بر اساس تبلیغ روی عناوین و مجموعهها و آشنابودن نام مترجم انتخاب میکند که البته تکرار نامش با حمایت یک انتشارات، لزوماً بر ارزش و کیفیت ترجمهاش صحه نمیگذارد.
اینکه چرا خیل عظیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی و آموختگان غیردانشگاهی زبانهای خارجی، بهویژه انگلیسی، ترجمۀ کتاب کودک را بیشتر انتخاب میکنند تا ترجمۀ یک حوزۀ خاص علمی یا فنی، دلیل سادهای دارد: برای ترجمۀ علمی نیاز به آشنایی با اصطلاحات تخصصی وجود دارد و هر خطایی، از سوی جامعۀ علمی مربوط بازخورد میگیرد؛ در حالی که مخاطب آثار کودک و نوجوان، بهاصطلاح بیزبان است و صدای گِلهاش از متن نامناسبی که به او عرضه شده، بهجایی نمیرسد. واقعیت این است که بهخصوص در ردۀ سنی کودکان، مخاطب هنوز به شناخت و دانش کافی دربارۀ زبان دست پیدا نکرده و عملاً در برابر زبان کتابی که مطالعه میکند، منفعل و متأثر است.
ترجمه برای کودک و نوجوان یک عرصۀ تجربی شده است که آسانیِ ورود و ماندنِ بدون دغدغه در آن، هر روز عدۀ بیشتری را جذب میکند. جذابیتهای بصری و تنوع شکل و قالب و موضوع بین کتابهای ترجمه با هر کیفیتی، همچنان راه باریک فروش این آثار را در سختترین اوضاع نشر باز نگه داشته و اعتماد والدین و مخاطبان اصلی کتاب کودک و نوجوان را با خود همراه دارد. پذیرش نیازها و کمبودهای واقعی کتاب ترجمه تا رسیدن به تصویر مطلوب و البته ممکن، جرئت و همتی میخواهد که جز با تبادل نظر تخصصی مترجمان و همیاری ناشران محقق نخواهد شد.
«چه کسانی میخواهند برای بچهها کتاب چاپ کنند؟» این سؤال در کلاسی آموزشی برای آمادگی فعالیت در حوزۀ نشر بهعنوان صاحبامتیاز، در اتحادیۀ ناشران پرسیده میشود و بهراحتی میشود گفت نیمی از افراد حاضر در کلاس، دستشان را به نشانۀ آمادگی بلند میکنند. تجربۀ ملموس نشان داده است که در سالهای اخیر، عموم ناشرانی که سراغ انتشار کتاب کودک و نوجوان رفتهاند، روی ترجمه حساب باز کرده بودهاند. شاید همین تمایل همهگیر و تصمیم سادهانگارانه، چه از سوی ناشر و چه مترجم، باعث شده باشد اوضاع ترجمه برای کودک و نوجوان از حالت مطلوبش فاصله بگیرد؛ اما چطور؟
پیش از پاسخ به این پرسش و با نگاهی به چند مؤلفۀ مؤثر، ذکر این نکته ضروری است که بررسی اوضاع ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان، مواجههای درونبخشی محسوب میشود و در حال حاضر، استفادۀ هدفمندی در تقابل آن با تألیف ندارد. وضعیت پدیدآوردن اثر برای مخاطب زیر هجده سال در ایران، متأثر از عناصر دیگری است و آمیختن آن با وضعیت ترجمه را به جرئت میشود بیفایده خواند. این ادعای وابستگی تا به امروز در قامت پوشش برای گریز از واقعنگری در برابر ضعف و قوتهای تألیف و آمادهسازی اثر ایرانی، خود را و پیامدهایش را عیان کرده است.
متن کوتاه کتاب کودک، غلطاندازترین و آسیبپذیرترین متن برای ترجمه است. بهنظر میرسد بسیاری از کسانی که با یک زبان خارجی آشنایی دارند که در 95درصد موارد انگلیسی است، ترجمۀ کتاب کودک را به همین دلیل، در دسترس و آسان میپندارند. بنابراین در عمل، بدون آگاهی به الزامات این سطح از ترجمه، بهراحتی کتابی را بهدست میگیرند و فقط با صرف حداکثر چند ساعت، ترجمهاش را آماده کرده و به یک ناشر میدهند. معمولاً مترجم به سبک و زبان پدیدآور اصلی اثر نیز اشراف ندارد و چیزی جز ظاهر کلمات چاپشده را درک نمیکند؛ چه برسد به آنکه ترجمهاش کند.
دستهای دیگر از کسانی که نامشان بهعنوان مترجم روی کتابهای کودک و نوجوان دیده میشود، میدانند که با زبان اصلی در حد کفایت آشنا نیستند؛ اما گمان میکنند برای ورود به عرصۀ ترجمه کتاب کودک و نوجوان، همان میزان دانش زبانی کافی است؛ چراکه به این حوزه علاقه دارند! متأسفانه، تعدد نامهای ناآشنا بهعنوان مترجم روی کتابهای ناشران غیرحرفهای و حتی بعضاً حرفهای نشان میدهد این گمان، برای مترجم راهگشاست؛ اما برای مخاطب مظلوم این آثار، یعنی کودکان و نوجوانان، گمراهکننده و پرزیان است. این آثار معمولاً از دقت کافی در ترجمه بهرهای نبردهاند و طبیعتاً یک ناشر غیرحرفهای که باید چاپچی خوانده شود تا ناشر، برای آمادهکردن متن آنها نیز وقت و هزینهای صرف نمیکند.
نبود ویرایش تطبیقی و حتی صوری برای آثار ترجمۀ کودک و نوجوان، مسئلۀ دیگری است که گریبانگیر و دامنگیر و حتی باید گفت «جانگیر» بسیاری از این کتابها شده است؛ موضوعی که نهفقط از سوی ناشران بینام، بلکه از سوی ناشران حرفهای نیز بسیاری اوقات بیاهمیت قلمداد میشود، یا محدود به اعمال رسمالخط مدنظر انتشارات است و بس. وقتی مترجم به قدر نیاز یک مترجم به زبان مقصد تسلط ندارد و صرفاً از دارایی زبانی روزمرهاش استفاده میکند، متن ترجمه از قامت یک نوشتۀ ادبی خارج میشود؛ اما بررسی دقیق متن و نگاه ویرایشی به ترجمه، هزینهبر است و ناشری که تصاویر کتاب را هم رایگان بهدست آورده است، چنین الزامی را برنمیتابد.
از سوی دیگر، نیاز به احصای مداوم دایرۀ لغات کاربردی و مناسب کودکان و نوجوانان، بهحدی در حوزۀ ترجمه مغفول است که بعضی ناشران و مترجمان حتی مفهوم آن را نمیدانند و طبیعتاً از عمل به آن نیز خود را معاف کردهاند. جای خالی چنین مرجع بهروزشوندهای باعث شده است که دربارۀ طرح موضوع کیفیت زبان ترجمه و الزام به ویرایش، توافق عملی صورت نگیرد. ویراستاری کتاب کودک و نوجوان نیاز به ساختار دانش و آموزشی دارد که در حال حاضر، پشتوانۀ مدون علمی و دانشگاهی آن را همراهی نمیکند.
نقد علمی ترجمه بهدلیل کمبود نشریات تخصصی و همین طور منتقدان متخصص و مشغول، جایگاهی در ذهن ناشر و مترجم و مشتری/مخاطب ندارد. از همین روست که مخاطب/مشتری، کتاب ترجمۀ کودک و نوجوان را صرفاً بر اساس تبلیغ روی عناوین و مجموعهها و آشنابودن نام مترجم انتخاب میکند که البته تکرار نامش با حمایت یک انتشارات، لزوماً بر ارزش و کیفیت ترجمهاش صحه نمیگذارد.
اینکه چرا خیل عظیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی و آموختگان غیردانشگاهی زبانهای خارجی، بهویژه انگلیسی، ترجمۀ کتاب کودک را بیشتر انتخاب میکنند تا ترجمۀ یک حوزۀ خاص علمی یا فنی، دلیل سادهای دارد: برای ترجمۀ علمی نیاز به آشنایی با اصطلاحات تخصصی وجود دارد و هر خطایی، از سوی جامعۀ علمی مربوط بازخورد میگیرد؛ در حالی که مخاطب آثار کودک و نوجوان، بهاصطلاح بیزبان است و صدای گِلهاش از متن نامناسبی که به او عرضه شده، بهجایی نمیرسد. واقعیت این است که بهخصوص در ردۀ سنی کودکان، مخاطب هنوز به شناخت و دانش کافی دربارۀ زبان دست پیدا نکرده و عملاً در برابر زبان کتابی که مطالعه میکند، منفعل و متأثر است.
ترجمه برای کودک و نوجوان یک عرصۀ تجربی شده است که آسانیِ ورود و ماندنِ بدون دغدغه در آن، هر روز عدۀ بیشتری را جذب میکند. جذابیتهای بصری و تنوع شکل و قالب و موضوع بین کتابهای ترجمه با هر کیفیتی، همچنان راه باریک فروش این آثار را در سختترین اوضاع نشر باز نگه داشته و اعتماد والدین و مخاطبان اصلی کتاب کودک و نوجوان را با خود همراه دارد. پذیرش نیازها و کمبودهای واقعی کتاب ترجمه تا رسیدن به تصویر مطلوب و البته ممکن، جرئت و همتی میخواهد که جز با تبادل نظر تخصصی مترجمان و همیاری ناشران محقق نخواهد شد.
https://mananashr.ir/news/31365/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید