سه شنبه 15 بهمن 1398
تاریخنگاری مدیترانه
چند صباحی است که بچههای «دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی» شروع به تدوین و نگارش خاطرات کانونها، فعالان و مدیران فرهنگی دهۀ شصت نمودهاند. این حرکت خجسته اگر بهصورت نهضتی فراگیر درآید، میتواند جبرانی برای کمبودهای گذشته باشد تا در آینده با انتخاب مدیرانی از جنس فرهنگ، نیازمند این حد تأکید و پافشاری برای مستندکردن تجربیات نباشیم.
پيامبر خدl: علم را با نوشتن در بند كشيد. (كنز العمّال: 29332)
کتابت و نگارش از دیرزمان یکی از راههای اساسی ثبت تجربیات بشری بوده است. در زمانۀ اکنون هم راههای مانایی دانش گسترش بسیار یافته و علمی مانند «تاریخ شفاهی» پدید آمده است. نگارش خاطرات و تجربیات بهصورت خودنوشت و دیگرنوشت و در قالب گفتوگو و نقل خاطرات، یکی از قطعات پازل حافظۀ جمعی هر ملتی است که به یاری دانش تاریخنگاری و تجربهنگاری آمده است.
انگارهای وجود دارد که ایرانیان بر اساس سنتی تاریخی، کمتر اهل نوشتن هستند و بیشتر مردمی شفاهی هستند تا کتبی. امروز اما دیگر، چشمبستن بر دیدههای دیگران و نشنیدن خاطرات و تجربیات محبوس در سینهها نهتنها پذیرفته نیست که از نشانههای بلاهت فرهنگی و آفتی جبران ناپذیر است؛ چراکه انباشت تجارب تاریخی از راه نگارش خاطرات یا روزنوشتها، علاوه بر آنکه به سندی در تاریخنگاری بدل میشود، میتواند موجب تکرارنشدن تجربیات غلط و نیازمودن آموختههایی شود که با بهای سنگین تجربه و آزمون و خطا به دست آمده است.
حجتالاسلام قرائتی در گفتوگوی اخیرش با بخش «بدون تعارف» اخبار 20:30، دردمندانه اعلام کرد که تاکنون هیچکدام از مدیران و وابستگان دستگاههای عریض و طویل فرهنگی، برای مشورت یا دریافت تجربیات به سراغش نیامدهاند؛ اما افرادی از خارج از کشور برای پایاننامههای دانشگاهی وی را مخاطب گفتوگو و پاسخگوی سؤالات خود یافتهاند. مرتضی سرهنگی، مدیر خوشنام دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزۀ هنری هم در خصوص ثبت خاطرات دفاع مقدس جملۀ معروفی دارد که بارها آن را تکرار کرده است: «اگر سرباز زمان جنگ خاطراتش را ننویسد، جنگش را نیمه رها کرده و آنکه مینویسد، تا ابد ایستاده است.» البته این جمله را میتوان به تمامی کسانی تسری داد که خود را سرباز فرهنگی انقلاب اسلامی میدانند.
شوربختانه، سنت نگارش خاطرات و تجربیات در میان عموم مدیران کشورمان مهجور است. در ایران پس از هم انقلاب اسلامی، سرعت حوادث آنچنان سریع بوده که فرصت بازخوانی و بازگویی تجربیات گوناگون اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی کمتر به دست آمده است. ضعف فرهنگی در نگارش خاطرات و تجربیات روزانۀ مدیران گذشته جبرانپذیر نیست؛ اما استفاده از مدلی مانند خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی در این راه کارگشاست و میتوان مدیران آینده را با آموزش یا حتی اجبار تشویق به نوشتن کرد.
حال که بر اساس سیاستهای «گامِ دوم انقلاب»، نسیم جوانگرایی در میان مدیران وزیدن گرفته است، رواست که «نهضت تاریخنگاری فرهنگی انقلاب» هم به جریان افتد. برای نیل به آن باید در ابتدا، کار مهمِ ثبت و ضبط فنی و علمی تجربیات مدیران چهل سال اخیر و سپس، انتقال دقیق آن به مدیران جوانتر، به انجام برسد.
تجربیاتی که در نهادهای فرهنگی برآمده از انقلاب همچون حوزۀ هنری، سازمان تبلیغات اسلامی، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران یا سازمانهای مردمنهادی همچون پایگاههای بسیج، کانونهای فرهنگی مساجد، هیئتهای مذهبی، تشکلهای دانشجویی، مؤسسات فرهنگی و... موجود است، همچون میراثی است گرانبها از نسل گذشته که بایستی در اختیار آیندگان قرار گیرد. در این میان اخبار امیدبخشی نیز وجود دارد. چند صباحی است که بچههای «دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی» شروع به تدوین و نگارش خاطرات کانونها، فعالان و مدیران فرهنگی دهۀ شصت نمودهاند. این حرکت خجسته اگر بهصورت نهضتی فراگیر درآید، میتواند جبرانی برای کمبودهای گذشته باشد تا در آینده با انتخاب مدیرانی از جنس فرهنگ، نیازمند این حد تأکید و پافشاری برای مستندکردن تجربیات نباشیم.
نویسنده: جواد شادانلو
کتابت و نگارش از دیرزمان یکی از راههای اساسی ثبت تجربیات بشری بوده است. در زمانۀ اکنون هم راههای مانایی دانش گسترش بسیار یافته و علمی مانند «تاریخ شفاهی» پدید آمده است. نگارش خاطرات و تجربیات بهصورت خودنوشت و دیگرنوشت و در قالب گفتوگو و نقل خاطرات، یکی از قطعات پازل حافظۀ جمعی هر ملتی است که به یاری دانش تاریخنگاری و تجربهنگاری آمده است.
انگارهای وجود دارد که ایرانیان بر اساس سنتی تاریخی، کمتر اهل نوشتن هستند و بیشتر مردمی شفاهی هستند تا کتبی. امروز اما دیگر، چشمبستن بر دیدههای دیگران و نشنیدن خاطرات و تجربیات محبوس در سینهها نهتنها پذیرفته نیست که از نشانههای بلاهت فرهنگی و آفتی جبران ناپذیر است؛ چراکه انباشت تجارب تاریخی از راه نگارش خاطرات یا روزنوشتها، علاوه بر آنکه به سندی در تاریخنگاری بدل میشود، میتواند موجب تکرارنشدن تجربیات غلط و نیازمودن آموختههایی شود که با بهای سنگین تجربه و آزمون و خطا به دست آمده است.
حجتالاسلام قرائتی در گفتوگوی اخیرش با بخش «بدون تعارف» اخبار 20:30، دردمندانه اعلام کرد که تاکنون هیچکدام از مدیران و وابستگان دستگاههای عریض و طویل فرهنگی، برای مشورت یا دریافت تجربیات به سراغش نیامدهاند؛ اما افرادی از خارج از کشور برای پایاننامههای دانشگاهی وی را مخاطب گفتوگو و پاسخگوی سؤالات خود یافتهاند. مرتضی سرهنگی، مدیر خوشنام دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزۀ هنری هم در خصوص ثبت خاطرات دفاع مقدس جملۀ معروفی دارد که بارها آن را تکرار کرده است: «اگر سرباز زمان جنگ خاطراتش را ننویسد، جنگش را نیمه رها کرده و آنکه مینویسد، تا ابد ایستاده است.» البته این جمله را میتوان به تمامی کسانی تسری داد که خود را سرباز فرهنگی انقلاب اسلامی میدانند.
شوربختانه، سنت نگارش خاطرات و تجربیات در میان عموم مدیران کشورمان مهجور است. در ایران پس از هم انقلاب اسلامی، سرعت حوادث آنچنان سریع بوده که فرصت بازخوانی و بازگویی تجربیات گوناگون اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی کمتر به دست آمده است. ضعف فرهنگی در نگارش خاطرات و تجربیات روزانۀ مدیران گذشته جبرانپذیر نیست؛ اما استفاده از مدلی مانند خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی در این راه کارگشاست و میتوان مدیران آینده را با آموزش یا حتی اجبار تشویق به نوشتن کرد.
حال که بر اساس سیاستهای «گامِ دوم انقلاب»، نسیم جوانگرایی در میان مدیران وزیدن گرفته است، رواست که «نهضت تاریخنگاری فرهنگی انقلاب» هم به جریان افتد. برای نیل به آن باید در ابتدا، کار مهمِ ثبت و ضبط فنی و علمی تجربیات مدیران چهل سال اخیر و سپس، انتقال دقیق آن به مدیران جوانتر، به انجام برسد.
تجربیاتی که در نهادهای فرهنگی برآمده از انقلاب همچون حوزۀ هنری، سازمان تبلیغات اسلامی، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران یا سازمانهای مردمنهادی همچون پایگاههای بسیج، کانونهای فرهنگی مساجد، هیئتهای مذهبی، تشکلهای دانشجویی، مؤسسات فرهنگی و... موجود است، همچون میراثی است گرانبها از نسل گذشته که بایستی در اختیار آیندگان قرار گیرد. در این میان اخبار امیدبخشی نیز وجود دارد. چند صباحی است که بچههای «دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی» شروع به تدوین و نگارش خاطرات کانونها، فعالان و مدیران فرهنگی دهۀ شصت نمودهاند. این حرکت خجسته اگر بهصورت نهضتی فراگیر درآید، میتواند جبرانی برای کمبودهای گذشته باشد تا در آینده با انتخاب مدیرانی از جنس فرهنگ، نیازمند این حد تأکید و پافشاری برای مستندکردن تجربیات نباشیم.
نویسنده: جواد شادانلو
https://mananashr.ir/news/33569/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید