مسعود پیرمرادیان در گفتوگو با منانشر:
وضعیت فرهنگی امروز، یادآور دوران وزارت مهاجرانی است
پیرمرادیان در این گفتوگو از تسامح و وادادگی مدیران فرهنگی کشور گله کرد و با تحلیل سخنان رهبری در این باره، همگان را دعوت به توسل به محکمات در حوزۀ فرهنگی کرد. مدیر دفتر نشر معارف با ذکر مثالهایی اوضاع فرهنگی کشور را مشابه دوران مهاجرانی دانست.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، برای تحلیل اوضاع فرهنگی کشور پای صحبتهای صریح مسعود پیرمرادیان، مدیرعامل دفتر نشر معارف که پیش از این در معاونت فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و مدتی هم بهعنوان قائم مقام معاون اداریمالی این نهاد، مشغول به فعالیت بوده است، نشستیم. پیرمرادیان در این گفتوگو از تسامح و وادادگی مدیران فرهنگی کشور گله کرد و با تحلیل سخنان رهبری در این باره، همگان را دعوت به توسل به محکمات در حوزۀ فرهنگی کرد. مدیر دفتر نشر معارف با ذکر مثالهایی اوضاع فرهنگی کشور را مشابه دوران مهاجرانی دانست. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی ما با مسعود پیرمرادیان است.
ـ تحلیل خودتان را از روند تذکرات مقام معظم رهبری دربارۀ فرهنگ، بفرمایید.
در تعابیر مقام معظم رهبری فرهنگ مهمتر از سیاست تلقی شده است، علت آن هم این است که فرهنگ جان و روح یک جامعه است؛ ولی متأسفانه امروز فرهنگ دستمایۀ سیاستبازی سیاستمداران شده است و متأسفانه بعضی از سیاستبازان برای مطامع سیاسی خودشان از فرهنگ بهره میبرند.
ما باید متوسل به محکمات در حوزۀ فرهنگی باشیم و از متشابهات فرهنگی احتیاط کنیم. متأسفانه این توجه وجود ندارد و به اعتقاد بنده، دولت در حوزۀ فرهنگی با یک مسامحهکاری نامطلوبی برخورد میکند و این میتواند آسیب جدیای برای جامعه داشته باشد.
ابزارها و بسترهای فرهنگی باید در خدمت نشر و ترویج ارزشهای الهی و ارزشهای بومی کشور ما باشد. ابزارهایی مانند موسیقی، سینما و در کل مقولۀ هنر باید در مسیر ترویج عدالت، حق، آزادگی و ظلمستیزی باشد؛ ولی امروز ما میبینیم که بعضی از این ابزارها در مسیر عکس عمل میکنند. ما مخالف موسیقی نیستیم، ما موافق موسیقیای هستیم که تهییج شور انقلابی بکند. ما موافق موسیقیای هستیم که ترویج روحیۀ ظلمستیزی بکند؛ ولی موسیقیای که روح انسان را تخدیر بکند و انسان را نسبت به آرمانها بیانگیزه کند، روح انسان و ذات انسان را نسبت به آخرتگرایی بیانگیزه بکند ما مخالف این نوع موسیقی هستیم. این موسیقیای است که باید از آن اجتناب کرد و کنسرت و موسیقیای که در حاشیۀ آن ترویج ابتذال میشود، ترویج اختلاط بین زن و مرد میشود، ترویج نگاه طبقاتی میشود، باید از آن اجتناب کرد. در جامعهای که امروز مردم مشکلات اقتصادی دارند، بعضی میتوانند برای رفتن به یک کنسرت موسیقی هزینههای گزافی بکنند، این از نظر فرهنگی برای جامعۀ ما خسارت بار است، جان و روح جامعۀ ما از اینگونه بیتوجهیها مسلماً آسیب خواهد دید.
-در حوزۀ کتاب چطور؟
امروز کتب ترجمهای عمیقاً باورهای فرهنگی ما را هدف گرفته است، درصدد تغییر و استحالۀ فکری و فرهنگیِ جامعۀ ماست و ما متأسفانه بیتوجه هستیم، در کشور ما وزارت ارشاد در حوزۀ کودک به کتابی مجوز میدهد که در آن کتاب یک کودک، داستانِ رابطۀ مادرش با یک فرد و غریبه را و باردار شدن مادرش را روایت میکند، این مسلماً برای روح کودک ما آسیب زاست. این کودک اینگونه مطالب را مطالعه بکند فردا در سن جوانی چه تصوری از رابطههای نامشروع در ذهن او شکل خواهد گرفت؟! متأسفانه، وزارت ارشاد توجه درست به مقولۀ مواظبت در حوزۀ فکری و فرهنگی ندارد و با مسامحهکاری و سهلانگاری یا ولنگاری در حوزۀ فرهنگ، عمل میکند و ابتکار عمل امروز در اختیار مجموعۀ ما نیست.
ابزارهای فرهنگی مانند شبکههای اجتماعی، مانند تلگرام، اینستاگرام و باقی شبکههای اجتماعی، اینها ماهیتاً در مسیر رویکرد اومانیستی و ماتریالیستی و ضددینی هستند، مجموعۀ فرهنگی و دستگاه فرهنگی کشور باید به دنبال و درصدد تولید ابزارهای بومی باشد، ولی متأسفانه میبینیم دستگاه فرهنگی ما نسبت به همین ابزارهای غربی یک دلدادگی خاصی دارد و آنها با همۀ توان فرهنگ ملی و اسلامی ما را هدف گرفتند و موریانهوار در حال نابودکردن ریشهها و پایههای اعتقادی و فرهنگی ما هستند.
بنده اعتقاد دارم آن چیزی که الان ما در حوزۀ فرهنگ داریم ماحصل زحمات مجموعه های دلسوز مردمی است و نهایتاً نهادهای انقلابی است.
متأسفانه، وزارت ارشاد و دستگاه فرهنگی که الان در دولت درحال فعالیت هستند، به مقولۀ فرهنگ بیتوجه هستند و هیچگونه سیاستگذاری و برنامهریزی مشخصی ندارند، هیچگونه تحلیلی از وضعیت موجود ندارد.
مسئولین وزارت ارشاد با مقولۀ فرهنگ که ما امروز از طرف دشمن با تهاجم فرهنگی روبرو هستیم، با یک تسامح خیلی افراطی و با یک خوشبینی خیلی زجرآور و نگرانکننده برخورد میکنند.
ـ عبارتهایی مانند «تهاجم فرهنگی»، «جنگ نرم»، «ناتوی فرهنگی» و «شبیخون فرهنگی» که شما هم گاهاً در صحبتهایتان به آنها اشاره کردید، تعابیری هستند که مقام معظم رهبری در دهۀ هفتاد بیشتر در صحبتهایشان استفاده میکردند. آن زمان، تذکرات بیشتر این بار معنایی را داشت که فرهنگ کشور از طرف بیگانگان مورد هجوم قرار گرفته است؛ اما اخیراً بحث ولنگاری فرهنگی از طرف ایشان مطرح شده است. این نشان میدهد که تذکرات دهۀ هفتاد رهبری به وقوع پیوسته است؟
بله درست است. وقتی ما با شبیخون یا تهاجم فرهنگی مواجه میشویم، باید پیشبینی این را هم داشته باشیم که دشمن از مسیر این تهاجم فرهنگی موفق خواهد شد که روح و جان انسانها را مطابق آن چیزی که مطلوب خودش است، تغییر بدهد. بعد از مدتی، آن فرد را تبدیل به یک نیروی فعال در مسیر اهداف خودش میکند، یعنی آن کسانی که در این جنگ نرم از بین میروند، بهصورت فیزیکی حذف نمیشوند. آنها به اسارت نیروی دشمن درمیآیند و بهعنوان سپاه دشمن در جبهۀ خودی فعال میشوند.
امروز اگر در حوزۀ سینما، در حوزۀ موسیقی، در دیگر زمینهها با افرادی مواجه هستیم که همان چیزی را میگویند که دشمن میگوید، همان کاری را میکنند که دشمن آن کار را انجام میدهد و یک نوعی سیاهی لشکر و سپاه دشمن فرهنگی ما هستند، اینها نتیجۀ همان تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی است.
دشمن این نیروی به اصطلاح درونی را مطابق میل خودش تربیت کرده است و امروز ما مواجه هستیم با بعضی از حتی مدیران فرهنگیمان که اعتقادات فرهنگیشان برخاسته از فکر و فرهنگ اسلامی و بومی نیست، فردی است که نگاههای فرهنگی او نگاههای معاند با فرهنگ ما است. این متأسفانه یکی از مسائل جدی ماست که در کشور خودمان باید با افرادی مواجهه و درگیری داشته باشیم که رویکردهای فرهنگیشان کاملاً متفاوت با اندیشۀ اسلامی و فرهنگ اسلامی است و در حوزۀ فرهنگ قائل به وادادگی در برابر غرب هستند و غرب را در حوزۀ فرهنگی از کشور ما و جامعۀ اسلامی بالاتر میدانند.
-راه کار شما برای خارج شدن از این وضعیت چیست؟
راه برونرفت از این وضعیت این است که در حوزۀ فرهنگی واقعاً سیاستگذاری درستی انجام شود که ما در حوزۀ متشابهات اینقدر با تسامح و سهلانگاری و وادادگی عمل نکنیم. امروز سینمای ما باید در راستای ترویج آزادگی و عدالت و ترویج هنجارهای فرهنگی اسلامی، مانند ترویج خانوادهگرایی باشد؛ ولی متاسفانه بعضی از فیلمهای ما و بعضی از برنامههای تلویزیونی ما در مسیر از هم پاشیدن خانواده است.
اینها مسائلی است که متأسفانه ما به آن مبتلا هستیم و به نظر من مقصر اصلی هم دستگاه فرهنگی کشور است که سیاستگذاری مشخص و مدونی ندارد. البته من اعتقاد دارم با این تجربهای که ما در ادوار مختلف دولتها شاهد آن بودیم، مقولۀ فرهنگ باید از اختیار دولت خارج شود. فرهنگ یک مقولهای است که ارتباط تنگاتنگ و یک انسجام ذاتی با حاکمیت دارد و یک انسجام ذاتی با انقلاب دارد، لذا دست تقابل دولت باید از تمام حوزههای فرهنگی کشیده شود تا بشود طی یک سیاستگذاری مشخص با رویکردی انقلابی و با برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت وضعیت فرهنگی را اصلاح کرد.
ـ خلأ سیاستگذاری مربوط به این دوره است یا در این دوره تشدید شده است؟
اگر برگردیم به فرمایش مقام معظم رهبری متأسفانه همۀ دولتها، نسبت به مقولۀ فرهنگ اهتمام مناسبی نداشتهاند. اما این وضعیت در دولت فعلی متأسفانه جنبۀ خیلی بدی به خودش گرفته است، مثلاً در دولت قبلی ما با عدم اهتمام نسبت به مقوله فرهنگ مواجه بودیم؛ ولی در این دولت با ولنگاری فرهنگی و رهاسازی فرهنگی مواجه هستیم. مسئولان فعلی از برنامههای ضد فرهنگی بهخاطر مطامع سیاسیشان بهرهبرداری سیاسی میکنند.
وضعیت فرهنگی امروز ما، یادآور وضعیت فرهنگی دوران اصلاحات و دوران وزارت آقای مهاجرانی است. ما در همان زمان هم با مسامحهکاری و ولدادگی عجیبی در حوزۀ فرهنگ توسط دولت مواجه بودیم. آنها هم خیلی به مقولۀ فرهنگ بیتوجه بودند و گروههایی که با برنامهریزی درصدد تخریب فرهنگ انقلاب و فرهنگ اسلامی و بومی ما بودند میدان عمل برایشان فراهم شده بود و عملاً ابتکار عمل در حوزۀ فرهنگی را به دست گرفته بودند و متأسفانه آسیبهای جدیای بر پیکرۀ فرهنگ کشور وارد کردند.