پیروزی واردات در جنگ با تولید
شنبه 06 مهر 1398

بررسی وضعیت واردات و نظام تولید کاغذ در گفت‌وگو با رئیس سندیکای کاغذ و مقوای ایران

پیروزی واردات در جنگ با تولید

اساساً ارز4200تومانی از پایه غلط است. دلیل آن هم این است که کشور متأسفانه در جنگ تمام‌عیار اقتصادی قرار گرفته است و خروج نفت و ورود منابع ارزی به کشور، به‌شدت محدود شده است. به نظرم قرارگرفتن کاغذ در ردیف کالاهای اساسی مانند غذا و دارو با تخصیص ارز، صورت چندان خوشی ندارد.

در کشور ظرفیت‌های خوبی برای تولید کاغذ وجود دارد. علاوه بر اینکه فعالان عرصۀ کاغذ، علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری هستند، به نظر می‌رسد با اصلاح برخی از قوانین موجود، زمینه برای سرمایه‌گذاری مهیا شود؛ اما اینکه چرا این اتفاق به‌درستی صورت نمی‌گیرد و به تصمیم‌گیری نهایی نرسیده‎ایم، موضوعی است که باید بررسی شود.
بهترین گزینه در خصوص بررسی وضعیت واردات و نظام توزیع کاغذ در کشور، ابوالفضل روغنی، رئیس سندیکای‌ کاغذ و مقوای ایران است.
روغنی سال‌ها مدیریت شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران را عهده‌دار بوده است. او که یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار این عرصه به شمار می‌آید، علاوه بر ریاست سندیکای کاغذ و مقوای ایران، در حال حاضر، یکی از اعضای هیئت‌مدیرۀ کارخانۀ کاغذ پارس است.
به نظر شما ایران از نظر توانمندی تولید کاغذ در چه جایگاهی قرار دارد؟ آیا تولید کاغذ در کشور ضرورت دارد؟
در ابتدا، به نیاز کشور در حوزۀ کاغذ تحریر اشاره می‌کنم. ما با ضریب ده‌درصد بالا و پایین، حدود 380هزار تن کاغذ تحریر در کشور نیاز داریم؛ اما شرکت‌هایی که قبل و بعد از انقلاب بنا شده‌اند، سالانه ظرفیت تولید حدود 180هزار تا 200هزار تن کاغذ تحریر دارند. این یعنی در حوزۀ کتاب‌های با کاغذ تحریر و درسی، حدود 180هزار تن کاغذ تحریر کمبود داریم و حتماً باید در این زمینه واردات انجام شود. اما در زمینۀ مطبوعات، آمارها کمی متفاوت است. آنچه وزارت ارشاد بر آن صحه می‌گذارد و تا حدودی هم ما تأییدش می‌کنیم، چیزی حدود 60 تا 70هزار تن کاغذ نیاز است. از نگاهی می‌شود گفت امکان تولید صددرصدی در کشور وجود دارد؛ اما از نگاهی دیگر، حداقل 50 تا 60درصد از این نیاز تأمین خواهد شد.
سؤال اصلی این است که چه عواملی سبب شد گرفتار وضع فعلی شویم و در نهایت، موضوع کاغذ به‌عنوان دغدغه‌ای جدی برای اصحاب مطبوعات، رسانه و اهالی قلم مطرح شود. برای همین، به گفت‌وگوی شفافی نیاز است. من سعی می‌کنم برخی از واقعیت‌ها را بدون ملاحظات بیان کنم که چندان خوشایند برخی از افراد نیست.
یکی از مشکلات ما شبکه‌های توزیع هستند. در همه‌جای دنیا، یکی از دلایل افزایش قیمت در هر کالا و مرسوله‌ای، هزینۀ حمل‌ونقل و توزیع و فروش است؛ اما این عوامل بر اساس استانداردی تعیین می‌شوند. کاملاً مشخص است از مرحلۀ تولید تا عمده‌فروشی، بنکداری تا سیستم‌های خرده‌فروشی و شبکه‌های مویرگی، باید فواصلی رعایت شود. بسته به نوع کالا و محصول، می‌توان تقسیم‌بندی کرد و بر مبنای آن، قیمت کالای کارخانه را افزایش داد تا به دست مصرف‌کننده برسد. اما صراحتاً می‌توانم عرض کنم که شبکۀ توزیع ما در همۀ زمینه‌ها دچار مشکل است و شبکۀ توزیع اساسی در اکثر ساختارهای کشور وجود ندارد. برای مثال، قرار بود هدفمندی یارانه‌ها در هفت مرحله انجام شود؛ اما در مرحلۀ دوم متوقف شد. صراحتاً عرض می‌کنم که شبکه‌های مویرگی درست و دقیق و مناسب برای توزیع کاغذ در کشور وجود ندارد.
با توجه به نیاز کاغذ، قرار شد ارز 4200تومانی به واردکنندگان کاغذ داده شود. در این بخش، چه اتفاقاتی افتاد؟ وضعیت تخصیص ارز در این خصوص چگونه است؟
اینجا ممکن است صحبت‌های من کمی زاویه داشته باشد و برخی ناراحت شوند. اساساً ارز4200تومانی از پایه غلط است. دلیل آن هم این است که کشور متأسفانه در جنگ تمام‌عیار اقتصادی قرار گرفته است و خروج نفت و ورود منابع ارزی به کشور، به‌شدت محدود شده است. به نظرم قرارگرفتن کاغذ در ردیف کالاهای اساسی مانند غذا و دارو با تخصیص ارز، صورت چندان خوشی ندارد. مردم فرهیخته، آگاه، دانا و توانای ایران حاضر نیستند کتاب در ردیف کالاهای اساسی قرار گیرد.
سابقۀ زندگی شخصی مردم گواهی می‌دهد که از نیازهای ضروری خود گذشته‌اند تا کسب علم کنند. این امکان‌پذیر نیست؛ مگر اینکه چاپ کتاب صورت گیرد و کتاب در جامعه منتشر شود، توسعۀ علمی را فراهم کند و مشکلات اقتصادی هم در جای خود حل شود.
بله، مردم فرهیخته و فرهنگی ایران این موضوع را خوب درک می‌کنند که بالاخره کشور در مضیقه و مشکل است. در این صورت، این مشکلات به سایر جاها منتشر می‌شود. می‌خواهم بگویم اتفاقاً مشکل کاغذ از ارز 4200تومانی است.
چرا؟
دولت چیزی نزدیک به 250هزار تن ثبت سفارش کرده است و تخصیص ارز داده و کاغذ وارد شده است؛ اما آیا مصرف‌کنندۀ نهایی نفعی از این ارز 4200تومانی می‌برد؟ با مراجعه به سایت‌های روز دنیا، متوجه خواهید شد که قیمت کاغذ روزنامه در دنیا بیشتر از 740 دلار نیست و این با ارز 4200تومانی تقریباً سه‌هزار تومان می‌شود. کدام‌یک از اصحاب مطبوعات در یکی‌دو سال گذشته توانسته‌اند کاغذ سه‌هزارتومانی بخرند؟ به نظر من ارز 4200تومانی ایجاد رانت و فساد می‌کند. افرادی پیدا می‌شوند که با ساخت شرکت‌های صوری، این ارزها را دریافت کرده و منابع کشور را هدر می‌دهند. این نشان‌دهندۀ این است که نظام توزیع و تأمین و تخصیص غلط است. قیمت بهترین کاغذ تحریر دنیا 1200 دلار است که با ارز 4200تومانی و با همۀ هزینه‌ها، تقریباً 6هزار تومان می‌شود. البته عدد کوچک‌تر است و من عدد را پر عرض می‌کنم. امروز کاغذ به بندی 500هزار تومان رسیده است؛ یعنی هر کیلو کاغذ بالای 20هزار تومان است؛ در صورتی که قیمت تمام‌شدۀ آن با ارز 4200تومانی و بهترین نوع کاغذ، 1200 دلار، یعنی زیر 6هزار تومان است. در واقع، دولت ارز 4200تومانی را در اختیار مردم قرار نداده است. اینجا ممکن است برخی از ناشران گلایه کنند؛ اما چندین سال است که به ناشران انتقاد می‌کنیم که از کالای داخلی حمایت کنند. مسئله‌ای وجود دارد که ما می‌گوییم از قیمت تمام‌شدۀ یک جلد کتاب، 25درصد آن قیمت کاغذ است و در نیمۀ پر لیوان،50درصد را قیمت کاغذ می‌دانیم. مابقی 50درصد برمی‌گردد به سایر هزینه‌ها. باید اظهار تأسف کنیم از اینکه سرانۀ مطالعه در کشور ما پایین است. اما نباید فراموش شود که فرهیختگان جامعه با نوسانات قیمت کنار آمده و تحت هر شرایطی کتاب را تهیه می‌کنند. پس نمی‌توانیم بگوییم افزایش نرخ کاغذ، همۀ مردم را از خواندن کتاب و روزنامه دور می‌کند. من به‌عنوان یک ایرانی که در عرصۀ فرهنگ و اقتصاد فعال هستم، با تخصیص ارز 4200تومانی برای واردات مخالفم و معتقدم که بهترین شکل ممکن، استفاده از ارز نیمایی است. با جایگزین‌شدن ارز نمایی به‌جای ارز 4200تومانی، قیمت کاغذ در بازار به‌شدت سقوط می‌کند و نمودار روی اعداد متعادلی می‌ایستد. یکی از مشکلاتی که با ارز 4200 به وجود می‌آید، ازبین‌رفتن بالانس عرضه و تقاضا است؛ به معنی دیگر، کمبود عرضه و تقاضای بالا.
کمیتۀ کاغذ در کشور تشکیل شده است؛ اما هدف از برگزاری این جلسات چیست؟ من چند باری به این جلسات دعوت شدم و اعتراض کردم و در نهایت، دیگر به این جلسات دعوت نشدم. باید پرسیده شود که دوستانی که از ارز 4200تومانی استفاده می‌کنند، چه کسانی و با چه شناسنامه‌ای هستند؟ ما به‌عنوان کسانی که در این مملکت کار می‌کنیم، در این بازار کوچک همدیگر را به‌خوبی می‌شناسیم. باید از افراد صاحب صلاحیت و شناسنامه‌دار در عرصۀ صنعت و تجارت استفاده شود. استفاده از افرادی که بی‌هویت هستند، باعث می‌شود چنین اتفاقاتی رخ دهد. معتقدم ارز 4200تومانی وجود ندارد و بهتر است خودمان را سرکار نگذاریم.
مشکل و چالش جدی ما در شبکۀ توزیع است؛ جایی که عرضه و تقاضا قرار است با هم تعادل ایجاد کنند. در این خصوص دیدگاهتان را بفرمایید.
در خصوص کمبود کاغذ ابتدا عرض می‌کنم که همۀ ما از دولت، تولیدکنندگان، واردکنندگان، توزیع‌کنندگان و حتی مصرف‌کنندگان، بلااستثنا مقصر هستیم. یکی دیگر از اشکالات در عرصۀ کاغذ، به دو وزارتخانۀ عریض و طویل ارشاد و صمت برمی‌گردد. هر دو با هم در حوزۀ کاغذ کار می‌کنند. یکی ثبت سفارش می‌کند، دیگری تأمین. یکی تکذیب می‌کند و یکی به شکل دیگری رفتار می‌کند. بنابراین وزارت ارشاد باید به سهم خود دقیق و شفاف و روشن باشد و همین طور وزارت صمت هم باید تکالیفش روشن باشد. معتقدم که این کار باید جزو کارهای وزارت صمت قرار گیرد و وزارت ارشاد با راهبردی دقیق، کلان‌نگری کند.
کاغذ برای حوزۀ نشر مادۀ اولیه محسوب می‌شود. طبیعی است که وزارت صنعت می‌تواند در این حوزه نقش بهتری ایفا کند.
چون بازار، واردکنندگان و تشکل‌ها را می‌شناسد. همان طور که عرض کردم، بخشی از مشکلات به حوزۀ توزیع برمی‌گردد. در حوزۀ توزیع به‌شدت ضعیف هستیم. واردکننده کار خود را انجام داده است و کاغذ را وارد کرده است و کاغذ به دست بنکدار رسیده است. از اینجا به بعد، معلوم نیست چه اتفاقی در شبکه رخ می‌دهد و این به‌دلیل نبود نظارت و کنترل است. به همین دلیل است وقتی از ناشران و روزنامه‌چی‌ها سؤال می‌کنید، می‌گویند کاغذ گیر نمی‌آید یا به‌شدت گران است یا احتمالاً سهمیه‌ای که به آن‌ها تعلق گرفته، بسیار ناچیز است. اخیراً شاهد کم‌شدن تیراژ روزنامه‌ها و تعدیل نیرو هستیم. چرا؟ ارز 4200تومانی که نباید منجر به تعطیلی شود. دقیقاً مانند گذشته منابع مالی تأمین می‌شود. این حکایت از کمبود عرضه دارد و ما نتوانسته‌ایم در حد نیاز، کاغذ تأمین کنیم و در نهایت، منجر به این تعدیل نیرو شده است. شبکه‌های توزیع دچار مشکلات ساختاری و اساسی هستند که باید روی این موضوع کار شود.
با توجه به تجربه و مطالعاتی که در عرصۀ بین‌المللی دارید، راهکار شما برای نظام توزیع کاغذ در شکاف پیش‌آمده میان تولید و واردات چیست؟ چگونه می‌توانیم این مشکل را حل کنیم و چه کسانی در این زمینه می‌توانند مسئولیت داشته باشند؟
معتقدم کشور باید در همۀ کارها از جمله کاغذ، نقشه و استراتژی داشته باشد. مقام معظم رهبری حدود ده سال پیش در نمایشگاه کتاب، به آقای سالک، رئیس کمیسیون فرهنگی وقت مجلس، دستور دادند و فرمودند که باید بازار کتاب سامان‌دهی شود؛ اما با پایان‌یافتن دورۀ مجلس و پایان دولت، همه‌چیز به هم ریخت. به نظرم برای این کار به یک استراتژی به‌صورت کلان نیازمندیم؛ اما کار امروز و فردا نیست و حداقل به دوسه سال زمان نیاز دارد. باید در کوتاه‌مدت مشکلات را حل کنیم و این جز از طریق واردات و ارز نیمایی صورت نمی‌پذیرد. اهالی فرهنگ باید بدانند که با ارز 4200تومانی مشکلاتشان بیشتر می‌شود. خودشان باید بگویند ارز 4200تومانی نمی‌خواهند. کشور در جنگ اقتصادی قرار دارد و محدودیت‌های ما جدی است. بنابراین، ارز 4200تومانی معطل‌گذاشتن اهالی قلم است.
برای واردات کاغذ، بیش از نیاز ارز تخصیص داده شده است؛ اما در بخش توزیع، شاهد مفقودشدن 184هزار تن از 200 تا 250هزار تن کاغذ وارداتی هستیم. این یعنی اختلال در شبکۀ توزیع. این یعنی نظام عرضه و تقاضا نوسانات جدی را متحمل شده است. نظر شما دراین‌باره چیست؟
تخصیص‌دادن ارز به این معنی نیست که تأمین شده است. آقای صالحی، وزیر ارشاد، در سخنانی به نیاز 400هزارتنی کاغذ اشاره کردند که از این میان، نیاز حوزۀ چاپ و نشر تنها 80هزار تن است. اگر تنها این 80هزار تن باشد، همۀ مشکلات ما حل می‌شود و با درخواست از تولیدکنندگان داخلی در عرض دو تا سه ماه تأمین می‌شود. اما من با این موضوع مشکل دارم و قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. از طرف دیگر، من به‌عنوان یک تاجر هم مقصر هستم و باید در این زمینه پاسخ‌گو باشم. وقتی تاجران با کد کاغذ تحریر، کاغذ گلاسه وارد می‌کنند، نمی‌توان فقط دولت و مجلس را مقصر دانست. نه! هرکس سهمی دارد. به نظر می‌رسد راهکار کوتاه‌مدت برای این حل مشکل، مدیریت نظام واردات است. علاوه بر این، باید مشارکت بخش خصوصی را هم داشته باشیم. در این بین، دولت باید راهبرد ارائه و بر کار نظارت کند.
آماری از میزان مصرف کاغذ بفرمایید و اینکه چه مقدار از آن در داخل تولید می‌شود و چه میزان واردات صورت می‌گیرد.
سرانۀ مصرف کاغذ در دنیا به‌طور متوسط در کشورهای اروپایی، حدود 54 کیلوگرم و در کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا، حدود 150 کیلوگرم و در کشور ما حدود 22 کیلوگرم است. این موضوع قبلاً به‌عنوان یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی محسوب می‌شد. بر اساس آمار، حدود دومیلیون تن کاغذ نیاز کشور است که شامل کاغذ بسته‌بندی، تیشو، کاغذ تحریر، روزنامه و... است. از این میان، 380هزار تن کاغذ تحریر نیاز داریم که 180 تا 200هزار تن می‌تواند در داخل کشور تأمین شود. 30 تا 50هزار تن نیز برای روزنامه نیاز داریم. در حالت واقع‌بینانه، می‌توانیم تمام کاغذ روزنامه را در داخل کشور تأمین کنیم؛ اما متأسفانه در دو دهۀ اخیر، به موضوع تولید در داخل کشور توجه نشده است. این در حالی است که مقام معظم رهبری در چند سال اخیر، در انتخاب شعار سال بر حمایت از تولید تأکید کرده‌اند. این نشان‌دهندۀ این است که تولید، موتور محرکۀ ایجاد شغل، توسعه‌یافتگی و فعال‌شدن اقتصاد کشور است.
خوب است بدانید که فرصت سرمایه‌گذاری کاغذ در ایران از ظرفیت بالایی برخوردار است. همین الان حدود 230 تا 250هزار تن برای کاغذ تحریر فرصت سرمایه‌گذاری داریم؛ چرا که تقریباً تمام منابع آن در کشور وجود دارد. اما وقتی تمام امتیازات و قوانین به نفع واردکننده است، هیچ انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذار باقی نمی‌ماند. شاهد مثال این موضوع هم بنیان‌گذار کارخانۀ تبریز است که تاجر بزرگی بود و کارخانۀ کاغذسازی را بنا نهاد؛ اما در عرض مدت کوتاهی، از سرمایه‌گذاری خود در این عرصه پشیمان شد و کارخانه را تقریباً تعطیل کرد. بارها و بارها به او تذکر دادند که به تولید ادامه دهد. گفت چشم، شما قوانین را تغییر دهید، ما کارخانه را برای تولید ایجاد کرده‌ایم. بنابراین، قوانین در کشور ما اصلاً به نفع تولیدکننده نیست. برای مثال، متأسفانه ارزش افزوده برای واردات کاغذ حذف شده است؛ در صورتی که به تمامی کالاهای تولیدی ارزش افزوده تعلق می‌گیرد و قیمت تمام‌شدۀ آن حتی بیش از 9درصد است. از طرفی، تعرفه‌های گمرکی کاملاً به نفع واردات است.
اگر واقعاً قول و قراری بود، دولت و مجلس و بخش‌های مختلف با هم توافق کرده و قوانین را به نفع تولید و کشور تغییر می‌دادند و این فرصت و انگیزه برای تولیدکنندگان داخلی فراهم می‌شد؛ اما چنین حمایتی را نمی‌بینیم و ارز 4200تومانی را برای واردات کاغذ اختصاص می‌دهیم. این در حالی است که باید پرسید برای تولید چه چیزی اختصاص یافته است؟ با این ارز 4200تومانی، منابع کشور و فرصت سرمایه‌گذاری و ایجاد شغل پایدار را از دست می‌دهیم و متأسفانه روی آن اصرار هم می‌کنیم. اگر این منابع به تولید اختصاص داده می‌شد، امروز دچار این گرفتاری نمی‌شدیم. برای حل این موضوع هم نمی‌توان یک‌شبه پیش رفت. چرا که سالیان سال است با وجود تأکیدات مقام معظم رهبری، به حمایت از تولید توجه نکرده‌ایم. از طرفی، در جلسات متعددی که با دولت و مجلس و مصرف‌کنندگان داشتیم، عنوان شد که هیچ دلیلی ندارد برای کتاب‌های درسی باکیفیت‌ترین کاغذ دنیا را وارد کنیم؛ چرا که از این کتاب‌ها نهایتاً هفت‌هشت ماه استفاده می‌شود. چرا باید منابع ارزی کشور را بدین صورت از بین ببریم؟ اما کسی گوشش بدهکار نبوده و نیست.
کیفیت تعریف دارد و کاملاً می‌شود آن را ردیابی و رصد کرد. کاغذ «وود فری» بهترین کاغذ در دنیا است؛ اما برای چه کاری مصرف می‌شود؟ برای کتاب‌هایی که گنجینۀ تاریخی هستند و در کتابخانه‌ها از آن‌ها نگهداری می‌شود. اما متأسفانه دولت ارز را در جهت این کار اختصاص می‌دهد و به‌نوعی منابع ملی را از بین می‌برد. در این موقعیت می‌شود گفت مسئولان و حتی مصرف کنندگان به تولید توجه نمی‌کنند. البته باید به این نکته اشاره شود که مقصر در این قضیه تنها دولت نیست. تولیدکنندگان نیز با تولیدنکردن کالای باکیفیت به سهم خود مقصر هستند. به یاد دارم در مازندران که بزرگ‌ترین تولیدکنندۀ کاغذ تحریر در ایران است، باید برای فروش کاغذ روزنامه التماس می‌کردیم؛ چرا که از چوب بی‌کیفیتی استفاده می‌کردند.
امروز ارز گران شده و منابع ارزی محدود است. دوستان درخواست کاغذ تحریر می‌کنند؛ اما باید بدانند از آن زمانی که از تولید حمایت نشد و تولید انقدر ذلیل شد، امروز هیچ انگیزه‌ای برای تولید کاغذ تحریر در کشور وجود ندارد.
چرا با وجود تأکید بر تولید، اقدامی عملی در این زمینه دیده نمی‌شود و در ادامه شاهد تخصیص ارز به واردات هستیم؟
چند سال است که این هشدار داده می‌شود که اگر از تولید حمایت نکنید، کشور دچار بحرانی می‌شود که امروز دچار آن هستیم. امروز قیمت کاغذ تا کیلویی 20هزار تومان می‌رسد که در اقتصاد موضوعی کاملاً طبیعی است. وقتی در کشور عرضه و تقاضایی وجود نداشته باشد و تولیدی صورت نگیرد، خب طبیعی است که خارجی‌ها به هر شکلی که بخواهند، می‌توانند برخورد کنند.
می‌شود گفت این موضوع در عین حال، زمینه‌های سوءاستفادۀ بعضی از افراد را فراهم می‌کند. در واقع، علاوه بر فشارها و تحریم‌ها و مشکلات واردات، فساد نیز ایجاد می‌شود. البته اخیراً قوۀ قضاییه وارد پرونده‌های کاغذ شده است. نظر شما دراین‌باره چیست؟
اگر چارچوب درست و ضابطه‌مندی داشته باشیم، می‌توانیم منابع ارزی ازدست‌رفته را بازگردانیم. قوۀ قضاییه هم الزامات و شرایط خاص خود را دارد. باید به این نکته توجه کنیم که اگر به تولید توجه می‌شد، امروز دچار این اتفاقات و سردرگمی نمی‌شدیم و شاهد 11.8درصد بیکاری در کشور نبودیم. نه صرفاً در کاغذ، بلکه در همۀ زمینه‌ها عرض می‌کنم.
در یک نگاه می‌توان گفت رسیدن به این تنگنا باعث شده است تا با دقت بیشتری به ضرورت‌های جامعه توجه و از تولید داخل حمایت کنیم. در این بین، چه نهادی و چه‌کسی می‌تواند به‌طور جدی نقش‌آفرینی کند؟
متأسفانه وزارت ارشاد بیش از آنچه نیاز است، واردات انجام می‌دهد. از طرفی، نبود وحدت نظر در وزارت صنعت، به مشکلات دامن زده است.
نبود کالای باکیفیت ارزان و با قیمت تمام‌شدۀ مناسب در بازار را نیز نباید از نظر دور نگه داریم. از سویی مصرف‌کنندگان نیز بیشتر به‌سمت کالای خارجی گرایش دارند. همۀ این عوامل سبب می‌شود که از کالای تولید داخل حمایتی صورت نپذیرد. اما باید توجه کرد که موضوع تولید، بسیار مهم است و نمی‌توان به‌سادگی از آن عبور کرد. کارشناسان موافق و مخالف مسئله باید نظر خود را بیان کنند تا در انتها مردم به قضاوت بنشینند.
با توجه به فعالیت‌های شما در حوزۀ کاغذ، آیا کیفیت کاغذ موجود، به اندازه‌ای که اظهار می‌شود، کیفیت پایینی دارد؟
در بخش بسته‌بندی، امکان صادرات به انگلیس و کشورهای اروپایی و آسیایی را داریم و این بدین مفهوم است که کاغذ تولیدی به لحاظ کیفیت در سطح بالایی قرار دارد. اما در خصوص کاغذ تحریر، هیچ‌گاه تجربۀ صادرات را نداشته‌ایم و دلیل آن هم کمبود کاغذ تحریر در کشور است. ولی یک سری شاخص‌های بین‌المللی وجود دارد که کاغذ تولیدی ایران بر مبنای آن شاخص‌ها، برای کتاب‌های درسی، روزنامه و نشریات از کیفیت لازم و مشخصات فنی دقیقی برخوردار است. در این بین، اصلاً در داخل کشور کاغذ گلاسه تولید نمی‌کنیم. از سوی دیگر، اگر شما کاغذی با استاندارد بالا برای کتب تاریخی بخواهید که پنجاه سال در کتابخانه نگهداری شود، این کاغذ در ایران تولید نمی‌شود. این در حالی است که کاغذ مورد نیاز برای دفترچۀ مشق، کتاب‌های درسی، روزنامه و... در ایران تولید می‌شود و حتی می‌توان گفت 100درصد پاسخ‌گوی نیاز مصرف‌کننده است و کیفیت آن انتظارات را برآورده می‌کند.
تفاوت قیمت تمام‌شدۀ تولید کاغذ در داخل با قیمت تمام‌شدۀ واردات کاغذ چقدر است؟
حدود سه سال پیش، کاغذ باکیفیت حدود 1850 تومان بود و کاغذ خارجی 2500 تومان به فروش می‌رسید که البته از شفافیت بیشتری برخوردار بود. این در صورتی بود که اصلاً ضرورتی بر استفاده از کاغذ خارجی نبود؛ اما شاهد واردات کاغذ برای کتاب‌های درسی بودیم که در عین ضرورت‌نداشتن، اصلاً نمی‌شد آن را با تولیدات داخلی مقایسه کرد. آنچه مورد نیاز کشور است، با کیفیت و قیمت مناسب در داخل کشور تولید می‌شود؛ اما حمایت‌نکردن از سوی مصرف‌کننده، تولید را دچار رکود کرده است؛ اما هنوز هم دیر نشده است و قطعاً امکان بازسازی و نوسازی وجود دارد؛ مشروط بر ارادۀ مسئولان و تصمیم‌گیران، چه در حوزۀ قانون‌گذاری و چه در حوزۀ اجرا. در ادامه باید دست‌اندرکاران فرهنگی مثل صداوسیما، مطبوعات، جراید و... نیز در جهت فرهنگ‌سازی وارد میدان شوند. در این صورت می‌توانیم امیدوار باشیم.
 
 
نظر بدهید