این کار جسارت می‌خواهد
سه شنبه 02 مهر 1398

این کار جسارت می‌خواهد

اگر اهل کتاب و کتاب‌خوانی باشید، احتمالاً در این یک سال اخیر برایتان پیش آمده است که وقتی وارد یک کتاب‌فروشی می‌شوید، از بین ده‌ها کتابی که در ذهن دارید، تنها یکی از آن‌ها را خریده و باقی را به ماه بعد و بودجۀ بعدی می‌سپارید.

همیشه سعی کرده‌ام کتاب‌های خوبی را که در ژانرهای مختلف وارد بازار نشر می‌شود، فهرست‌بندی و در گوشی همراهم ذخیره کنم تا بتوانم برای خریدشان اقدام کنم. این فهرست همواره در حال افزایش است و خیلی کم پیش می‌آید که تعداد کتاب‌های موجود در آن کم شود؛ اما در این یک سال اخیر، با توجه به گرانی‌های کتاب، کمتر از ۲۰درصد از این فهرست را توانسته‌ام تهیه کنم.
اگر اهل کتاب و کتاب‌خوانی باشید، احتمالاً در این یک سال اخیر برایتان پیش آمده است که وقتی وارد یک کتاب‌فروشی می‌شوید، از بین ده‌ها کتابی که در ذهن دارید، تنها یکی از آن‌ها را خریده و باقی را به ماه بعد و بودجۀ بعدی می‌سپارید.
این روزها هر وقت گذرم به کتاب‌فروشی‌های دنج خیابان انقلاب افتاده است، قسمتی از این دنج‌خانه به لوازم‌التحریر و امثالهم اختصاص یافته است؛ اما اینجا فقط ناشر نیست که تیراژ کتاب‌هایش به‌دلیل بحران کاغذ و گرانی‌ها دم‌به‌دم کمتر می‌شود؛ بلکه کتاب‌فروشی‌ها و دنج‌خانه‌های کتاب و من و شما هم در این آتش گرانی کتاب می‌سوزیم!
به‌قول دوستی، فی‌الحال کتاب‌خریدن جسارت می‌خواهد. حتماً شما هم وقتی در این اوضاع نابسامان اقتصادی و ولنگاری که در حوزۀ کتاب رخ داده است، خرید کتاب را به دوستی پیشنهاد می‌دهید، با این جمله روبه‌رو می‌شوید که در این گرانی‌ها، باید حتماً از حلقۀ مرفهان باشی که بتوانی دو قران درآمدت را خرج کتاب کنی!
درست می‌گویند. وقتی مردم برای گوشت و مرغ و نانشان هشتشان گرو نهشان است، چه جایی برای کتاب می‌ماند؟
علاقه به کتاب را اگر کنار بگذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که خرید کتاب برای اهالی قلم هم مقرون‌به‌صرفه نیست؛ چه برسد به عامۀ مردم. این نکته بین من و شما بماند که دیگر اهل قلمی هم نمی‌تواند به‌راحتی کتابی را که به‌معنای واقعی کلمه کتاب باشد، چاپ کند؛ مگر اینکه اینفلوئنسری باشد و ناشر مطمئن باشد که فالوئرهای دوستدار این نویسنده، با وجود محتوای سخیف کتاب هم پشت در کتاب‌فروشی برای خرید کتاب صرف می‌کشند. حال می‌خواهد عکس‌های پست‌شدۀ صفحۀ اینستاگرامی‌اش باشد، یا متن‌های بی‌محتوای پراکنده.
من و شما متأسفانه کتاب‌های منتخب خود را با نگاهی به قیمت پشت جلد به قفسه برمی‌گردانیم و با خرید یک کتاب 50صفحه‌ای با قیمت 30هزار تومان، به صندوق می‌رویم و در ذهنمان خرید باقی کتاب‌ها را به ماه بعد حواله می‌دهیم.
مع‌الاسف، باید به کتابخانه‌ها پناه برد و اگر خوش‌شانس باشیم، کتاب مدنظر را پیدا می‌کنیم؛ هرچند بعید می‌دانم کتابی را که برای دو سال اخیر باشد، پیدا کنیم. اگر هم پیدا کنیم، باید مالکیت کتاب‌های نفیس بالای ٢٠٠ صفحه را شب‌ها در خواب ببینیم!
 
سجاد شیرافکن
 
نظر بدهید