چرا کتاب‌های فهرستم را نمی‌خرم؟
چهارشنبه 03 مهر 1398

چرا کتاب‌های فهرستم را نمی‌خرم؟

توزیع مناسب کتاب‌ها در فروشگاه‌هایی که افراد زیادی با نیت خرید کتاب به آن‌ها رجوع می‌کنند و مخاطبان اصلی نویسندگان و ناشران هستند، قطعاً یکی از دلایل خریدن یا نخریدن یک کتاب است.

من همیشه فهرستی دارم از کتاب‌هایی که می‌خواهم بخرم؛ کتاب‌هایی که به‌ندرت می‌خرمشان! و در عوض کتابخانه‌ام پر است از کتاب‌هایی که قصد خریدن و خواندنشان را نداشته‌ام؛ ولی حالا جزو دستۀ خوانده‌شده‌ها هستند. عجیب است! ولی چرا کتاب‌های فهرستم را نمی‌خرم؟ راستش کتاب‌خریدن در یکی‌دو سال گذشته، تبدیل شده به یک رفتار لوکس. آن‌قدر که قیمت کتاب‌ها به‌طور عجیبی بالا رفته، پولی را که برای دو یا سه کتاب کنار گذاشته‌ام، باید برای یک کتاب پرداخت کنم. قیمت کتاب‌ها در نخریدنشان قطعاً مؤثرند؛ ولی به نظرم مسئلۀ دیگری که باعث می‌شود کتاب‌های داخل فهرستم را نخرم، قیمت آن‌ها نیست؛ دردسترس‌نبودنشان است. بسیاری از کتاب‌هایی را که می‌خواهم، در قفسۀ کتاب‌فروشی‌های معروف، جذاب و در دسترس پیدا نمی‌کنم و گویا فقط می‌توانم آن‌ها از طریق خرید اینترنتی تهیه کنم؛ در حالی که وقتی مخاطب داخل فضایی پر از کتاب می‌شود که احیاناً موسیقی ملایمی هم در حال پخش است و فضای مطبوعی برای گذران وقت دارد، میل بیشتری به خرید کتاب دارد تا از پشت صفحۀ نمایشگر. تورق کتاب، خواندن چند صفحه از آن، دقیق‌تردیدن حجم کتاب، خواندن توصیف پشت جلد و چیزهای به‌ظاهر ساده‌ای مثل این‌ها، عوامل مؤثر و محرکی برای خرید یک کتاب هستند. مضاف بر اینکه شخصاً تجربۀ لذت‌بخشی از خرید کتاب به‌صورت اینترنتی نداشته‌ام؛ هر چند این راه بسیار ساده‌تر و آسان‌تر است. قبل از نوروز امسال، چون سفر بودم و دسترسی به فروشگاه نداشتم، مجموعه‌ای سه‌جلدی را به‌صورت اینترنتی سفارش دادم. با توجه به هزینه‌ای که پرداخت کردم، انتظار داشتم هرکدام از کتاب‌ها حداقل پنجاه‌شصت صفحه باشند و قطعشان هم شونیز باشد؛ ولی در کمال تعجب و به‌دلیل ضعف اطلاع‌رسانی سایت، قطع کتاب‌ها کوچک‌تر بودند و تعداد صفحات هر کتاب حدود سی صفحه. شاید خرید اینترنتی برای کتاب‌هایی مناسب باشد که یک بار آن‌ها را دیده‌ام و تورقی کرده‌ام.
توزیع مناسب کتاب‌ها در فروشگاه‌هایی که افراد زیادی با نیت خرید کتاب به آن‌ها رجوع می‌کنند و مخاطبان اصلی نویسندگان و ناشران هستند، قطعاً یکی از دلایل خریدن یا نخریدن یک کتاب است. موضوعی که فروش ناشران، وابسته به آن است. این بخش از تهیه و تولید یک محصول فرهنگی (کتاب)، حلقۀ مفقوده‌ای است که ارتباط نهایی را با مخاطب ایجاد نمی‌کند؛ در حالی که کتاب‌ها نوشته می‌شوند برای خوانده‌شدن. توزیع‌نکردن مناسب را اضافه کنید به نبود تبلیغ درست برای کتاب‌ها. در اوضاعی که بسیاری از ما به واسطۀ تبلیغات سرسام‌آور تلویزیونی و شهری می‌دانیم اجزای تشکیل‌دهندۀ یک روغن یا دلستر چیست، از محتوای دقیق کتاب نویسنده یا ناشر موردعلاقه‌مان اطلاعات چندانی نداریم.
 
 
زهرا ذوعلم
نظر بدهید