ریل مترو از روی کتابفروشی ایستگاه شهدا رد میشود؟/ اولویت سود بر کار فرهنگی غیرنفتی
کتابستان مترو شهدا از آن مجموعههایی است که بدون وابستگی به پول نفت و بیاینکه دستش را در جیب مردم کند روی پا خودش ایستاده ولی حالا خبرهایی از تطعیلی آن به بهانه کسب سود بیشتر به گوش رسیده است.
کتابستان مترو شهدا، از آن کتابفروشیهایی است که طی این سالها جای خود را میان مسافران مترو به ویژه آنهایی که از این ایستگاه تردد میکنند باز کرده و تبدیل به بخشی از یک ایستگاه شده است. اتفاقی که باید آن را یک کار خوب فرهنگی نامید که گردانندگان آن رنج کار کردن داخل یک ایستگاه با فضای محدود را بر خود هموار کردهاند تا قدمی برای رساندن محصولات فرهنگی به دست شهروندان بردارند. فضایی که از سال ۹۰ فعالیت خود را آغاز کرده و هدفش ایجاد ویترین برای رساندن کتابها به مخاطبان بوده است، در واقع بر و بچههای کتابستان شهدا در نقش حلقه واسط در محیطی که تا پیش از این مرسوم نبوده دست به کار فرهنگی زدهاند و حالا پس از هشت سال تبدیل به یکی از اقطاب اثرگذار در کار فرهنگی در محیط مترو شدهاند.
فروش کتاب تنها هدف این گروه نبوده بلکه یکی از رویکردهای این کتابفروشی فروش آثار و محصولات با رویکرد خانواده و سبک زندگی بوده و از این حیث باید آنها را ستود که در زمینه مهمی که این روزها تبدیل به زخم چرکینی شده فعالیت کردهاند بدون اینکه دست در جیب مردم کنند و از بودجههای هنگفت فرهنگی استفاده کنند، آنها با دراختیار گرفتن یک محیط در فضای مترو و پرداخت اجارهبهای آن دست به کار فرهنگی تمیز زدند و در مسیر «آتش به اختیار» بودن گام برداشتند تا باری از روی دوش فرهنگ کم کنند؛ فرهنگی که خواب از چشمان رهبر ممکلت ربوده است!
کتابستان شهداییها مقابله با کتابهای زرد و بازاری را در برنامه خود قرار دادهاند و برای رساندن کتاب خوب به دست مخاطب وارد این عرصه شدند، وگرنه میتوانستند مانند دیگران دست در جیب کنند و جلسه بروند و حق جلسه بگیرند و کارمند یقهسفید اتو کشیدهای باشند و دردسر گلاویز شدن با مالک و ناشر و از سوی دیگر سر و کله زدن با مخاطب و قانع کردن او در تهیه یک کتاب را به جان نخرند.
پاتوق داشتن مسئله مهمی است و با وجود اینکه کتابستان متروی شهدا محل گذر بوده، ولی تبدیل به محلی برای رفت و آمد خانوادهها و طیفهای مختلف اعم از دانشجو طلبه شده بود. پاتوقی داخل یک ایستگاه مترو که توانسته بود اعتماد آفرین باشد. این در حالی است که همه میدانیم کار فرهنگی کردن در جامعه دشوار و البته هزینهبر است ولی این کتابفروشی با وجود سختگیریها و ناهماهنگیهایی که بین مجموعهها معمولا وجود دارد طی این سالها فعالیت خود را با قوت پیگیری کردند تا به این نقطه برسند.
اما تمام اینها را گفتیم تا بگوییم حالا این روزها با تغییرات در ساختار مدیریتی مترو تهران و اصالت سود بر سایر امور و شئون، تصمیم بر این گرفته شده که فضایی که در اختیار کتابفروشی بوده به مزایده گذاشته شود تا هرکس پیشنهاد بیشتری بدهد این محیط در اختیارش قرار بگیرد، بدون توجه به اینکه برای رساندن چنین فضایی به این نقطه زحمت قریب به ۱۰ سال یک گروه جوان به هدر میرود. اتفاقی که با پیگیری گردانندگان این فروشگاه به جایی نرسیده است.
محمود دوخایی مدیر این فروشگاه میگوید: «قضیه از اینجا شروع میشود که حدود ۱ سال پیش فضاهایی که کاربری فرهنگی داشتند به تجاری مترو انتقال پیدا کرده که روشن است هدف نهایی آنها درآمد بیشتر به هر قیمت ممکن است، قراردادهای یکطرفه از جانب مترو هر گونه احقاق حق را از مجموعههای مثل ما صلب کرده است.»
وی افزود: «در نهایت بعد از چند ماه بلاتکلیفی و نداشتن قرارداد و بدون اطلاع داشتن ما، تجاری مترو اقدام به برگزاری مزایده محل فعلی ما با کاربری آزاد میکند و این یعنی رقابت نابرابر یک فعال فرهنگی حوزه کتاب با یک پیتزا فروش یا فروشنده پوشاک!»
دوخایی معتقد است «سود حاصل از کاربری آزاد قابل قیاس با کتابفروشی نیست و طبیعی است که بخش تجاری مترو بخواهد کاربری یک محیط را از کتابفروشی به محل عرضه لباس یا زیورآلات تبدیل کند ولی چه کسی پاسخگوی تلاش ما میشود!»
دوخایی میگوید: «ما مجموعهای فرهنگی هستیم که علاوه بر جامعه مخاطبان گسترده و متنوع به شرکت مترو نیز بدهی نداریم ولی با این حال چنین تصمیمی برای ما گرفته شده است. روزانه بین ۷۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از فروشگاه ما دیدن و خرید میکنند و این به معنای زنده بودن کتابستان مترو شهدا است ولی این حیات به چشم مسئولان مترو تهران نیامده است.»
این در حالی است که بارها از سوی رهبر انقلاب بر فعالیتهای فرهنگی تمیز و «آتش به اختیار» تاکید شده است. علاوه بر این توجه به جوانها و میدان دادن به آنها نیز در منظومه فکری ایشان اهمیت بسیاری دارد ولی میبینیم که به بهانههای واهی دست به از بین بردن یک مجموعه فعال فرهنگی میزنند که روی پای خود ایستاده و دستش در جیب بیتالمال نیست. در حالی که اجارهبهایی که قرار است از این محیط استحصال شود در برابر هزینههایی که در مترو و دیگر دستگاههای شهری و کشوری صورت میگیرد سوزن در انبار کاه است!
حال باید منتظر نشست و دید آیا ریل قطار مترو از روی کتابفروشی کتابستان مترو شهدا رد میشود و آیا اصالت سود بر کار فرهنگی غیرنفتی که روی پای خودش ایستاده غلبه میکند؟