زنانگی در «زن بی قرار»
چهارشنبه 08 دي 1395

زنانگی در «زن بی قرار»

مجید سعدآبادی در یادداشتی به بررسی نوشتار زنانه و موضوع «زن» و مباحث پیرامون آن در کتاب جدید سمانه عابدینی پرداخته است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری تسنیم،مجید سعدآبادی:
به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران پس از پیروزی ارزشمند انقلاب اسلامی، نگاه زنانه و زنانگی در شعر کمرنگ شد؛ چرا که ادبیات نیزدستخوش تغییر ساختاری جامعه شده بود و نیاز به زمان داشت تا این تغییرات نهادینه شوند و در شکل و شمایل نگاه زنانه جدید که دستاورد انقلاب بود عرضه گردند. این روند به صورت نامحسوس تا دهه پیش ادامه داشت و در ده سال  اخیر به صورتی کاملا محسوس نه تنها در ادبیات بلکه در دیگر هنرهای ایرانی اسلامی نمایان شد. در سال‌های اخیر شاعران زن بسیاری بر سکوی شعر ادبیات زنانه انقلاب  ایستادند و هر سال عده جدیدتری نیز به آنها می پیوندند . به راستی این جایگاه به کدام گروه از بانوان شاعر ایران تعلق دارد؟ این سوال بزرگی است که شاید بهتر است فضای آکادمیک پاسخ دقیق و محکمی به آن بدهد.
قفس خانه را بگشای
قناری کوچکم!
بخوان تا پرندگان قالی
پر بگیرند
درخت ها در بازی هایت کوتاه بیایند
و دستت به میوه ها برسد
پسرم!
طفلم!
کودکم!
تو بهشت گمشده منی
می ترسم دندان هایت بیفتند بی آنکه از من
شیر نوشیده باشی
بیا و مجلس های تنهایم را به توپ ببند
دست ببر در چای های از دهن افتاده
تا میز، خیالش را از کتاب ها و داستان های تلخ بشوید
که قند فراوان خنده های توام آرزوست
بیا و انگشتان کوچکت را به هم بچسبان
و ممدّ حیات دوباره را
به گورهای دسته جمعی ام
شلیک کن
تو سیب سرخ شاخه های آرزوی منی
کاش به جای دیگری
جذبه دامن من بیشتر بود
تا جهان را به خاطرت می‌جنگیدم
چشم می گذارم روی رفتنت
روی جای خالی‌ات
روی سکوتت
می دانم اگر گمت کنم
به بهشت راهم نمی‌دهند
(مجموعه زن بی قرار / صفحه41)
مجموعه شعر «زن بی قرار» سروده سمانه عابدینی از جمله آثار ذکر شده در حیطه شعر زنان است. سمانه عابدینی پس از چاپ مجموعه انگشتان کشیده‌ام که چندان مورد استقبال قرار نگرفت به خلائی چند ساله رفت و با تغییرات و پختگی خاصی نسبت به مجموعه قبل، شروع به خودنویسی کرد. از آن جهت می گویم خودنویسی که اگر تنها کمی با زندگی و تنهایی و سختی های گذشته او آشنا باشید، پازل شعری را می توانید در اندیشه شاعرش بچینید.
برهنگی بازوان خیال را به تن می‌کنم
بی آنکه بدانم با کدام آغوش
دلتنگ کسی که نیست می‌شوم
راه می افتم در خودم
و به آنانی که دوستم داشتند و من نداشتم و داشتم
خیره می شوم
لیوان چای حرف های از دهن افتاده‌ام،
استخوانی به گلو رسیده
پوستم را کنده، در اتاق بیندازید
سرم را به دیوار بچسبانید
حالا نه رویایی
نه خیالی
تنها مچاله عکس‌هایی‌ام
با نیم تنه زنی تنها
که همیشه سوخته از آب در آمده است
با هوسی چروکیده بر لبانش
(مجموعه زن بی‌قرار / صفحه 22)
در صفحه نخست کتاب عابدینی تشکر ویژه ای در به ثمر رسیدن این مجموعه از دکتر اسماعیل امینی داشته است. هرچند در ذهن این حقیر سوال بزرگی را به وجود آورده اما تا حدی مشاهده می‌شود زبان نسبتاً پخته مجموعه «زن بی قرار» از راهنمایی‌های استادی دانشگاهی است و از آن جهت که من انسان نتیجه‌گرایی هستم معتقدم شاعر در این مجموعه به زبان و لحن و موسیقی خوب و قابل قبولی رسیده است. در مورد عنوان کتاب نیز گفتنی است که شاعر می‌خواهد در دو وجه مخاطب را به فکر فرو ببرد. در نگاه اول زنی که بی‌قرار است و در انتظار اتفاق یا خبری نشسته ونشان از پریشانی دارد و به اصطلاح عامیانه خودمان گویی در وجودش رخت می‌شویند و در وجه دیگر معنایی این بی‌قراری، نشان از تنهایی و نداشتن فضای ارتباطی می‌باشد. که البته در هر دو وجه مخاطب به حرفی مشترک ارجا می‌دهد. حال اگر از خود بپرسیم که عنوان کتاب توانسته در جریان کتاب حضور پیدا کند نیز جوابی بس روشن دارد که هر مخاطب با مرور اولیه کتاب به فضای تعمدی عنوان کتاب می‌رسد.
اگر خاطرات، صندلی بود
خسته که می شدم
قدم می زدم
و روی صندلی دیگری می نشستم
اگر خواب هایم اتاقی بود
وحشت که می کردم
درش را می بستم
و یا اگر دردهایم راه هایی بود
برای رسیدن، تنها یکی را انتخاب می کردم
اما نمی دانم چرا سی ساله ام
من که به اندازه تمام داستان های جهان زیسته ام
گاهی زنی هستم خیال پرداز
گاهی کودکی سر به هوا
با نیمه های بسیاری که هیچ گاه نشان کسی ندادم
و جای خودم
که همیشه خالی است
دست صندلی را می گیرم
و از تمام راه ها
گذشتن از خود را انتخاب می کنم
با نیمه کارگری بی وطن
که هر صبح با خورشید بیرون می زند
و بی خورشید
باز می‌گردد
( مجموعه زن بی قرار / صفحه7)
البته تنهایی این زن بی‌قرار به جمعیت اطراف بسنده نمی‌کند و در بسیاری از شعرها آنقدر تنها می‌شود که در شکل جان‌بخشی به اشیا و یا پرداختن به محیط غیر جاندار دیده می‌شود. شاعر برعکس خیلی از هم نسلان هم جنس خود وقتی به دوری و تنهایی و نداشتن معشوقه می پردازد به گونه‌ای حجب و حیا را در به تصویر کشیدن روایت به کار می‌گیرد که هیچ یک از مرزهای ذهنی یک زن ایرانی و اسلامی زیر سؤال نمی‌رود و چه بسا زنانگی مغفول در ادبیات سال‌های اخیر نیز به چشم می‌خورد. و چه بسا باید مثال خوبی باشد برای آنان که متاسفانه از زنانگی خودشان  برای جلوه و نمایان‌تر شدن شعرشان استفاده می‌کنند.
در این مجموعه 64 صفحه ای عابدینی بارها و بارها از زنی حرف می زند که درگیر شغل و کاری خارج از محیط خانه است و در اکثر آثار از آن گله می‌کند و شاید در شعرهایش هنوز تن به پذیرش آن نداده است.
با نیمه کارگری بی وطن
که هر صبح با خورشید بیرون می‌زند
و بی خورشید
باز می‌گردد
....
آن قدر صورتک ساخته‌ام که گاهی اشتباه می‌کنم
عاشق به اداره می‌روم
....
هر صبح مثل کارمندان اتو کشیده
از صف های اتوبوس می گذرانم
و پشت میز می‌نشانم
می‌بینی؟
من در آ...رام کردن خودم
تبحر خاصی دارم
...
مجموعه «زن بی قرار» از جمله کتاب‌هایی است که مخاطب گاهی با ایرادهای منطقی در خلق تصاویر مواجه شود و خصوصاً در جریان اواسط کتاب به سطرهایی می‌رسید که نبودنشان آسیبی به اثر نمی‌زد و از زیبایی اثر نیز نمی‌کاهد ولی شاعر آنها را با توجه به ذوق خود انتخاب کرده است. در قسمت‌هایی از کتاب، رگه‌هایی از تصاویر و شعرهای خلق شده، در کتاب‌های بین سال های 84 تا 90 دیده می‌شود که می‌تواند ضعف بزرگی محسوب شود اما شاعر این شعرها آنقدر برای مجموعه " زن بی قرار " تلاش کرده است که بهتر است نادیده گرفته شود.
در پایان گفتنی است این مسئله که اگر بخت  و اقبال مجموعه شعر سپید «زن بی قرار» را یاری کند، از جمله کتاب‌های کامل و توانمند در عرصه شعر زنان بعد از انقلاب خواهد شد. البته شاعر با این خطر نیز مواجه است که آثار بعدی وی، به تکرار این فضا نرسند و او اگر نتواند دنیای جدیدی را در مجموعه بعدی خلق کند انتظار مخاطبانش را در روند شاعری‌اش یاری‌اش کند خیلی زود از دست خواهد داد.
 
نظر بدهید