چهارشنبه 03 مهر 1398
گفتوگو با حمیدرضا ولیان، تهیهکنندۀ رادیو
بحران کاغذ را دو سال قبل پیشبینی کردیم
در بحث کاغذ اگر ما بپذیریم که با صنعت نشر مواجه هستیم، اگر این یارانه به مصرفکننده تعلق بگیرد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ قیمتها واقعی میشود. اما اگر قرار باشد تسهیلاتی داده شود، باید به بخش صنعت واگذار شود. یعنی تسهیلاتی به بخش صنعت داده شود تا راحتتر تولید کند.
«اقتصاد حوالی فرهنگ» یک شبنشینی فرهنگی است که طی سالهای اخیراز رادیو اقتصاد با شنوندگان همراه میشود. حمیدرضا ولیان، مدیر گروه جامعه و اقتصاد رادیو اقتصاد، بهعنوان کارشناس و مجری برنامه، در این شبنشینی فرهنگی به حوزههای متنوع فرهنگ با موضوعات مختلف وارد میشود. کاغذ یکی از موضوعاتی است که وی بر آن تأکید کرده و بارها برنامههای مختلفی را در خصوص آن روی آنتن برده است. ولیان در خصوص رویکرد این برنامه میگوید: «رویکرد ما در این برنامه با تأکید بر شعار سال که رونق تولید است، کنترل التهابات بازار است. در فضای فرهنگی، موضوعات متنوعی وجود دارد که بهدلیل محدودیت آنتن به مشکل برخورده و گاه تا بررسی مجدد موضوع، زمان زیادی صرف میشود. اما چاپ ونشر از آن حوزههایی است که حتما ماهی یک بار دربارۀ آن صحبت میکنیم.»
ولیان که در برنامه با کارشناسان و فعالان حوزۀ نشر گپوگفتهای مختلفی کرده است، از میان اهالی رسانه بهترین گزینه برای بررسی وضعیت کاغذ بود. به همین دلیل به سراغش رفتیم و با او گفتوگویی کردیم.
در یک سال اخیر، مهمترین اتفاقی که در حوزۀ کاغذ رخ داده، چیست؟ چرا امروز دچار چنین وضعیتی شدهایم؟
علت وضعیت امروز را باید در عملکرد مقطعی خودمان جستوجو کنیم که نهتنها جنبۀ اجتماعی و ملی و... دارد، بلکه در رفتارهای شخصی نیز اینگونه عمل میکنیم. وقتی بیماری و معضلی به وجود میآید، دارو تجویز میکنیم و با بهترشدن اوضاع، داروها را قطع کرده و رسیدگی را متوقف میکنیم، تا وقتی دوباره شرایط حاد شود.
برای همین است که ما برای اولین بار شاهد نوسانات قیمت کاغذ نیستیم. در ادوار گذشته و در دهههای مختلف این نوسانات وجود داشته است و هر بار نیز کسانی که دغدغۀ کاغذ را داشتند، بهصورت جدی وارد میدان شدند؛ اما در نهایت با مسکنهایی این دردها را مرتفع کردیم. به بیان بهتر، هیچوقت بهصورت درمانگر وارد ماجرا نشدهایم که ببینیم مسئلۀ کاغذ چگونه است و باید چطور آن را رفع کنیم.
ما از سال 1396، پنج تا شش برنامۀ جدی دربارۀ کاغذ روی آنتن بردهایم. گپوگفتهای جدی با مسئولان و فعالان حوزۀ کاغذ صورت گرفت. بحثهای جدی و داغی مطرح شد و طرفین موضوع با یکدیگر پرچالش بحث کردند. ما در دی 1396، یعنی چند ماه پیش از آغاز بحران، دربارۀ مسئلۀ کاغذ بهصورت جدی صحبت کردیم و از آن به بعد هم بهصورت مستمر به این بحثها ادامه دادهایم.
برای مثال، در شهریور 1397، در خصوص صنعت چاپ و تأثیری که در صنایع بستهبندی دارد، صحبت کردیم. این صنعت نیز از این نوسانات قیمت بیبهره نیست و هزینهها در آن بهطور چشمگیری تغییر کرد. حتی در این یکیدو سال اخیر، بعضی از چاپخانهها تعطیل شدند. واقع ماجرا این است که ما در رسانه این موضوع را بهصورت یک پرونده و بهطورجدی دنبال کرده و به آن رسیدگی میکنیم. این یک طرف قضیه است. از طرفی این مسئله بهدرستی و بهشکل صحیح بررسی نمیشود. هیچوقت فکر نمیکنیم که راهکار پایدار موضوع چیست. بهدنبال راهکاری سریع و راحت هستیم. راحتترین کار در این موضوع، خرید و واردات و سپس توزیع آن است.
گروهی معتقدند کاغذ یکی از نهادههای تولید است و به آن شکلی که بهصرفه است، در جامعه تأمین میشود. امروز بدین شکل بهصرفه است و فردا طور دیگری. آیا این نگاه درست است که مانند سایر نهادههای تولید با آن برخورد شود؟ یا جنبۀ استراتژیکی دارد؟ به نظر شما این استراتژیکبودن ژورنالیستی است، یا واقعی؟
کاش مانند سایر نهادههای تولیدی قلمداد و با آن رفتار میشد. در یک نگاه به پیشینۀ تاریخی کاغذ در کشور، متوجه سابقۀ وسیع آن میشویم. طبیعی است که کشوری که در یک حوزه سرآمد است، باید در حوزۀ علوم، فنون و صنایع مرتبط با آن نیز سرآمد باشد. این قاعدۀ یک فعالیت است. وقتی شما نگارگری و نقاشی را در یک تمدن دارید، طبیعی است که قلممو، رنگ، ابزارهای جانبی و مواد اولیه و صنایع تأمینکنندۀ آن را نیز در کنارش داشته باشید. شما نگاه کنید به وضعیت دهۀ شصت و آن را مقایسه کنید با دهۀ هفتاد که دوران سازندگی پس از جنگ بود. یک سری از صنایع زیربنایی مانند فولاد، سیمان، آهن، نیروگاه، سد، برق و... چون نیاز کشور شد، در صدر توجه قرار گرفت. در سطح برخی صنایع مصرفی نیز مانند صنایع لبنیات به خودکفایی رسیدیم.
اگر در صنعت چاپ و نشر هم به کاغذ همین طور توجه میشد، وضعیت امروز ما این نبود. پس اتفاقاً در یک سری از صنایع، عموماً صنایع فرهنگی، بهعمد وارد موضوع نشدهایم. امروز در حوزۀ صنایع فرهنگ و هنر دچار ضعف هستیم و این حوزه در آخرین لایههای رسیدگی در فضای صنعت قرار دارد و در نگاه تصمیمگیران، در لایههای عقبتر قرار دارد.
آیا به این دلیل نیست که مدیران و متولیان حوزۀ فرهنگ، عموماً مربوط به این حوزه نمیشوند و تخصص و سوابق غیرفرهنگی دارند؟
نه، لزوماً اینگونه نیست. در حوزۀ فرهنگ هم نیاز به افراد متخصص داریم، هم نیاز به مدیریت در این حوزه. یعنی صرف اینکه فردی فرهنگی است، کفایت نمیکند. البته در جاهایی مثل وزارت ارشاد، آقای صالحی شجاعت از خود نشان داد که خود وزارتخانه دچار مشکل شد. اما خوشبختانه آقایان صالحی و انتظامی بر موضوع پافشاری کردند. اینکه شما بتوانید بیلان کاری، گزارش عملکرد مالی، فعالیتهای کلان مجموعۀ وزارت ارشاد، نمایشگاه و جشنواره و... را بررسی کنید و بهعنوان یک اهل رسانه به آن دسترسی داشته باشید، مزیت است. منظورم این است که در جاهایی این مقاومت در درون دستگاه نیز قرار دارد، یک جاهایی هم نه! از بیرون دستگاه همراهی لازم صورت نمیگیرد.
یکی از اصلیترین مجموعهها برای دسترسی آزاد اطلاعات در سطح کشور وزارت ارشاد است. دولت مسئول است. در دولت وزارت ارشاد مسئول است. در موضوع کاغذ وزارت صمت باید ایفای نقش کند. یکی از مشکلات این حوزه توزیع است. انتشار اطلاعات باید از طریق این فضا صورت بگیرد.
چرا شفافسازی صورت نمیگیرد؟
همۀ اینها میتواند بیدرنگ صورت پذیرد. این امکان از طریق سیستمهای الکترونیک مجازی فراهم است. با کدزنی و شابکزنی بهراحتی میتوانید اطلاعات را منتقل کنید. چرا این کار صورت نمیگیرد؟ چون مجموعۀ وزارت ارتباطات به این فضا وارد نمیشود.
یکی از مهمترین مشکلات کاغذ این است که در هیچ بخشی، نه از توزیعکننده و نه دریافتکننده، اطلاعات شفافی وجود ندارد. نظر شما دراینباره چیست؟
خیر، فضای شفافی وجود ندارد. اینکه ارز دادهشده به چهکسی و چه مقدار داده شده، مشخص نیست.
اخیراً فهرستی منتشر شده است.
بله؛ اما هیچوقت این فهرستها بهنگام و بیدرنگ نیست. این فهرستها بهگونهای نیست که شما در لحظه آن را ببینید. علاوه بر این، این لیست باید با لیستی که در بانک مرکزی قرار دارد، تطابق داشته باشد. باید این لیستها همدیگر را تکمیل کنند. این فرآیند را در گمرک در زیرمجموعۀ وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت ارشاد، ناشر تا کتابفروشی و... کاملاً میشود تعقیب کرد. برای درک بهتر مطلب به کارت سوخت اشاره میکنم. این سهمیهبندی در دورهای انجام شد و ظاهراً قرار است دوباره تکرار شود. شما به خودرو و مالک کارت سوخت میدهید و دقیقاً میدانید در کدام نقطه از کشور و در چه ساعتی، چه میزان سوخت مصرف شده است. کاملاً بیدرنگ میتوانید این اطلاعات را دریافت کنید. اما چرا ما نمیتوانیم در موضوعات مهمی مانند ارز و کاغذ این کار را انجام دهیم؟ قطعاً عدهای نمیخواهند. چون برایشان منفعت دارد و در غیر این صورت، منافعشان به مخاطره میافتد.
دولت معتقد است که کالاهای اساسی مانند روغن، برنج و... را با ارز دولتی تأمین میکند و باعث ایجاد ثبات قیمت در بازار کالاهای اساسی شده است. نظر شما دراینباره چیست؟
نکته همین جا است. آیا در جاهایی که عمل کرده، بهدرستی وارد شده است؟ در این موضوع با دو مقولۀ جدا از هم مواجه هستیم. اولاً در بحث کالاهای اساسی، اصناف باید وارد شوند. اگر اصناف مدیریت جریان را خود به دست بگیرند، حتماً کارکردشان بهتر از وقتی است که دولت بخواهد به موضوع وارد شود. در ماه مبارک رمضان با افزایش قیمت شکر، کمیابشدن آن و احتکار و... مواجه شدیم. با پایانیافتن این ماه، آن التهاب فروکش کرده است. آیا بازار مدیریت شده است؟ خیر.
دولت باید اقتصاد کلان کشور را مدیریت کند، نه اینکه به اقتصاد خرد به این شکل وارد شود. وقتی شما در اقتصاد خرد وارد میشوید، در ادامه میخواهید همتراز فعالان اقتصادی فعالیت کنید و بهعنوان فعال اقتصادی کار کنید. در نتیجه این عوارض نیز به وجود میآید.
چرا وقتی نرخ ارز سه برابر شده، قیمت کاغذ در برهههایی شش برابر شده است؟ چرا دربارۀ کالاهای دیگر این اتفاق به این شکل رخ نداده و باعث شده خیلیها از این موضوع بهعنوان بحران کاغذ یاد کنند؟
فعالان اقتصادی بهدنبال سود بیشتر هستند و هرچه فضا پنهانتر باشد، سودآوری بیشتری به وجود میآید. در واقع، منابع بیتالمال را به عدهای میدهیم که بروند سود بیشتری کنند و اصلاً آن را پیگیری نمیکنیم. باید نظام ورودی و خروجی کنترل شود؛ در غیر این صورت، طبیعی است نظامی که شکل میگیرد، ناسالم و ناکارآمد و مفسدهانگیز باشد. علاوه بر این، فرض کنید عناصری وارد این جریان میشوند که در حالت عادی دخیل نیستند. در موضوع کاغذ این جریان در یک سالونیم گذشته جدی شده است و کارگروه ساماندهی کاغذ وارد شده است. همچنین فرض کنید عدهای وارد این جریان سودآوری کاغذ میشوند که اصلاً فعال حوزۀ کاغذ قلمداد نمیشوند. شرکتهای بینامونشانی که بدون هیچ پشتوانۀ جدی، اگر رانت و ارتباط لازم را داشته باشند، یکشبه شکل گرفته و ثبت میشوند. در اینجا اگر تعداد این افراد بیشتر شوند، دچار کمبودهای بیشتری میشویم. اینکه اشاره میکنید که نوسان قیمت تناسبی با فضای کالاهای اساسی ندارد، به این دلیل است که ساماندهی در آن وجود ندارد. پایۀ قیمت را بیدلیل تغییر میدهند. چهکسی قرار است مدیریت کند؟ همانهایی که این کالا در دستشان قرار دارد.
در حوزۀ کتاب چند فاکتوراز جمله ناشر، واردکنندۀ کاغذ، کتابفروش، اقتصاد نشر و مشتری داریم. حوزۀ نشر، حوزهای است که اکثراً معتقدند یارانهای باید به آن تعلق بگیرد تا با توجه به وضعیت کشور، در فضای بهتری قرار بگیرد. این یارانۀ نشر در بهترین حالت باید به چهکسی برسد؟
وقتی بحث اقتصاد فرهنگ و هنر مطرح میشود، ناخواسته درگیر حوزۀ دیگر، یعنی صنایع فرهنگ و هنر میشویم. وقتی شما میپذیرید که با صنعت نشر مواجه هستیم، یعنی با صنعت روبهرو هستیم. در این صورت، باید سازوکارهای صنعتی آن را در نظر بگیرید. وقتی پذیرفتید که با صنعت سینما روبهرو هستید، باید سازوکار صنعتیشدن آن را نیز در نظر بگیرید. واقعیت این است که ما هنوز در این موضوع دچار چالش هستیم. بین حوزۀ فرهنگ و صنعت دچار نوسان هستیم. در جایی نگاه فرهنگی و در جای دیگر نگاه صنعتی به موضوع میکنیم. در جاهایی قوانین، ما و فعالان فرهنگی را بهسمت حوزۀ صنعت سوق میدهد. بعد از سالها فعالیت و تجربه در حوزۀ صنایع فرهنگی و صنعت نشر، هنوز معطل این هستیم که آیا صنعت چاپ زیرمجموعۀ وزارت صنعت است، یا زیرمجموعۀ وزارت ارشاد؟ هنوز در این خصوص نتوانستهایم به نتیجۀ درستی برسیم و در نهایت، سایۀ آن روی اقتصاد فرهنگ میافتد.
در بحث کاغذ اگر ما بپذیریم که با صنعت نشر مواجه هستیم، اگر این یارانه به مصرفکننده تعلق بگیرد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ قیمتها واقعی میشود. اما اگر قرار باشد تسهیلاتی داده شود، باید به بخش صنعت واگذار شود. یعنی تسهیلاتی به بخش صنعت داده شود تا راحتتر تولید کند. این تسهیلات میتواند شامل معافیتهای مالیاتی، پشتیبانی، اولویت واردات و... باشد. تسهیلات یک مقوله است و اعطای آن مقولهای دیگر. فرض کنید یک شرکت دانشبنیان از ضایعات نیشکر و کاه، خمیر کاغذ مواد اولیه تولید کرده و با ابتکارات دیگر در بازیافت مواد، کاغذ بهتر و باکیفیتی را تولید کند. بهتر است تسهیلات را به او بدهیم.
در سالهای گذشته، تجربیات مختلفی داشتهایم و این فضا را به همه دادهایم. به یکی ارز دولتی میدهیم، به یکی تسهیلات بانکی، به دیگری وام، به یکی یارانۀ خرید بن کتاب. مشکل اینجاست که نظارتی روی مصرف یارانۀ پرداختی وجود نداشته است. مثلاً به ناشری وام دادهایم و او دفتری خریده و در ادامه، به کسبوکار وارد شده است. یا مثلاً به واردکنندهای برای واردات کاغذ ارز دولتی داده شده؛ اما کالای دیگری را وارد کرده یا ارز را بهصورت آزاد فروخته است. به ناشری کاغذ داده شده؛ اما برای سود بیشتر، آن را به قیمت آزاد در بازار فروخته است. کارخانۀ کاغذ بهجای واردات مواد اولیه، کاغذ وارد کرده و مصرفکننده با بن کتاب لوازمالتحریر یا اسباببازی خریده است. همۀ اینها بهدلیل نبود نظارت دقیق و کافی است.
در صحبت های خود به موضوع واردات کاغذ توسط کارخانۀ کاغذسازی اشاره کردید. واقعیت این است که برای واردات کاغذ یارانه پرداخت میشود؛ اما وزارت صمت برای تولید کاغذ و مواد اولیه یارانهای اختصاص نمیدهد و در واقع، تولید با قیمت آزاد صورت میگیرد.
دقیقاً نکته همین جا است. تا زمانی که تکلیفمان را در حوزۀ واردات، تولید و فضای کلان صنعت نشر مشخص نکنیم، وضعیت به همین گونه است. تولیدکننده هم میبیند باید چرخ کارخانهاش بچرخد، نقدینگی داشته باشد، بدهی و تعهداتی دارد؛ چه تعهدات جاری و چه بلندمدت. سریعترین کاری که میتوان فعلاً در بازار آشفتۀ کاغذ انجام داد، همین است. فقط هم در کاغذ نیست. در صنایع دیگر هم همین وضع را داریم. مثلاً کفش چینی را وارد کرده است و بهعنوان تولید ملی فروخته است. جالب است بدانید با یکی از تولیدکنندگان دارو در برنامه صحبت میکردیم. میگفتند در هیچجای دنیا، برای واردات دارو یارانه تعلق نمیگیرد. یارانه به تولیدکننده داده میشود تا بتواند راحتتر تولید کند. هم در قیمت دارو تأثیر میگذارد و هم تکلیف مشخص است که یارانه در کجا هزینه میشود.
میشود گفت ریشۀ همۀ این بحرانها در توزیع غلط یارانه است؟
در سالهای اخیر موضوعی حاد میشود، فروکش میکند و میرود تا موضوع دیگری حاد شود. اصلاً شاید بعضیها دوست دارند که هر از چند گاهی موضوعی حاد شود؛ یک وقت روغن، یک وقت پوشک و یک وقت مرغ و دارو. عدهای بدشان نمیآید در فضای کشور، موضوعاتی حاد شود تا جریان ذهنی و فکری جامعه را معطوف به موضوعات سطحی و عام کنند. قطعاً این افراد فعالان آن حوزۀ خاص نیستند. در حوزۀ صنعت چاپ و نشر هم همین طور است.
نحوه و میزان پاسخگویی مسئولان در این فضا چگونه است؟ شنیدیم که گلایههایی هم در برنامۀ خودتان کردید که مسئولان سخت گفتوگو میکنند، یا فقط مواقعی گفتوگو میکنند که قیمت پایین است.
کاش در آن زمان هم گفتوگو کنند. گاهی اوقات با تغییر رفتار مواجه هستیم که کار را کمی سخت میکند. مثلاً در موضوع کاغذ قرار شد با دبیر کارگروه ساماندهی کاغذ به مدت پنج دقیقه در برنامهای رادیویی ارتباط تلفنی برقرار کنیم. همکاران ما دو هفته پیگیری کردند و بعد از هزار پیچیدگی در مسیر، گفتند یک هفته تا ده روز قبل از برنامه، نامهای فکس کنید که در آن، موضوع و زمان برنامه قید شود تا در ساختار روابط عمومی دستگاه مربوط مثلاً ارشاد بررسی شود و بعد به موضوع مربوط ارجاع داده شود که آیا امکان مصاحبۀ دهدقیقهای وجود دارد یا نه!
یعنی عملاً نه!
اصلاً کار رسانه در دنیا اینطور نیست. موضوعی الان ایجاد شده و میخواهیم دربارهاش گزارش بدهیم. فرض کنید کارگروه ساماندهی کاغذ امروز جلسه داشته است. حالا ما صبر کنیم که آیا نشست خبری برگزار میشود یا نه. آنجا صحبتی میشود یا نه. اصلاً در دنیا برخورد با رسانهها اینگونه نیست. مثلاً رئیسجمهور کشوری نطق رادیویی دارد. همین الان که در سال 2019 میلادی هستیم، این همه رسانههای مختلف وجود دارد، نطق رادیویی مستقل دارد. چون بحثش این است که هر رسانه در جایگاه خود کارکرد دارد. فضای مجازی، تلویزیون، رادیو و... را در جایگاه خود استفاده میکند. نشست مطبوعاتی دارد و با خبرنگاران در تعامل است.
همین الان در ایران هم موقع انتخابات، نامزدهای انتخاباتی برنامههای رادیویی خود را دارند. چون میدانند مهم است.
انتخابات مجلس را پیش رو داریم. از ماه مهر به بعد، اهالی مجلس و نمایندگان از آنتن رادیو استقبال میکنند. همکاری کرده و پاسخگوی تمامی سؤالات هستند. اما سال آینده که رأیگیری پایان مییابد، وضعیت به گونۀ دیگری است. البته نباید فراموش کرد که بعضی از نمایندگان و مسئولان همیشه با روی گشاده پاسخگو هستند.
از میان مسئولان، چهکسی در حوزۀ کاغذ همکاری خوبی کرده و همیشه پاسخگو بوده است؟
در موضوع کاغذ آقای حدادی، معاون مطبوعاتی و روابط عمومی، همیشه پاسخگو بودهاند. ولی با آقای انتظامی هماهنگ کردیم و پیام دادیم که منتظر هستیم؛ اما توفیق نداشتیم در خدمتشان باشیم. با اینکه ایشان مطبوعاتی هستند و انتظار ما از حوزههای ارشاد بهعنوان مجموعههای رسانهای و فرهنگی بیشتر است، متأسفانه چنین برخوردی میشود. اینان باید در این خصوص الگو باشند تا بخشهای دیگر دولتی نیز ورود کنند. برای یک برنامۀ رادیویی، با یکی از اعضای کارگروه ساماندهی کاغذ هماهنگ کردیم. در ابتدای برنامۀ زندۀ رادیویی هم اعلام کردیم که در ادامه در خدمت ایشان هستیم؛ اما به هر دلیلی، تلفنشان خاموش یا از دسترس خارج شد.
واقع قضیه این است که با فعالان اقتصادی در حوزۀ کاغذ مشکل نداریم. تولیدکننده، مصرفکننده، واردکننده و... همه پاسخ میدهند؛ اما وقت عمل که میرسد، همراهی نمیکنند. البته ما به وظیفۀ رسانهای خودمان عمل میکنیم و پیگیریهای لازم را انجام میدهیم. به آن دسته از مسئولان هم که همراهی لازم را دارند، باید دستمریزاد گفت.
*در پایان اگر نکته ای هست بفرمایید.
یکی از موضوعاتی که در سال 1396 بهطور جدی پیگیری میکردیم، تولید و واردات بود. زمانی که هنوز فضا دچار این تنش و بحران نشده بود، برنامههای مختلفی برای واردات و تولید کاغذ روی آنتن بردیم. اتفاقاً عناصر دخیل اعم از تولیدکننده، واردکننده، مصرفکننده و... نیز در برنامه حضور داشتند. بحث کیفیت نیز در همان زمان پیش آمد. بررسی کنید ببینید که چه میزان ارز برای واردات کاغذ پرداخت شده است. متوجه خواهید شد این میزان از ارز باعث چه مقدار اشتغالزایی در کشور میشد. در ادامه باعث میشد تراز ما در منطقه در چه سطحی قرار گیرد. در برنامۀ گذشته «اقتصاد حوالی فرهنگ»، با دو مدیرعامل کارخانههای پارس و چوکا صحبت کردیم. آنها برای این کار آمادگی داشتند. مثال خوبی هم بیان کردند و به بنزین اشاره کردند که با پشتیبانی و تضمین کیفیت آن بهتر شد. همچنین در حوزۀ اصلاح قوانین و پشتیبانی تجهیزات لوازم نیز دوستان معتقد بودند که دچار مشکل هستیم.
در سال 1396 که این موضوعات مطرح بود، منابع مالی هم این صورت محدود نبود. وضعیت دولت در منابع مالی به مراتب بهتر از الان بود. برجام امضا شده و گشایشهای مالی صورت گرفته بود. همچنین امکان واردات تجهیزات نیز راحتتر بود. جالب است بدانید برخی از واردکنندگان که سلامت نفس دارند، بر تقویت تولید تأکید میکنند و اینگونه منافع کشور را بر منافع شخصی ترجیح میدهند. معتقدند که واردکننده بهجای واردکردن کاغذ، مواد اولیه وارد میکند. کارشان واردات است و بدین صورت تغییر عنوان شغلی نمیدهند و باز هم واردکننده هستند. به همین دلیل، بر واردات مواد اولیه تأکید میکنند؛ چون مصرف بیشتری دارد. یعنی با تقویت تولید، هم تولیدکننده تقویت میشود، هم صادرکننده. چون مازاد محصول به کشورهای همجوار صادر میشود؛ مانند عراق که مصرفکننده است، پاکستان که تیراژ روزنامهها در آنجا میلیونی است، افغانستان که یکی از جدیدترین پایگاههای چاپ کتاب است، آسیای میانه و حوزۀ خلیجفارس. برای آنها بهتر است تا در مسافت کمتر، با هزینۀ حملونقل کمتر کاغذ باکیفیت دریافت کنند. در این زمینه میتوانیم پایگاه منطقهای باشیم. در این صورت، علاوه بر خودکفایی در حوزۀ کاغذ، به صادرات نیز دست یافتهایم. همۀ اینها دست به دست هم میدهد تا مخاطب با قیمت پایینتری کتاب را دریافت کند و رغبت بیشتری برای خواندن کتاب پیدا کند.
ولیان که در برنامه با کارشناسان و فعالان حوزۀ نشر گپوگفتهای مختلفی کرده است، از میان اهالی رسانه بهترین گزینه برای بررسی وضعیت کاغذ بود. به همین دلیل به سراغش رفتیم و با او گفتوگویی کردیم.
در یک سال اخیر، مهمترین اتفاقی که در حوزۀ کاغذ رخ داده، چیست؟ چرا امروز دچار چنین وضعیتی شدهایم؟
علت وضعیت امروز را باید در عملکرد مقطعی خودمان جستوجو کنیم که نهتنها جنبۀ اجتماعی و ملی و... دارد، بلکه در رفتارهای شخصی نیز اینگونه عمل میکنیم. وقتی بیماری و معضلی به وجود میآید، دارو تجویز میکنیم و با بهترشدن اوضاع، داروها را قطع کرده و رسیدگی را متوقف میکنیم، تا وقتی دوباره شرایط حاد شود.
برای همین است که ما برای اولین بار شاهد نوسانات قیمت کاغذ نیستیم. در ادوار گذشته و در دهههای مختلف این نوسانات وجود داشته است و هر بار نیز کسانی که دغدغۀ کاغذ را داشتند، بهصورت جدی وارد میدان شدند؛ اما در نهایت با مسکنهایی این دردها را مرتفع کردیم. به بیان بهتر، هیچوقت بهصورت درمانگر وارد ماجرا نشدهایم که ببینیم مسئلۀ کاغذ چگونه است و باید چطور آن را رفع کنیم.
ما از سال 1396، پنج تا شش برنامۀ جدی دربارۀ کاغذ روی آنتن بردهایم. گپوگفتهای جدی با مسئولان و فعالان حوزۀ کاغذ صورت گرفت. بحثهای جدی و داغی مطرح شد و طرفین موضوع با یکدیگر پرچالش بحث کردند. ما در دی 1396، یعنی چند ماه پیش از آغاز بحران، دربارۀ مسئلۀ کاغذ بهصورت جدی صحبت کردیم و از آن به بعد هم بهصورت مستمر به این بحثها ادامه دادهایم.
برای مثال، در شهریور 1397، در خصوص صنعت چاپ و تأثیری که در صنایع بستهبندی دارد، صحبت کردیم. این صنعت نیز از این نوسانات قیمت بیبهره نیست و هزینهها در آن بهطور چشمگیری تغییر کرد. حتی در این یکیدو سال اخیر، بعضی از چاپخانهها تعطیل شدند. واقع ماجرا این است که ما در رسانه این موضوع را بهصورت یک پرونده و بهطورجدی دنبال کرده و به آن رسیدگی میکنیم. این یک طرف قضیه است. از طرفی این مسئله بهدرستی و بهشکل صحیح بررسی نمیشود. هیچوقت فکر نمیکنیم که راهکار پایدار موضوع چیست. بهدنبال راهکاری سریع و راحت هستیم. راحتترین کار در این موضوع، خرید و واردات و سپس توزیع آن است.
گروهی معتقدند کاغذ یکی از نهادههای تولید است و به آن شکلی که بهصرفه است، در جامعه تأمین میشود. امروز بدین شکل بهصرفه است و فردا طور دیگری. آیا این نگاه درست است که مانند سایر نهادههای تولید با آن برخورد شود؟ یا جنبۀ استراتژیکی دارد؟ به نظر شما این استراتژیکبودن ژورنالیستی است، یا واقعی؟
کاش مانند سایر نهادههای تولیدی قلمداد و با آن رفتار میشد. در یک نگاه به پیشینۀ تاریخی کاغذ در کشور، متوجه سابقۀ وسیع آن میشویم. طبیعی است که کشوری که در یک حوزه سرآمد است، باید در حوزۀ علوم، فنون و صنایع مرتبط با آن نیز سرآمد باشد. این قاعدۀ یک فعالیت است. وقتی شما نگارگری و نقاشی را در یک تمدن دارید، طبیعی است که قلممو، رنگ، ابزارهای جانبی و مواد اولیه و صنایع تأمینکنندۀ آن را نیز در کنارش داشته باشید. شما نگاه کنید به وضعیت دهۀ شصت و آن را مقایسه کنید با دهۀ هفتاد که دوران سازندگی پس از جنگ بود. یک سری از صنایع زیربنایی مانند فولاد، سیمان، آهن، نیروگاه، سد، برق و... چون نیاز کشور شد، در صدر توجه قرار گرفت. در سطح برخی صنایع مصرفی نیز مانند صنایع لبنیات به خودکفایی رسیدیم.
اگر در صنعت چاپ و نشر هم به کاغذ همین طور توجه میشد، وضعیت امروز ما این نبود. پس اتفاقاً در یک سری از صنایع، عموماً صنایع فرهنگی، بهعمد وارد موضوع نشدهایم. امروز در حوزۀ صنایع فرهنگ و هنر دچار ضعف هستیم و این حوزه در آخرین لایههای رسیدگی در فضای صنعت قرار دارد و در نگاه تصمیمگیران، در لایههای عقبتر قرار دارد.
آیا به این دلیل نیست که مدیران و متولیان حوزۀ فرهنگ، عموماً مربوط به این حوزه نمیشوند و تخصص و سوابق غیرفرهنگی دارند؟
نه، لزوماً اینگونه نیست. در حوزۀ فرهنگ هم نیاز به افراد متخصص داریم، هم نیاز به مدیریت در این حوزه. یعنی صرف اینکه فردی فرهنگی است، کفایت نمیکند. البته در جاهایی مثل وزارت ارشاد، آقای صالحی شجاعت از خود نشان داد که خود وزارتخانه دچار مشکل شد. اما خوشبختانه آقایان صالحی و انتظامی بر موضوع پافشاری کردند. اینکه شما بتوانید بیلان کاری، گزارش عملکرد مالی، فعالیتهای کلان مجموعۀ وزارت ارشاد، نمایشگاه و جشنواره و... را بررسی کنید و بهعنوان یک اهل رسانه به آن دسترسی داشته باشید، مزیت است. منظورم این است که در جاهایی این مقاومت در درون دستگاه نیز قرار دارد، یک جاهایی هم نه! از بیرون دستگاه همراهی لازم صورت نمیگیرد.
یکی از اصلیترین مجموعهها برای دسترسی آزاد اطلاعات در سطح کشور وزارت ارشاد است. دولت مسئول است. در دولت وزارت ارشاد مسئول است. در موضوع کاغذ وزارت صمت باید ایفای نقش کند. یکی از مشکلات این حوزه توزیع است. انتشار اطلاعات باید از طریق این فضا صورت بگیرد.
چرا شفافسازی صورت نمیگیرد؟
همۀ اینها میتواند بیدرنگ صورت پذیرد. این امکان از طریق سیستمهای الکترونیک مجازی فراهم است. با کدزنی و شابکزنی بهراحتی میتوانید اطلاعات را منتقل کنید. چرا این کار صورت نمیگیرد؟ چون مجموعۀ وزارت ارتباطات به این فضا وارد نمیشود.
یکی از مهمترین مشکلات کاغذ این است که در هیچ بخشی، نه از توزیعکننده و نه دریافتکننده، اطلاعات شفافی وجود ندارد. نظر شما دراینباره چیست؟
خیر، فضای شفافی وجود ندارد. اینکه ارز دادهشده به چهکسی و چه مقدار داده شده، مشخص نیست.
اخیراً فهرستی منتشر شده است.
بله؛ اما هیچوقت این فهرستها بهنگام و بیدرنگ نیست. این فهرستها بهگونهای نیست که شما در لحظه آن را ببینید. علاوه بر این، این لیست باید با لیستی که در بانک مرکزی قرار دارد، تطابق داشته باشد. باید این لیستها همدیگر را تکمیل کنند. این فرآیند را در گمرک در زیرمجموعۀ وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت ارشاد، ناشر تا کتابفروشی و... کاملاً میشود تعقیب کرد. برای درک بهتر مطلب به کارت سوخت اشاره میکنم. این سهمیهبندی در دورهای انجام شد و ظاهراً قرار است دوباره تکرار شود. شما به خودرو و مالک کارت سوخت میدهید و دقیقاً میدانید در کدام نقطه از کشور و در چه ساعتی، چه میزان سوخت مصرف شده است. کاملاً بیدرنگ میتوانید این اطلاعات را دریافت کنید. اما چرا ما نمیتوانیم در موضوعات مهمی مانند ارز و کاغذ این کار را انجام دهیم؟ قطعاً عدهای نمیخواهند. چون برایشان منفعت دارد و در غیر این صورت، منافعشان به مخاطره میافتد.
دولت معتقد است که کالاهای اساسی مانند روغن، برنج و... را با ارز دولتی تأمین میکند و باعث ایجاد ثبات قیمت در بازار کالاهای اساسی شده است. نظر شما دراینباره چیست؟
نکته همین جا است. آیا در جاهایی که عمل کرده، بهدرستی وارد شده است؟ در این موضوع با دو مقولۀ جدا از هم مواجه هستیم. اولاً در بحث کالاهای اساسی، اصناف باید وارد شوند. اگر اصناف مدیریت جریان را خود به دست بگیرند، حتماً کارکردشان بهتر از وقتی است که دولت بخواهد به موضوع وارد شود. در ماه مبارک رمضان با افزایش قیمت شکر، کمیابشدن آن و احتکار و... مواجه شدیم. با پایانیافتن این ماه، آن التهاب فروکش کرده است. آیا بازار مدیریت شده است؟ خیر.
دولت باید اقتصاد کلان کشور را مدیریت کند، نه اینکه به اقتصاد خرد به این شکل وارد شود. وقتی شما در اقتصاد خرد وارد میشوید، در ادامه میخواهید همتراز فعالان اقتصادی فعالیت کنید و بهعنوان فعال اقتصادی کار کنید. در نتیجه این عوارض نیز به وجود میآید.
چرا وقتی نرخ ارز سه برابر شده، قیمت کاغذ در برهههایی شش برابر شده است؟ چرا دربارۀ کالاهای دیگر این اتفاق به این شکل رخ نداده و باعث شده خیلیها از این موضوع بهعنوان بحران کاغذ یاد کنند؟
فعالان اقتصادی بهدنبال سود بیشتر هستند و هرچه فضا پنهانتر باشد، سودآوری بیشتری به وجود میآید. در واقع، منابع بیتالمال را به عدهای میدهیم که بروند سود بیشتری کنند و اصلاً آن را پیگیری نمیکنیم. باید نظام ورودی و خروجی کنترل شود؛ در غیر این صورت، طبیعی است نظامی که شکل میگیرد، ناسالم و ناکارآمد و مفسدهانگیز باشد. علاوه بر این، فرض کنید عناصری وارد این جریان میشوند که در حالت عادی دخیل نیستند. در موضوع کاغذ این جریان در یک سالونیم گذشته جدی شده است و کارگروه ساماندهی کاغذ وارد شده است. همچنین فرض کنید عدهای وارد این جریان سودآوری کاغذ میشوند که اصلاً فعال حوزۀ کاغذ قلمداد نمیشوند. شرکتهای بینامونشانی که بدون هیچ پشتوانۀ جدی، اگر رانت و ارتباط لازم را داشته باشند، یکشبه شکل گرفته و ثبت میشوند. در اینجا اگر تعداد این افراد بیشتر شوند، دچار کمبودهای بیشتری میشویم. اینکه اشاره میکنید که نوسان قیمت تناسبی با فضای کالاهای اساسی ندارد، به این دلیل است که ساماندهی در آن وجود ندارد. پایۀ قیمت را بیدلیل تغییر میدهند. چهکسی قرار است مدیریت کند؟ همانهایی که این کالا در دستشان قرار دارد.
در حوزۀ کتاب چند فاکتوراز جمله ناشر، واردکنندۀ کاغذ، کتابفروش، اقتصاد نشر و مشتری داریم. حوزۀ نشر، حوزهای است که اکثراً معتقدند یارانهای باید به آن تعلق بگیرد تا با توجه به وضعیت کشور، در فضای بهتری قرار بگیرد. این یارانۀ نشر در بهترین حالت باید به چهکسی برسد؟
وقتی بحث اقتصاد فرهنگ و هنر مطرح میشود، ناخواسته درگیر حوزۀ دیگر، یعنی صنایع فرهنگ و هنر میشویم. وقتی شما میپذیرید که با صنعت نشر مواجه هستیم، یعنی با صنعت روبهرو هستیم. در این صورت، باید سازوکارهای صنعتی آن را در نظر بگیرید. وقتی پذیرفتید که با صنعت سینما روبهرو هستید، باید سازوکار صنعتیشدن آن را نیز در نظر بگیرید. واقعیت این است که ما هنوز در این موضوع دچار چالش هستیم. بین حوزۀ فرهنگ و صنعت دچار نوسان هستیم. در جایی نگاه فرهنگی و در جای دیگر نگاه صنعتی به موضوع میکنیم. در جاهایی قوانین، ما و فعالان فرهنگی را بهسمت حوزۀ صنعت سوق میدهد. بعد از سالها فعالیت و تجربه در حوزۀ صنایع فرهنگی و صنعت نشر، هنوز معطل این هستیم که آیا صنعت چاپ زیرمجموعۀ وزارت صنعت است، یا زیرمجموعۀ وزارت ارشاد؟ هنوز در این خصوص نتوانستهایم به نتیجۀ درستی برسیم و در نهایت، سایۀ آن روی اقتصاد فرهنگ میافتد.
در بحث کاغذ اگر ما بپذیریم که با صنعت نشر مواجه هستیم، اگر این یارانه به مصرفکننده تعلق بگیرد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ قیمتها واقعی میشود. اما اگر قرار باشد تسهیلاتی داده شود، باید به بخش صنعت واگذار شود. یعنی تسهیلاتی به بخش صنعت داده شود تا راحتتر تولید کند. این تسهیلات میتواند شامل معافیتهای مالیاتی، پشتیبانی، اولویت واردات و... باشد. تسهیلات یک مقوله است و اعطای آن مقولهای دیگر. فرض کنید یک شرکت دانشبنیان از ضایعات نیشکر و کاه، خمیر کاغذ مواد اولیه تولید کرده و با ابتکارات دیگر در بازیافت مواد، کاغذ بهتر و باکیفیتی را تولید کند. بهتر است تسهیلات را به او بدهیم.
در سالهای گذشته، تجربیات مختلفی داشتهایم و این فضا را به همه دادهایم. به یکی ارز دولتی میدهیم، به یکی تسهیلات بانکی، به دیگری وام، به یکی یارانۀ خرید بن کتاب. مشکل اینجاست که نظارتی روی مصرف یارانۀ پرداختی وجود نداشته است. مثلاً به ناشری وام دادهایم و او دفتری خریده و در ادامه، به کسبوکار وارد شده است. یا مثلاً به واردکنندهای برای واردات کاغذ ارز دولتی داده شده؛ اما کالای دیگری را وارد کرده یا ارز را بهصورت آزاد فروخته است. به ناشری کاغذ داده شده؛ اما برای سود بیشتر، آن را به قیمت آزاد در بازار فروخته است. کارخانۀ کاغذ بهجای واردات مواد اولیه، کاغذ وارد کرده و مصرفکننده با بن کتاب لوازمالتحریر یا اسباببازی خریده است. همۀ اینها بهدلیل نبود نظارت دقیق و کافی است.
در صحبت های خود به موضوع واردات کاغذ توسط کارخانۀ کاغذسازی اشاره کردید. واقعیت این است که برای واردات کاغذ یارانه پرداخت میشود؛ اما وزارت صمت برای تولید کاغذ و مواد اولیه یارانهای اختصاص نمیدهد و در واقع، تولید با قیمت آزاد صورت میگیرد.
دقیقاً نکته همین جا است. تا زمانی که تکلیفمان را در حوزۀ واردات، تولید و فضای کلان صنعت نشر مشخص نکنیم، وضعیت به همین گونه است. تولیدکننده هم میبیند باید چرخ کارخانهاش بچرخد، نقدینگی داشته باشد، بدهی و تعهداتی دارد؛ چه تعهدات جاری و چه بلندمدت. سریعترین کاری که میتوان فعلاً در بازار آشفتۀ کاغذ انجام داد، همین است. فقط هم در کاغذ نیست. در صنایع دیگر هم همین وضع را داریم. مثلاً کفش چینی را وارد کرده است و بهعنوان تولید ملی فروخته است. جالب است بدانید با یکی از تولیدکنندگان دارو در برنامه صحبت میکردیم. میگفتند در هیچجای دنیا، برای واردات دارو یارانه تعلق نمیگیرد. یارانه به تولیدکننده داده میشود تا بتواند راحتتر تولید کند. هم در قیمت دارو تأثیر میگذارد و هم تکلیف مشخص است که یارانه در کجا هزینه میشود.
میشود گفت ریشۀ همۀ این بحرانها در توزیع غلط یارانه است؟
در سالهای اخیر موضوعی حاد میشود، فروکش میکند و میرود تا موضوع دیگری حاد شود. اصلاً شاید بعضیها دوست دارند که هر از چند گاهی موضوعی حاد شود؛ یک وقت روغن، یک وقت پوشک و یک وقت مرغ و دارو. عدهای بدشان نمیآید در فضای کشور، موضوعاتی حاد شود تا جریان ذهنی و فکری جامعه را معطوف به موضوعات سطحی و عام کنند. قطعاً این افراد فعالان آن حوزۀ خاص نیستند. در حوزۀ صنعت چاپ و نشر هم همین طور است.
نحوه و میزان پاسخگویی مسئولان در این فضا چگونه است؟ شنیدیم که گلایههایی هم در برنامۀ خودتان کردید که مسئولان سخت گفتوگو میکنند، یا فقط مواقعی گفتوگو میکنند که قیمت پایین است.
کاش در آن زمان هم گفتوگو کنند. گاهی اوقات با تغییر رفتار مواجه هستیم که کار را کمی سخت میکند. مثلاً در موضوع کاغذ قرار شد با دبیر کارگروه ساماندهی کاغذ به مدت پنج دقیقه در برنامهای رادیویی ارتباط تلفنی برقرار کنیم. همکاران ما دو هفته پیگیری کردند و بعد از هزار پیچیدگی در مسیر، گفتند یک هفته تا ده روز قبل از برنامه، نامهای فکس کنید که در آن، موضوع و زمان برنامه قید شود تا در ساختار روابط عمومی دستگاه مربوط مثلاً ارشاد بررسی شود و بعد به موضوع مربوط ارجاع داده شود که آیا امکان مصاحبۀ دهدقیقهای وجود دارد یا نه!
یعنی عملاً نه!
اصلاً کار رسانه در دنیا اینطور نیست. موضوعی الان ایجاد شده و میخواهیم دربارهاش گزارش بدهیم. فرض کنید کارگروه ساماندهی کاغذ امروز جلسه داشته است. حالا ما صبر کنیم که آیا نشست خبری برگزار میشود یا نه. آنجا صحبتی میشود یا نه. اصلاً در دنیا برخورد با رسانهها اینگونه نیست. مثلاً رئیسجمهور کشوری نطق رادیویی دارد. همین الان که در سال 2019 میلادی هستیم، این همه رسانههای مختلف وجود دارد، نطق رادیویی مستقل دارد. چون بحثش این است که هر رسانه در جایگاه خود کارکرد دارد. فضای مجازی، تلویزیون، رادیو و... را در جایگاه خود استفاده میکند. نشست مطبوعاتی دارد و با خبرنگاران در تعامل است.
همین الان در ایران هم موقع انتخابات، نامزدهای انتخاباتی برنامههای رادیویی خود را دارند. چون میدانند مهم است.
انتخابات مجلس را پیش رو داریم. از ماه مهر به بعد، اهالی مجلس و نمایندگان از آنتن رادیو استقبال میکنند. همکاری کرده و پاسخگوی تمامی سؤالات هستند. اما سال آینده که رأیگیری پایان مییابد، وضعیت به گونۀ دیگری است. البته نباید فراموش کرد که بعضی از نمایندگان و مسئولان همیشه با روی گشاده پاسخگو هستند.
از میان مسئولان، چهکسی در حوزۀ کاغذ همکاری خوبی کرده و همیشه پاسخگو بوده است؟
در موضوع کاغذ آقای حدادی، معاون مطبوعاتی و روابط عمومی، همیشه پاسخگو بودهاند. ولی با آقای انتظامی هماهنگ کردیم و پیام دادیم که منتظر هستیم؛ اما توفیق نداشتیم در خدمتشان باشیم. با اینکه ایشان مطبوعاتی هستند و انتظار ما از حوزههای ارشاد بهعنوان مجموعههای رسانهای و فرهنگی بیشتر است، متأسفانه چنین برخوردی میشود. اینان باید در این خصوص الگو باشند تا بخشهای دیگر دولتی نیز ورود کنند. برای یک برنامۀ رادیویی، با یکی از اعضای کارگروه ساماندهی کاغذ هماهنگ کردیم. در ابتدای برنامۀ زندۀ رادیویی هم اعلام کردیم که در ادامه در خدمت ایشان هستیم؛ اما به هر دلیلی، تلفنشان خاموش یا از دسترس خارج شد.
واقع قضیه این است که با فعالان اقتصادی در حوزۀ کاغذ مشکل نداریم. تولیدکننده، مصرفکننده، واردکننده و... همه پاسخ میدهند؛ اما وقت عمل که میرسد، همراهی نمیکنند. البته ما به وظیفۀ رسانهای خودمان عمل میکنیم و پیگیریهای لازم را انجام میدهیم. به آن دسته از مسئولان هم که همراهی لازم را دارند، باید دستمریزاد گفت.
*در پایان اگر نکته ای هست بفرمایید.
یکی از موضوعاتی که در سال 1396 بهطور جدی پیگیری میکردیم، تولید و واردات بود. زمانی که هنوز فضا دچار این تنش و بحران نشده بود، برنامههای مختلفی برای واردات و تولید کاغذ روی آنتن بردیم. اتفاقاً عناصر دخیل اعم از تولیدکننده، واردکننده، مصرفکننده و... نیز در برنامه حضور داشتند. بحث کیفیت نیز در همان زمان پیش آمد. بررسی کنید ببینید که چه میزان ارز برای واردات کاغذ پرداخت شده است. متوجه خواهید شد این میزان از ارز باعث چه مقدار اشتغالزایی در کشور میشد. در ادامه باعث میشد تراز ما در منطقه در چه سطحی قرار گیرد. در برنامۀ گذشته «اقتصاد حوالی فرهنگ»، با دو مدیرعامل کارخانههای پارس و چوکا صحبت کردیم. آنها برای این کار آمادگی داشتند. مثال خوبی هم بیان کردند و به بنزین اشاره کردند که با پشتیبانی و تضمین کیفیت آن بهتر شد. همچنین در حوزۀ اصلاح قوانین و پشتیبانی تجهیزات لوازم نیز دوستان معتقد بودند که دچار مشکل هستیم.
در سال 1396 که این موضوعات مطرح بود، منابع مالی هم این صورت محدود نبود. وضعیت دولت در منابع مالی به مراتب بهتر از الان بود. برجام امضا شده و گشایشهای مالی صورت گرفته بود. همچنین امکان واردات تجهیزات نیز راحتتر بود. جالب است بدانید برخی از واردکنندگان که سلامت نفس دارند، بر تقویت تولید تأکید میکنند و اینگونه منافع کشور را بر منافع شخصی ترجیح میدهند. معتقدند که واردکننده بهجای واردکردن کاغذ، مواد اولیه وارد میکند. کارشان واردات است و بدین صورت تغییر عنوان شغلی نمیدهند و باز هم واردکننده هستند. به همین دلیل، بر واردات مواد اولیه تأکید میکنند؛ چون مصرف بیشتری دارد. یعنی با تقویت تولید، هم تولیدکننده تقویت میشود، هم صادرکننده. چون مازاد محصول به کشورهای همجوار صادر میشود؛ مانند عراق که مصرفکننده است، پاکستان که تیراژ روزنامهها در آنجا میلیونی است، افغانستان که یکی از جدیدترین پایگاههای چاپ کتاب است، آسیای میانه و حوزۀ خلیجفارس. برای آنها بهتر است تا در مسافت کمتر، با هزینۀ حملونقل کمتر کاغذ باکیفیت دریافت کنند. در این زمینه میتوانیم پایگاه منطقهای باشیم. در این صورت، علاوه بر خودکفایی در حوزۀ کاغذ، به صادرات نیز دست یافتهایم. همۀ اینها دست به دست هم میدهد تا مخاطب با قیمت پایینتری کتاب را دریافت کند و رغبت بیشتری برای خواندن کتاب پیدا کند.
https://mananashr.ir/news/32530/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید