یکشنبه 10 شهريور 1398
مدیر جوان انتشارات روایت فتح از ماحصل تغییرات دوساله این نشر میگوید؛
انتشارات روایت فتح خودگردان شد
روایت فتح در ادوار گذشته خودگردان نبوده است و حتی شعار خودگردانی هم میدادند که نشر را به سمت خودگردانی بردیم، ولی این اتفاق هیچ وقت نیفتاده بود.
گفتن از کتابهایی که درمورد شهدا نوشته میشود، همیشه با حاشیه و حرف و حدیث همراه بوده است. برخی میگویند دیگر زمان آن گذشته که این همه از شهدا بگوییم، برخی دیگر هم معتقدند باید از شهدا گفته شود و در روایتهای مختلف کم نگذاریم؛ برای اینکه از چاپ کتابهای مرتبط با شهدا بدانیم سراغ محسن دریالعل، مدیر انتشارات روایت فتح رفتیم تا برایمان از اتفاقاتی که در دو سال حضورش در این انتشارات گذشته است، بگوید. نکته جالب این گفتوگو پاسخگو بودنش به همه سوالاتمان بود، بدون سانسور یا اینکه بگوید این را نپرسید و آن را حذف کنید. دریالعل از مجموعهای گفته است که حدود 22 سال هیچ تغییری در آن نبوده است و حالا با مدیریت یک جوان و اتفاقات نویی که رقم زده، فروش کم کتابها را به سه برابر تغییر داده است. متنی که میخوانید، حاصل گفتوگوی یکساعته ما با مدیر جوان انتشارات روایت فتح است.
اوج کار روایت فتح به دهه 70 برمیگردد
سال 74 بعد از شهادت شهید آوینی، مجوز انتشارات روایت از وزارت ارشاد گرفته شد؛ با این نگاه که این نهاد فرهنگی همان سبکی را که مستندنگاری شهید آوینی در مستندها و برنامههای تلویزیونی داشت دنبال کند. دوستانی که این نهاد فرهنگی را راهاندازی کردند، بهدنبال گونهای خاص بودند؛ همانطور که مستندهای شهید آوینی گونه خاصی داشت. دوران فروغ و اوج انتشارات هم به همان دهه بازمیگردد، یعنی مجموعههایی مثل نیمهپنهان، شوکران، مادران و... با جنس متفاوت از روایت جنگ منتشر شدند. مخصوصا در نیمهپنهان و شوکران بهشدت بهچشم آمد و دانشجویان و جوانان خاصی را بهعنوان مخاطب پیدا کرده و توانسته بود روایت جدیدی از جنگ و دوران جنگ را به نمایش بگذارد. تقریبا تا سال 87 همان تیم اولی که انتشارات را راهاندازی کردند به فعالیت ادامه دادند. سال 87 شاهد تغییر مدیریت در انتشارات بودیم و آقای کریمیپور مدیر انتشارات شد. تقریبا با همان سرفصلها ادامه مسیر دادند، ولی با توجه به اینکه نسل عوض شده و اتفاقات جدید در حوزه نشر افتاده بود، سطح مخاطب انتشارات کم شد، ولی در همین دوران رقیبهای جدیدی به انتشارات و حوزه فعالیتی نشر روایت فتح اضافه شده بودند. تقریبا تا اواخر سال 93 کریمیپور حضور داشتند و بعد اعلائی، جایگزین ایشان شدند و دوباره با همان دستفرمان و مدل کار ادامه پیدا کرد. چون این نوآوری اتفاق نمیافتاد، سطح مخاطب گامبهگام کمتر میشد. الان تقریبا دو سال است که تیم جدید روایت فتح از تیرماه سال 96 آمدهاند.
بهدنبال بازنگری بودیم
از ابتدا که بهروایت فتح آمدم، دنبال این بودم که بدانم چرا جنس مخاطب ما تغییر کرده و چرا سطح مخاطب ما و تعداد مخاطب ما کمتر شده است. تغییراتی که در دهههای مختلف در نشر اتفاق افتاده، چیست؟ و مقتضیاتی که در نشرهای دنیا از آن استفاده میشود که بتوانند سطح مخاطب خود را حفظ کنند، چیست؟ در دو سال گذشته تقریبا کار جدید نکردهایم یعنی سعی کردهایم بازار را درست کنیم. خواستیم نشر را بهتر بشناسیم و اتفاقاتی که قرار است در دنیا برای هر نشر در دورههای مختلف بیفتد را بررسی کرده و اینها را در نشر روایت فتح پیاده کردیم. مثال ساده این است که در دو سال اول، تغییراتی که در نشر میبینید در سایز، کاغذ، گرافیک و ظاهر کتاب است. خیلی بهنوع نگارش کارها کاری نداشتیم. البته در کارهای جدید این اتفاق افتاده ولی در کارهای قدیمی خیلی نبوده است و تنها تغییر ساختار و گرافیک داشتهایم. به نشرهای بزرگ دنیا نگاه کنید، در هر دوره تقویمی چهار تا پنجساله، یک بازطراحی روی محصولات پرطرفدار اتفاق میافتد. کاری که در نشر روایت فتح، خیلی از نویسندگان و حتی خانواده شهدا روی این موضع بحث داشتند و سفت برخورد میکردند که این کتاب 20 سال است با این طراحی است و مخاطب با این طراحی آن را میشناسد و نباید این ساختار را تغییر بدهیم، ولی ما با توجه به بازه تحقیقاتی و کارهایی که کردیم به این نتیجه رسیدهایم که باید این اتفاق بیفتد و پای آن ایستادیم و انجام دادیم. طراحی کتابهایی که 20 سال با یک مدل ارائه میشدند و مخاطب خوبی هم داشتند، همانند اینک شوکران شهید مدق که بعد از 20 سال طراحی جلد، سایز، کاغذ و فونت داخل آن عوض شد یعنی کل طراحی آن از اول اتفاق افتاد. لزوما این کاری که الان کردهایم سلیقه روز جامعه نیست، شاید خیلی جاها اشتباه کرده باشیم، مثل همین شهید مدق که جلد را عوض کردهایم بهنظرم خوب نبود و دوباره آن را تغییر دادیم. یعنی در یک فاصله کوتاه، دو بار طراحی کتاب شوکران شهید مدق، عوض شد و به مدلی رسیدهایم که در جامعه بازخورد خوبی دارد. این اتفاق تقریبا روی همه کتابها رخ میدهد. یعنی در این دو سال بخش اعظمی از کتابهای پرمخاطب و کتابهای جدیدی را که داشتهایم با ساختار جدید درآوردهایم و طراحی آنها عوض شده است و این مسیر همچنان ادامه دارد.
گام دومی که شروع کردهایم یعنی قبلا از اینکه وارد محتوا شویم، دوباره روی ساختار آمدهایم. یعنی ویراستاری کتابها را با نگاه و مدلی جدید با دستورالعملهای جدید دستور زبان فارسی و فرهنگستان مطابقت دادهایم و از اول همه کتابها ویراست جدید خوردهاند.
تدوین سند بالادستی و شروع تولید محصولات فرهنگی
گام سوم ورود به حوزه محتوا و نوع نگارش کارها بود. سبک نگارش هر مجموعهای قاعدتا با مجموعه دیگر باید متفاوت باشد چون جنس مخاطب و نوع روایت فرق میکند، موضوعها و شخصیتها فرق میکنند. قلم تست شده در نیمه پنهان و اینک شوکران داشتیم که جواب داد، ولی قرار بود در 15 عنوان نیمه پنهان متوقف و تمام شود. در تالیف اولیه که تیم اول نوشته بودند چون تغییر مدیریتها اتفاق افتاده بود و سندهای بالادستی وجود نداشت، آن مسیر هم تا 34 شماره جلو رفته است، یعنی نیمه پنهانی که قرار بود 15 شماره باشد شماره 34 آن هم درآمده است و ما سعی کردیم از هر کدام از اینها ساختار محتوایی را استخراج کرده و سند بالادستی را مشخص کنیم که چرا راه افتاد و قرار بود چه مجموعهای باشد. پس گام سوم درواقع نوشتن سند بالادستی آثار و شروع تولید اثر جدید بود. برای هر اثر جدید، یک سند بالادستی مینویسیم که مثلا قرار است مجموعهای به نام مدافعان تولید شود که با توجه به آن سند، نوع نگارش، نویسندگانی که میتوانیم استفاده کنیم و حتی نوع ویراستاری و نوع طراحی آن مشخص میشود که چه جنس مخاطبی دارد و چه نوع طراحی باید داشته باشد، طراحی خاص میخواهد یا طراحی معمولی، چه جنس کاغذی میخواهد و... . این گام سومی بود که در این دو سال برداشتهایم. الان با توجه به تغییرات و بالا و پایینهایی که در دو سال گذشته داشتیم به اول خطتولید رسیدهایم یعنی خطتولید را تست و آماده کردهایم. سازمان پشت سر ما قرار است از نظر محتوایی در سوژهیابی و پیدا کردن گروه تحقیق و پژوهش و نویسندگی ما را پوشش دهد. الان شروع گام جدید انتشار و تولید محصولات جدید است که انشاءالله در نمایشگاه با سرعت بیشتر و تعداد بیشتر آثار همراه مخاطبانمان خواهیم بود.
مجموعههای تعطیلشده روایت فتح
خیلی از کتابها را بستیم. الان برای نیمه پنهان و اینک شوکران جلد جدید چاپ نکردهایم یعنی ورژن جدید نزدهایم. نیمه پنهان ماه 34 جلد بود. احتمالا یک جلد چاپ میکنیم که بستهبندی درست شود، ولی دیگر ادامه نمیدهیم. اینک شوکران را ادامه نمیدهیم. مجموعه مدافعان در 15 جلد تمام شد و بستیم. شماره 16 وجود ندارد. نمیگویم درباره مدافعان حرم کار نمیکنیم. مجموعه مدافعان حرم 15 جلد بود و بستیم که توانستم در آن فکتسازی و رنگ بندی کنیم و اینها همه بحثهای گرافیکی و هنری است. شما فکر کنید کتاب نیمه پنهان ماه 34 عنوان است. یک پالت 34 رنگی بگویید که بخواهم 34 رنگ بگذارم. حتما در آن تکراری درمیآید و مخاطب گیج میشود و من باید چه کنم؟ وقتی یک مجموعه هر چه جلوتر میرود در فروش مشخص میشود و شمارهها که جلوتر میروند فروش کمتر میشود چون مخاطب میگوید من فرماندهان مطرح جنگ را میخواندم، 10 عنوان که به 34 عنوان برسد یعنی آرام آرام مخاطب را با خود میکشید که این مجموعه را بخوانند. آن سیاستی که سال اول راه افتاده بود مثلا کتابهای نیمه پنهان ماه که میکروبوک هستند یعنی کمحجمند. ما در این مجموعه کتابهای 200 صفحهای هم داریم. این اشتباه است یعنی از ریل خارج شده است.
خودگردان کردن نشر
روایت فتح در ادوار گذشته خودگردان نبوده است و حتی شعار خودگردانی هم میدادند که نشر را به سمت خودگردانی بردیم، ولی این اتفاق هیچ وقت نیفتاده بود، کمکهای مالی وجود داشته است. ما کتاب تولید میکنیم که بفروشیم و مخاطب بخواند، ولی نباید کتاب تولید کنیم که در انبار دپو شود یا بخواهیم هدیه بدهیم. اولین کاری که کردیم برای خودگردانی نشر، کل فرآیند هدیهدادن و هدایای نشری را تعطیل کردهایم؛ چه سازمان بالاسری ما یعنی بنیاد روایت فتح و سازمان بسیج و چه در سطح پایینتر یعنی سازمانها و ارگانهایی که با آنها تعامل میکنیم اگر کتاب بخواهند کلا خروجی هدیه را بستهایم. چیزی به نام هدیه از نشر ما بیرون نمیرود مگر در حد محدودی که 10 درصد پشت تیراژ هر شماره که در هزار نسخه که چاپ میشود، 100 نسخه برای هدایا درنظر گرفته میشود. سازوکار آن معلوم است که باید چقدر به خانواده شهید برسد. مثلا 15 نسخه به خانواده شهید و 15 نسخه به نویسنده میرسد که کلا 30 نسخه آن کم میشود و از70 نسخه پنج تا10 نسخه آن در آرشیو ذخیره میشود. پنج نسخه نیز به واسپاری و... میرود. مجموعا 25-20 نسخه از هر کتابی که چاپ میشود برای هدیه کنار گذاشته میشود. پس اولین گام برای خودگردانی، هدایا باید بسته شود. الان در این نقطه که ما ایستادهایم، به جرات میتوانم بگویم انتشارات روایت فتح به نقطه خودگردانی رسیده است و استقلال مالی دارد و ما در سال 98 هیچ بودجهای از سازمان بسیج و جای دولتی نمیگیریم که حتی کمک مالی شود و کل سازوکار ما در فروش و عرضه کتاب به مخاطبان، هدف است. این طرحریزی شده و این عدد قابل دفاع است. مثال ساده این است که فروش ما در نیمه سال 98 متناسب با سال 97، بیش از سه برابر مشابه پارسال است. کلا بحثهای مالی مربوط به داخل مجموعه است و من نمیگویم چون باید آدمهای بالاسری ما مثل مدیرعامل بنیاد روایت فتح درباره بودجه صحبت کند و من چیزی نمیگویم. عدد آنقدر نیست که بتوان درباره آن صحبت کرد. سال 96 اولین سالی بود که به انتشارات روایت فتح آمده بودیم و میتوان گفت آن زمان خودگران نبودیم و کل پولی که ما گرفتهایم 70 میلیون تومان بود یعنی این رقم شوخی است. ما هم اسم این را گذاشتهایم دولتی، یعنی بودجه میگرفتیم. بودجهای که تصویب کردهاند و تخصیص دادهاند باهم خیلی متفاوت است.
کتابها 20 درصد گران شدند
ببینید، قیمتگذاری فرمول دارد. خیلی از نشرها اینطور قیمتگذاری میکنند که تعداد صفحات ضربدر 80 ، 90 یا 50هزار تومان یعنی قیمت سابق آن کتاب شود، ولی ما این کار را نمیکنیم. فرمول ریاضی داریم. کل هزینههایی که در دفتر انجام میشود از حقوق و دستمزد بچهها، پرینتهایی که برای هر کتاب گرفته میشود، هزینه پیک، کارشناسی کتاب و هر هزینهای که برای کتاب انجام میشود، در یک سیستم مالی استخراج میشود. در یک فرمول مینشیند و نشان میدهد این هزینهها در چه سرمایهای برمیگردد و با چه سرمایهای به نقطه سود میرسد، یعنی فرآیند کاملا مالی طی میکند.
تقریبا میتوانم بگویم متوسط قیمت انتشارات که گران شده 20درصد است و نکته این است که تقریبا سال گذشته هیچ کاغذ آزادی نخریدهایم. از قبل کاغذ را پیشخرید کرده و فکر بازار بودیم و مستقیم با واردکنن ده بازار کار میکردیم. ذخیره کاغذ ما که جزء پیشخریدها بوده عدد قابل تاملی بود و خوشبختانه در هیچجا به مشکل کاغذ برنخوردهایم که بخواهیم کاغذ را در بازار آزاد بخریم. این نکته اول است که به کاغذ گران بازار آزاد که 500-400 هزارتومان است، برنخوردیم. یک برهه هم نزدیک نمایشگاه، کاغذهای دولتی دست ما رسید که جبران کرد. الان در نقطهای هستیم که هم از کاغذ دولتی استفاده میکنیم و هم با تاجر و بازرگان مستقیم تعامل داریم که دچار گرانی بازار آزاد نشویم. اگر بخواهیم دودوتا چهار تا کنیم کاغذ دولتی بندی 100 تا 140 هزارتومان است و بازار آزاد 500-400 هزارتومان است. خیلی ازکتابها که گران میشود بهخاطر کاغذ بازار آزاد است.
فروش کتابها سه برابر شدند
با اینکه قیمتها مثلا در 6، هفت ماه گذشته 20 درصد رشد داشته، ولی میتوان گفت فروش کتابهای روایت فتح، بیش از سهبرابر شده است. در سال 96 نسبت به سال 95 تقریبادو برابر فروش داشتیم؛ فقط با تغییر جلدها که جلد، کاغذ و سایز ما عوض شد. در سال97 با رویکرد جدید، تبلیغ بیشتر، کتابهای جدیدتر و ویراستاری مجدد و مدل پخش جدید، متوسط فروش نسبت به سال 96 که نسبت به سال 95 دو برابر بود، سه برابر افزایش داشت. میتوانیم بگوییم که فروش کتابهای روایت فتح نسبت به سال 95، سه، چهار برابر افزایش داشته است. هنوز راضی نیستیم و حفره بزرگی داخل پخش داریم.
فقط 10 درصد سهم فروش سازمانی بود
این عددی که من میگویم همانند سوالی که آقا درباره «دا» پرسیدهاند که خیلی آمار فروش خوبی است، ولی چقدر از این آمار را مردم خریدهاند و چقدر را ارگانی پخش کردهاید؟ من میتوانم بگویم عددی که پارسال فروختیم خیلی از آن سهم فروش سازمانی باشد، 10 درصد است. زیر 10 درصد فروش سازمانی داشتیم، چرا؟ چون هدایا را جمع کردهایم و هیچ وقت به سازمان بیشتر از پخش تخفیف نمیدهیم، حداقل زیر پخش تخفیف میدهیم. تخفیف سازمانی ما 30 درصد است ولی به پخش 40 درصد تخفیف میدهیم. یعنی گفتیم بازار پخش را نباید خراب کنیم و حواس ما به فروشگاه باشد و موازی فروشگاه رقیب درست نمیکنیم.
از طرف دیگر کل سازوکار فروشگاه و فروش را خصوصی کردهایم که تا قبل از این دولتی بودهاند. یعنی وقتی به فروشگاه روایت فتح میرفتید کارمندی در فروشگاه مینشست که برای او فرقی نداشت در آخر سال چهار میلیون، 20 میلیون یا 30 میلیون فروش داشته باشید، حقوق کارمندی خود را دریافت میکرد. الان خصوصی است، اگر یک میلیون یا دو میلیون بفروشد یا 30-20 میلیون بفروشد فرق میکند چون درصد از فروش برمیدارد. همین اتفاق هم در پخش روایت فتح افتاد. عصر زنگ میزدید نبودند، جمعه و پنجشنبه نبودند، صبح اول وقت وقتی بار میزدند کسی در انبار نبود. این قضایا تمام شد چون تیم خصوصی وارد شدند. تغییر رویکرد از فضای دولتی به فضای خصوصی یا نیمهخصوصی باعث شد این ابتکار را انجام دهیم. هنوز سازوکار ما ایراد دارد، چه در روابطعمومی که تبلیغ باشد و چه در توزیع که هنوز شعب استانی ما راهاندازی نشده و چه فروشگاه که کلا یک فروشگاه اختصاصی داریم. این قرار است در آینده بیشتر شود.
لوکوموتیو انتشارات روایت فتح
درمورد اینکه بار نشر روی چند کتاب بوده است، باید بگویم نکته این است که این کتابها بیشتر شدهاند. یعنی به این مدل کتابها لوکوموتیو نشر میگویند. قبلا لوکوموتیو نشر در روایت فتح چه کتابهایی بودند؟ مثلا چمران و همت بوده،
اینک شوکران یک و سه بوده است. اولا ما این لوکوموتیوها را زیاد کردهایم. «قصه دلبری» به آنها اضافه شده، «عمار» هم اضافه شده، «دلتنگ نباش» اضافه شده، «ناآرام» اضافه شده و همواره این لوکوموتیوها را بیشتر کردیم. یعنی به جای اینکه پنج کتاب پرفروش داشته باشیم، 10 کتاب پرفروش در بازار داریم. علاوهبر این وقتی جنس تبلیغ را عوض میکنید کلا مخاطب جدید میآید. مخاطب جدید هم کل محصولات را یک پله بالا میآورد یعنی اینطور نیست دو یا سه کتاب پرفروش باشد، در سال
10 هزار یا 20 هزار فروش داشته که کل نشر را توانسته جابهجا کند. قاعدتا این اتفاق نمیافتد. باید برای همه کتابها عملیات داشته باشید. لیستی درست کردهایم که کتابهای رکودی ما کدامهاست. کتابهایی که در یک سال گذشته فروش نرفته است. در دو سال گذشته فروش نرفته است. اینها را میتوان فروخت یا خیر؟ برای چه مخاطبی تولید شده است؟ جدول تبلیغ و توزیع را روی مدلهای مختلف تبلیغ کردهایم. یکی از اشکالات روایت فتح این بود که خیلی از کتابهای پرفروش، بهیکباره در یک برهه تمام میشد. مثلا چمران تمام شد و یکباره 4-3 ماه نبود. ما اولین کاری که کردیم مهمتر از چاپ جدید کتاب و کتاب جدید، تجدیدچاپ کتابهای پرفروش است. برای کتابی که بازار درست کردهایم همانند قصه دلبری که هم ما و هم نویسنده تلاش کردهایم کتاب پرفروش شد. اگر بهیکباره در یک برههای یکی، دو ماه نباشد یعنی کل تبلغیاتی که کردیم میخوابد چون کتاب موجود نیست. گفتیم پس اولین اولویت کتابی است که در حلقه فروش نباید ناموجود شود.
تقریظهای رهبری و حرف و حدیثها
درمورد تقریظهای رهبری بر کتابها چند نکته است، من از نزدیکان حضرت آقا پرسیدم که چه اتفاقی رخ میدهد تقریبا آقا هر کتابی را میخوانند تقریظی روی آن مینویسند. بلاشک هر کتابی چه مثبت و چه منفی باشد. سازوکار گرفتن و خواندن کتابها متفاوت از این است که من کتاب را خودم به دست رهبری برسانم. یعنی سازوکار اینطور نیست که من به دست رهبری برسانم. سازوکار رسیدن کتاب دست حضرتآقا خیلی متفاوت است که من به دفتر بفرستم یا در صف بگذارند که نوبتش شود. سازوکارهای مختلف دارد. اینکه کتاب به دست حضرت آقا برسد نکته نیست، اینکه از آنجا برگردد نکته است. همانطور که شما بیان میکنید، سر «دلتنگ نباش» من سه بار با دفتر تماس گرفتم و گفتم اجازه هست متنی که ایشان نوشتهاند را منتشر کنیم یا خیر؟ حضرت آقا این را دادند که فقط برای خانواده باشد یعنی خصوصی برای خود ماست یا عمومی منتشر کنیم؟ اجازه هست روی کتاب چاپ کنیم یا خیر. همه را یکییکی چک کردیم. قبل از این جلسه گذاشتیم که اگر این را چاپ کنیم و خبری کنیم بهنفع مخاطب هست یا خیر. الان یک کتاب دیگری هم داریم که تقریظی است، ولی این را هیچ وقت منتشر نکردهایم. کتاب شهید یاسینی که از مجموعه «آسمان 3» میشود، حضرتآقا در این کتاب نوشتهاند: «یاد و خاطره آن شهید بزرگوار را برای من زنده کردید.» روی این هیچ وقت تبلیغ خاص نکردهایم. چرا؟ برای اینکه آقا درباره آن شهید صحبت کردند نه درباره متن کتاب. در کتاب «دلتنگ نباش» آقا تاکید میکنند چه قلم خوبی داشتید. تقریظها را نگاه کنید ببینید چند درصد میگویند قلم این کتاب فوقالعاده است. بیشتر موضوعی است.
بین صد و خردهای کتابی که حضرت آقا تقریظ کردند و پخش شده 5 اثر را درباره قلم صحبت کرده که قلم و نگارش خوبی داشته است. اگر نشر با این رویکرد توزیع و تبلیغ کند، درست است، چون میگوید این همان کتابهایی است که آقا درباره خود کتابسازی یعنی قلم، جلد و... صحبت کرده و گفته اینها کتاب تراز و خوبی است. حالا این کتابها را کنار هم بگذاریم آن وقت مدل درمیآید.
همه کتابهای روایت فتح عقبه تحقیقاتی دارد
اینکه ما چقدر جنگ را آنطور که باید و شاید نشان دادیم و بهجز خاطرات به زوایای دیگر جنگ هم پرداختیم یا نه؟ باید بگویم تا الان کتاب رمان به معنای واقعی رمان یعنی تخیل در آن باشد، چاپ نکردیم. هر چیزی چاپ کردیم عقبه تحقیقاتی و اسناد آن موجود است. شاید یکی از فرقهای روایت با ناشران حوزه دفاع مقدس همین باشد که همه کارهای ما از عقبه تحقیقاتی و پژوهشی مفصل آمده و همه اسناد در انتشارات وجود دارد. از لحاظ استنادی تقریبا همه کتابهایی که چاپ کردهایم استنادات، تحقیقات و پژوهشها موجود است؛ این نکته اول است.
نکته دوم اینکه در راهاندازی انتشارات روایت فتح دنبال این بودیم که یک نگاه جدید و یک نگاه عاطفی از جنگ معرفی کنیم، در حالی که قبل از آن تقریبا نبود. بنابراین سراغ این رفتیم فردی که فرمانده پرابهت در جنگ است، بگوییم در خانه چطور بوده است. خانم این آدم را روایت کند و این جنس زنانه و جنگ را روایت فتح یکی از اولین گروههایی بود که در این مدل ورود کرد. هنوز هم همین است. اصلیترین نگاه ما به حوزه جنگ و دفاع مقدس نگاه عاطفی به جنگ است، اما در عین حال نگاه فنی هم داشتیم. کتابهایی که نگاه کنید برخی کاملا در فضای جنگی اتفاق میافتند، ولی تعداد آنها خیلی کم است و شاید انگشتشمار باشند. بیشترین اتفاقاتی که در انتشارات روایت فتح افتاده، نگاه متفاوت به جنگ و دستاوردهای جنگ است. شعاری در انتشارات روایت فتح داریم که میگوییم ما راوی فتوحات انقلاب اسلامی هستیم. فتوحات هم لزوما با پیروزی همراه نبوده است. فتح شاید یک شخص یا پیدایش یک شخصیت باشد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
https://mananashr.ir/news/32276/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید