یکشنبه 20 بهمن 1398
تصویر ناب و بدون غلو
«در مسیر تندباد» اولین تجربۀ مواجهۀ من با روایت تاریخی بود. شاید ارائۀ تصویر هنرمندانه و بدون غلو بود که باعث شد به فیلم و سریالهای تاریخی علاقهمند شوم.
حساب و کتاب که میکنم، میبینم وقتی برای اولین بار دیدمش، احتمالاً پنجششساله بودم و دفعۀ دوم دهیازدهساله و دفعۀ بعد چهاردهپانزدهساله و دفعات بعد... .
اولین بار که دیدمش، مسحور و مجذوب شده بودم؛ آن هم توی پنجششسالگی. نمیدانم مجذوب بازی بازیگرها شده بودم یا صحنههای رنگارنگ فیلم. اما نه. دفعۀ اول، تلویزیونمان سیاه و سفید بود و من هم کلاههای رنگی زنهای کشفحجابکرده را سیاه و سفید میدیدم و هم سبزی درختها و شیشههای رنگی خانهها را. اما هرچه بود، فضای شهریاش را بیشتر دوست داشتم تا فضای عشایری. برعکسِ حالا که تصاویر روستایی و عشایری دلم را میبَرد. شاید چون اولین تصویری که از عشایر فیلم توی ذهنم ثبت شده بود، تصویر زالوانداختن بود. حسین پناهی احتمالاً کنار آب گلآلود روی گوش یک بچه زالو انداخته بود و دکتر شهری فیلم مانع ادامۀ کار شد. احتمالاً خود کارگردان هم نمیدانسته یک روزی همین زالوانداختن میشود مد روز.
با اینکه بارها این فیلم را تماشا کردهام، هیچوقت بهصورت خطی داستان فیلم را به یاد نمیآورم. صحنههای فیلم پازلوار توی ذهنم ثبت شدهاند. یکی از صحنههای تأثیرگذار برای من، صحنۀ قتل یکی از جوانهای فیلم بود و صحنۀ بعد از آن که همه سیاهپوش بودند و معترض. معترض به کسی که دیده بود و کاری نکرده بود. مأمورِ مهربان شهربانی که حتی روی چادرسرکردن هم چشمهایش را میبست و نادیده میگرفت، مردی که به قول خودش تحمل کشتهشدن یک مرغ را نداشت، چطور میتوانست انتقام یک قتل را بگیرد؟
هنوز نمیدانم چرا در دوران کودکی مجذوب این فیلم شدم؛ اما علاقهام به این فیلم ثابت ماند. بعد از بارها تماشای این فیلم، هنوز هم علاقهام به آن کم نشده است. حتی شاید بعدتر که تاریخ خواندم و با این دورۀ تاریخی آشنا شدم، روایت فیلم جذابتر هم شد. دورهای که زنها یا مجبور بودند توی پستوی خانهها بمانند، یا باید حجاب از سر برمیداشتند؛ روایت دورانی که مردم گرفتار جنگ و قحطی شده بودند؛ روایت نفوذ بیگانگان. بعدها که سریال «در چشم باد» را دیدم، فهمیدم که گویا کارگردان فیلم، مسعود جعفری جوزانی، علاقۀ خاصی به روایت این دوران تاریخی دارد و چنان هنرمندانه این دوران را روایت کرده که دیدنش حتی برای یک کودک هفتهشتساله هم جذابیت داشته و بعد از این همه سال که از ساخت آن میگذرد، هنوز جذابیتش را از دست نداده است. روایت ساده و صمیمی. بدون غلو. یکی از تصاویری که از این فیلم به یاد دارم، تصویر همراهی زنان روشنفکر و سنتی یک خانواده است. زنان تحصیلکردۀ خانواده که بیحجابی را پذیرفتهاند؛ اما حتی یک کلمه هم دراینباره با یکدیگر بحث و جدل نمیکنند. مخاطب فقط رفتار زنان روشنفکر را میبیند که بدون حجاب در سطح شهر ظاهر میشوند؛ اما همین زنان متجدد هم به دلایل زیادی مخالف سیاستهای حاکم بر جامعه هستند؛ حتی شاید به دلایل شخصی و خانوادگی.
«در مسیر تندباد» اولین تجربۀ مواجهۀ من با روایت تاریخی بود. شاید ارائۀ تصویر هنرمندانه و بدون غلو بود که باعث شد به فیلم و سریالهای تاریخی علاقهمند شوم. این ویژگی را سریال «در چشم باد» هم داشت. آدمها کاریکاتوری نیستند و آدمهای بد هم کاملاً سیاه و تاریک نیستند. مسعود جعفری جوزانی با فیلم هنرمندانهاش، جنگ جهانی و کشف حجاب و خیلی چیزهای دیگر را برای من تبدیل به مسئله کرد و من را شیفتۀ آثار تاریخی؛ اما بعدتر سریالهای تاریخی دیگری دیدم که با ارائۀ تصویر کاریکاتوری و توهین به شعور مخاطب، من و خیلیهای دیگر را از این ژانر ناامید کرد. ای کاش مسعود جعفری جوزانی باز هم برای ساخت یک روایت ناب از یک دورۀ تاریخی خاص دستبهکار شود.
نویسنده: فاطمه سلیمانی
اولین بار که دیدمش، مسحور و مجذوب شده بودم؛ آن هم توی پنجششسالگی. نمیدانم مجذوب بازی بازیگرها شده بودم یا صحنههای رنگارنگ فیلم. اما نه. دفعۀ اول، تلویزیونمان سیاه و سفید بود و من هم کلاههای رنگی زنهای کشفحجابکرده را سیاه و سفید میدیدم و هم سبزی درختها و شیشههای رنگی خانهها را. اما هرچه بود، فضای شهریاش را بیشتر دوست داشتم تا فضای عشایری. برعکسِ حالا که تصاویر روستایی و عشایری دلم را میبَرد. شاید چون اولین تصویری که از عشایر فیلم توی ذهنم ثبت شده بود، تصویر زالوانداختن بود. حسین پناهی احتمالاً کنار آب گلآلود روی گوش یک بچه زالو انداخته بود و دکتر شهری فیلم مانع ادامۀ کار شد. احتمالاً خود کارگردان هم نمیدانسته یک روزی همین زالوانداختن میشود مد روز.
با اینکه بارها این فیلم را تماشا کردهام، هیچوقت بهصورت خطی داستان فیلم را به یاد نمیآورم. صحنههای فیلم پازلوار توی ذهنم ثبت شدهاند. یکی از صحنههای تأثیرگذار برای من، صحنۀ قتل یکی از جوانهای فیلم بود و صحنۀ بعد از آن که همه سیاهپوش بودند و معترض. معترض به کسی که دیده بود و کاری نکرده بود. مأمورِ مهربان شهربانی که حتی روی چادرسرکردن هم چشمهایش را میبست و نادیده میگرفت، مردی که به قول خودش تحمل کشتهشدن یک مرغ را نداشت، چطور میتوانست انتقام یک قتل را بگیرد؟
هنوز نمیدانم چرا در دوران کودکی مجذوب این فیلم شدم؛ اما علاقهام به این فیلم ثابت ماند. بعد از بارها تماشای این فیلم، هنوز هم علاقهام به آن کم نشده است. حتی شاید بعدتر که تاریخ خواندم و با این دورۀ تاریخی آشنا شدم، روایت فیلم جذابتر هم شد. دورهای که زنها یا مجبور بودند توی پستوی خانهها بمانند، یا باید حجاب از سر برمیداشتند؛ روایت دورانی که مردم گرفتار جنگ و قحطی شده بودند؛ روایت نفوذ بیگانگان. بعدها که سریال «در چشم باد» را دیدم، فهمیدم که گویا کارگردان فیلم، مسعود جعفری جوزانی، علاقۀ خاصی به روایت این دوران تاریخی دارد و چنان هنرمندانه این دوران را روایت کرده که دیدنش حتی برای یک کودک هفتهشتساله هم جذابیت داشته و بعد از این همه سال که از ساخت آن میگذرد، هنوز جذابیتش را از دست نداده است. روایت ساده و صمیمی. بدون غلو. یکی از تصاویری که از این فیلم به یاد دارم، تصویر همراهی زنان روشنفکر و سنتی یک خانواده است. زنان تحصیلکردۀ خانواده که بیحجابی را پذیرفتهاند؛ اما حتی یک کلمه هم دراینباره با یکدیگر بحث و جدل نمیکنند. مخاطب فقط رفتار زنان روشنفکر را میبیند که بدون حجاب در سطح شهر ظاهر میشوند؛ اما همین زنان متجدد هم به دلایل زیادی مخالف سیاستهای حاکم بر جامعه هستند؛ حتی شاید به دلایل شخصی و خانوادگی.
«در مسیر تندباد» اولین تجربۀ مواجهۀ من با روایت تاریخی بود. شاید ارائۀ تصویر هنرمندانه و بدون غلو بود که باعث شد به فیلم و سریالهای تاریخی علاقهمند شوم. این ویژگی را سریال «در چشم باد» هم داشت. آدمها کاریکاتوری نیستند و آدمهای بد هم کاملاً سیاه و تاریک نیستند. مسعود جعفری جوزانی با فیلم هنرمندانهاش، جنگ جهانی و کشف حجاب و خیلی چیزهای دیگر را برای من تبدیل به مسئله کرد و من را شیفتۀ آثار تاریخی؛ اما بعدتر سریالهای تاریخی دیگری دیدم که با ارائۀ تصویر کاریکاتوری و توهین به شعور مخاطب، من و خیلیهای دیگر را از این ژانر ناامید کرد. ای کاش مسعود جعفری جوزانی باز هم برای ساخت یک روایت ناب از یک دورۀ تاریخی خاص دستبهکار شود.
نویسنده: فاطمه سلیمانی
https://mananashr.ir/news/33629/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید