چهارشنبه 12 تير 1398
ذبح كتاب در مترو
مهمترین كتابفروشی بخش خصوصی در ایستگاه متروی میدان شهدای تهران در آستانه تعطیلی قرار گرفت.
داستان این گزارش ما همان زخم كهنه همیشگی فعالان فرهنگی است. نهال نورس و ضعیفی كه با تلاش و زحمت بسیار بعد از سالها به بار مینشنید و حالا كه به ثمر و سوددهی رسیده و اقتصادی شده و تازه دارد ادامه حیات خودش را به صورت یك بنگاه اقتصادی دنبال میكند به ناگاه هدف تركش سوءمدیریتها قرار میگیرد. داستان این گزارش درباره یك كتابفروشی است. صنفی كه در میان سایر صنوف فرهنگی هم حاشیه سود پایین و رنج و زحمت زیاد دارد. فروشگاه كتاب كتابستان مترو در میدان شهدای تهران یكی از همین فروشگاههاست. یك كتابفروشی در زیر زمین كه حالا بعد از نزدیك به یك دهه به یك پایگاه در این منطقه پر رفت و آمد تبدیل شده. این روزها اما خبرهای خوبی از این فروشگاه به گوش نمیرسد. به دلیل سیاستهای اتخاذ شده شركت بهرهبرداری متروی تهران، این كتابفروشی در آستانه تعطیلی است.
خبرش را از یكی از دوستان فعال در حوزه كتاب شنیدم. اینكه كتابفروشی متروی ایستگاه میدان شهدای تهران در آینده نزدیك تعطیل خواهد شد. همین هم شد كه رفتیم سراغ سیدمسعود دوخایی، مدیر این كتابفروشی كه حالا چند وقتی است كابوس تعطیلی فروشگاهش او را راحت نمیگذارد. دوخایی مستقیم میرود سر اصل موضوع. اینكه شركت بهرهبرداری متروی تهران بعد از 9 سال فعالیت كتابستان متروی شهدا، حالا فضایی را كه آنها در ایستگاه میدان شهدا در اختیار داشتهاند بهعنوان یك فضا با كاربری آزاد معرفی و به مزایده گذاشته است، بدون اینكه به خودشان اطلاع بدهد. فكرش را بكنید. اینكه محلی را به عنوان فروشگاه اجاره كردهاید و حالا خیلی اتفاقی متوجه میشوید مالك، بدون اینكه به شما اطلاع دهد، آن را به مزایده گذاشته تا به بالاترین قیمت ممكن اجاره بدهد و در این میان روح شما هم خبر ندارد.
از دوخایی میپرسم چطور از این موضوع اطلاع پیدا كردید: «خیلی اتفاقی، فضای متعلق به خودمان را در بخش مزایده و مناقصههای پایگاه اینترنتی شركت بهرهبرداری مترو دیدیم. فضای فروشگاه ما در ردیف اموال مزایده قرار گرفته است. جالب است كه به ما هم اطلاع نداده بودند.» نكته جالب دیگری كه در میان صحبتهای دوخایی به چشم میخورد اینكه كاربری فضای مورد نظر كه یك دهه است فرهنگی بوده در آگهی مزایده به كاربری آزاد تغییر داده شده است. به عبارت بهتر این كار باعث میشود محدودیت واگذاری به صنوف فرهنگی برداشته شده و حالا هر كسی كه از راه برسد و بالاترین قیمت را پیشنهاد بدهد، این فضا به او تعلق میگیرد. فرقی هم نمیكند كه اسپری فلفل بفروشد یا نوشیدنی خنك!
ادامه درددلهای دوخایی هم شنیدنی است: «از دوستان پرسیدیم یعنی ما این وسط هیچ حقی نداریم؟ مایی كه 9 سال است در مترو مشغول فعالیت تخصصی فرهنگی و كتابفروشی هستیم و الان یك ریال بدهی نداریم. دوستان به جای اینكه با ما همكاری و هماهنگی و از ما حمایت كنند، مدام چوب لای چرخ مان میگذارند. الان هم درخواست ما موضوع عجیبی نیست! از سه ماه قبل درخواست داده بودیم قرارداد ببندیم و ادامه دهیم. در این مدت ما را در آب نمك گذاشته بودند و حالا هم كه متوجه شدیم قرار است این فضا را به مزایده بگذارند، بدون اینكه حتی به ما اطلاع بدهند!»
سابقه كتابستانیهای مترو
الان كه در تیرماه 98 در حال صحبت هستیم در ایستگاه متروی میدان شهدای تهران دو خط از خطوط مترو به هم میرسند. 11 سال قبل یعنی سال 87 زمانی كه این ایستگاه افتتاح شدفقط خط 4 از آن میگذشت. تقریبا دو سال بعد از افتتاح بود كه یك مجموعه از بچههای كتابفروش رفتند سراغ مترو و كتابستان متروی شهدا را افتتاح كردند. حالا 9 سال از آن روزها میگذرد و كتابستان شهدا به یك پاتوق و تابلوی فرهنگی با مختصات خاص كتابفروشی در آن منطقه از تهران تبدیل شده است.
از دوخایی درباره نحوه در اختیار گرفتن این فضا میپرسیم و اینكه چطور 9 سال قبل این فضا به آنها واگذار شده است. او میگوید در آن زمان تفاهمنامهای بین سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از یك سو و شركت بهرهبرداری متروی تهران از سوی دیگر امضا شده بود مبنی بر اینكه بعضی از فضاهای داخلی مترو برای فعالیتهای فرهنگی در اختیار سازمان فرهنگی و هنری قرار گیرد. به این ترتیب، سازمان فرهنگی و هنری مالك بعضی از فضاهای زیرِ زمین میشود و در ادامه هم بخشی از این فضا در اختیار تیم كتابستانیها قرار میگیرد.
سازمان پس فرستاد
به گفته دوخایی، تا زمان مدیریت اوحدی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، طرف حساب آنها سازمان بوده، اما در زمان اوحدی یك اتفاق عجیب میافتد. طبق گفته دوخایی در زمان اوحدی كه از زمستان 96 به ریاست این سازمان رسید. در این دوره كل فضاهایی كه در مترو به سازمان فرهنگی و هنری واگذار شده بود، مجدد به شركت بهرهبرداری متروی تهران واگذار میشود. از حدود یك سال قبل هم طرف حساب كتابستان متروی شهدا، خود شركت بهرهبرداری متروی تهران میشود.
دوخایی از این واگذاری به این شكل یاد میكند: «بعد از این اقدام ما زیر نظر تجاری رفتیم. آنها هم كارشناس آوردند و چند مرحله بررسی كردند و در نهایت یك مبلغ اجاره را برای كار ما مشخص كردند. عددش تقریبا دو میلیون تومان در ماه است كه ما هم قبول كردیم و در ادامه ماهانه شروع كردیم این مبلغ را به آنها تحویل دادن.» طبق گفته مدیر كتابستان متروی شهدا، از سه ماه قبل قرار بوده با شركت بهرهبرداری متروی تهران برای ادامه كار قرارداد جدید امضا كنند كه حالا ناگهان با مزایده واگذاری مواجه میشوند: «ما از دوستان درخواست كردیم كه یك قرارداد بلندمدت با ما ببندند. حالا متوجه شدیم كه كاربری این فضا را از فرهنگی به آزاد تغییر دادهاند و هر كسب و پیشهای كه بیاید و بالاترین قیمت را بدهد، این فضا در اختیار آنها قرار میگیرد. به غیر از عطر و ادوكلن! دوستان میگویند دنبال درآمدزادیی هستیم و هر كس پول بیشتری داد ما این فضا را در اختیار آنها قرار میدهیم. خب من یك پیتزافروشی نبودهام؛ كتابفروش بودهام و كتابفروش هم حاشیه و درآمد كمتری نسبت به سایر مشاغل دارد!»
دوخایی میگوید؛ كتابستان متروی شهدا جزو اولین فروشگاههایی بوده كه در مترو راهاندازی شده و این همه مدت و این همه سال تلاش كرده و حالا پایگاه ثابت شده است، ولی با این كار عملا همه این فعالیت و سابقه نابود میشود: «ما در حال حاضر در منطقه مخاطب داریم ولی به جای اینكه از ما حمایت كنند دست به چنین كاری زدهاند. ما حتی به دوستان طرح دادهایم كه در سایر ایستگاههای مترو هم این طرح را پیاده كنیم و پولش را بدهیم ولی خب ظاهرا قرار است اتفاق دیگری بیفتد!»
صحبتهایم با دوخایی به انتها میرسد. ذهنم اما میرود سمت فضاهای مختلفی كه در ایستگاههای مختلف مترو به صاحبان صنوف مختلف واگذار شده. بعضیهایشان هم از قضا كتاب میفروشند اما اندكی كه دقت كنی مشخص میشود كه كتابفروش نیستند. از عرضه كتابهای زرد و بازاری با تخفیفهای عجیب و غریب 50 درصد بگیرید تا مرور عنوانهایشان نشان میدهد كه كارشان زیر عنوانی به نام فعالیت فرهنگی نمیگنجد. كتابستانیها مشكلشان را با معاونت فرهنگی شركت بهرهبرداری متروی تهران هم مطرح كردهاند اما گویا زور نگاه تجاری به زور معاونت فرهنگی هم میچربد. ظاهرا باید به قربانی شدن فرهنگ به پای اقتصاد و سرمایهداری عادت كنیم. همهجا فرهنگ به امر ثانوی و دستدوم تبدیل شده است.
تلاش ما برای ارتباط با مسئولان مترو و صحبت با آنها به نتیجهای ختم نشد. جامجم آماده است در صورت ارائه توضیحاتی از جانب مسئولان مترو، نسبت به بازتاب آن اقدام کند.
از دوخایی میپرسم چطور از این موضوع اطلاع پیدا كردید: «خیلی اتفاقی، فضای متعلق به خودمان را در بخش مزایده و مناقصههای پایگاه اینترنتی شركت بهرهبرداری مترو دیدیم. فضای فروشگاه ما در ردیف اموال مزایده قرار گرفته است. جالب است كه به ما هم اطلاع نداده بودند.» نكته جالب دیگری كه در میان صحبتهای دوخایی به چشم میخورد اینكه كاربری فضای مورد نظر كه یك دهه است فرهنگی بوده در آگهی مزایده به كاربری آزاد تغییر داده شده است. به عبارت بهتر این كار باعث میشود محدودیت واگذاری به صنوف فرهنگی برداشته شده و حالا هر كسی كه از راه برسد و بالاترین قیمت را پیشنهاد بدهد، این فضا به او تعلق میگیرد. فرقی هم نمیكند كه اسپری فلفل بفروشد یا نوشیدنی خنك!
ادامه درددلهای دوخایی هم شنیدنی است: «از دوستان پرسیدیم یعنی ما این وسط هیچ حقی نداریم؟ مایی كه 9 سال است در مترو مشغول فعالیت تخصصی فرهنگی و كتابفروشی هستیم و الان یك ریال بدهی نداریم. دوستان به جای اینكه با ما همكاری و هماهنگی و از ما حمایت كنند، مدام چوب لای چرخ مان میگذارند. الان هم درخواست ما موضوع عجیبی نیست! از سه ماه قبل درخواست داده بودیم قرارداد ببندیم و ادامه دهیم. در این مدت ما را در آب نمك گذاشته بودند و حالا هم كه متوجه شدیم قرار است این فضا را به مزایده بگذارند، بدون اینكه حتی به ما اطلاع بدهند!»
سابقه كتابستانیهای مترو
الان كه در تیرماه 98 در حال صحبت هستیم در ایستگاه متروی میدان شهدای تهران دو خط از خطوط مترو به هم میرسند. 11 سال قبل یعنی سال 87 زمانی كه این ایستگاه افتتاح شدفقط خط 4 از آن میگذشت. تقریبا دو سال بعد از افتتاح بود كه یك مجموعه از بچههای كتابفروش رفتند سراغ مترو و كتابستان متروی شهدا را افتتاح كردند. حالا 9 سال از آن روزها میگذرد و كتابستان شهدا به یك پاتوق و تابلوی فرهنگی با مختصات خاص كتابفروشی در آن منطقه از تهران تبدیل شده است.
از دوخایی درباره نحوه در اختیار گرفتن این فضا میپرسیم و اینكه چطور 9 سال قبل این فضا به آنها واگذار شده است. او میگوید در آن زمان تفاهمنامهای بین سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از یك سو و شركت بهرهبرداری متروی تهران از سوی دیگر امضا شده بود مبنی بر اینكه بعضی از فضاهای داخلی مترو برای فعالیتهای فرهنگی در اختیار سازمان فرهنگی و هنری قرار گیرد. به این ترتیب، سازمان فرهنگی و هنری مالك بعضی از فضاهای زیرِ زمین میشود و در ادامه هم بخشی از این فضا در اختیار تیم كتابستانیها قرار میگیرد.
سازمان پس فرستاد
به گفته دوخایی، تا زمان مدیریت اوحدی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری، طرف حساب آنها سازمان بوده، اما در زمان اوحدی یك اتفاق عجیب میافتد. طبق گفته دوخایی در زمان اوحدی كه از زمستان 96 به ریاست این سازمان رسید. در این دوره كل فضاهایی كه در مترو به سازمان فرهنگی و هنری واگذار شده بود، مجدد به شركت بهرهبرداری متروی تهران واگذار میشود. از حدود یك سال قبل هم طرف حساب كتابستان متروی شهدا، خود شركت بهرهبرداری متروی تهران میشود.
دوخایی از این واگذاری به این شكل یاد میكند: «بعد از این اقدام ما زیر نظر تجاری رفتیم. آنها هم كارشناس آوردند و چند مرحله بررسی كردند و در نهایت یك مبلغ اجاره را برای كار ما مشخص كردند. عددش تقریبا دو میلیون تومان در ماه است كه ما هم قبول كردیم و در ادامه ماهانه شروع كردیم این مبلغ را به آنها تحویل دادن.» طبق گفته مدیر كتابستان متروی شهدا، از سه ماه قبل قرار بوده با شركت بهرهبرداری متروی تهران برای ادامه كار قرارداد جدید امضا كنند كه حالا ناگهان با مزایده واگذاری مواجه میشوند: «ما از دوستان درخواست كردیم كه یك قرارداد بلندمدت با ما ببندند. حالا متوجه شدیم كه كاربری این فضا را از فرهنگی به آزاد تغییر دادهاند و هر كسب و پیشهای كه بیاید و بالاترین قیمت را بدهد، این فضا در اختیار آنها قرار میگیرد. به غیر از عطر و ادوكلن! دوستان میگویند دنبال درآمدزادیی هستیم و هر كس پول بیشتری داد ما این فضا را در اختیار آنها قرار میدهیم. خب من یك پیتزافروشی نبودهام؛ كتابفروش بودهام و كتابفروش هم حاشیه و درآمد كمتری نسبت به سایر مشاغل دارد!»
دوخایی میگوید؛ كتابستان متروی شهدا جزو اولین فروشگاههایی بوده كه در مترو راهاندازی شده و این همه مدت و این همه سال تلاش كرده و حالا پایگاه ثابت شده است، ولی با این كار عملا همه این فعالیت و سابقه نابود میشود: «ما در حال حاضر در منطقه مخاطب داریم ولی به جای اینكه از ما حمایت كنند دست به چنین كاری زدهاند. ما حتی به دوستان طرح دادهایم كه در سایر ایستگاههای مترو هم این طرح را پیاده كنیم و پولش را بدهیم ولی خب ظاهرا قرار است اتفاق دیگری بیفتد!»
صحبتهایم با دوخایی به انتها میرسد. ذهنم اما میرود سمت فضاهای مختلفی كه در ایستگاههای مختلف مترو به صاحبان صنوف مختلف واگذار شده. بعضیهایشان هم از قضا كتاب میفروشند اما اندكی كه دقت كنی مشخص میشود كه كتابفروش نیستند. از عرضه كتابهای زرد و بازاری با تخفیفهای عجیب و غریب 50 درصد بگیرید تا مرور عنوانهایشان نشان میدهد كه كارشان زیر عنوانی به نام فعالیت فرهنگی نمیگنجد. كتابستانیها مشكلشان را با معاونت فرهنگی شركت بهرهبرداری متروی تهران هم مطرح كردهاند اما گویا زور نگاه تجاری به زور معاونت فرهنگی هم میچربد. ظاهرا باید به قربانی شدن فرهنگ به پای اقتصاد و سرمایهداری عادت كنیم. همهجا فرهنگ به امر ثانوی و دستدوم تبدیل شده است.
تلاش ما برای ارتباط با مسئولان مترو و صحبت با آنها به نتیجهای ختم نشد. جامجم آماده است در صورت ارائه توضیحاتی از جانب مسئولان مترو، نسبت به بازتاب آن اقدام کند.
منبع: روزنامۀ جام جم
https://mananashr.ir/news/31419/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید