مذهبی‌نویسی را بدون خواندن کتاب تحقیر می‌کنند
سه شنبه 12 مرداد 1395

مذهبی‌نویسی را بدون خواندن کتاب تحقیر می‌کنند

نویسندۀ رمان «به سپیدی یک رؤیا» گفت: کتاب مذهبی نوشتنم را تحقیر کردند و نه تنها تحقیر می‌کنند بلکه کارهایی از این دست را شبیه به هم و تکراری تعبیر می‌کنند بدون اینکه حتی یک فصل کامل از کتاب را بخوانند.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، نوشتن از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در ظاهر و بدو امر، اتفاق خاصی به نظر نمی‌آید اما وقتی نویسنده‌ای دست به قلم می‌برد تا در این وادی مشغول نوشتن شود با دشواری‌های این کار روبرو می‌شود، زیرا ساحت اهل بیت پیامبر(ص) بری از هرگونه آلودگی است و نویسنده باید تمام تلاش خود را صرف این کند که مبادا با قلم خود خدشه‌ای به این ساحت قدسی وارد کند.
«به سپیدی یک رؤیا» رمانی است مرتبط با حضرت معصومه(س) خواهر بزرگوار علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) به قلم فاطمه سلیمانی ازندریانی که از سوی انتشارات کتاب نیستان روانۀ بازار کتاب شده و نویسنده به خوبی توانسته از پس ژانری که در آن قلم زدن کار آسانی نیست بر بیاید.
* شما در اولین تجربۀ رمان‌نویسی خود سراغ نوشتن از یکی از منتسبین به اهل بیت رفته‌اید. خط قرمز‌های موجود نگارش در این حوزه نگران‌تان نمی‌کرد؟
در شروع کار این نگرانی خیلی زیاد بود. اما جذابیت این کار آن­قدر زیاد بود که این مسائل همه در حاشیه قرار گرفت. علاوه بر اینکه شخصاً سعی می‌­کنم به خط قرمزها پایبند باشم.
* روایتی که شما به خواننده ارائه کردید چه میزان مستند است؟ شخصیت «سلطان» تخیل شما بود یا در تاریخ وجود دارد؟
تمام اتفاقات اصلی و روایات کاملاً مستند هستند. حتی در بعضی موارد که اختلاف نظر وجود داشت، سعی کردم معتبرترین واقعه را روایت کنم. برای مثال روایات زیادی بود که حضرت معصومه(س) به همراه برادران و تعداد زیادی از نزدیکانشان به ایران سفر کرده‌­اند و در ساوه توسط حاکم ساوه غافل‌گیر شده و اکثر افراد کاروان در جنگ متقابل به شهادت رسیده­‌اند. در ادامه هم دو روایت وجود داشت. اول اینکه حضرت از شدت غم شهادت برادرانشان دچار بیماری شده­‌اند و دوم اینکه ایشان را مسموم کرده­‌اند، که با مطالعۀ متمرکز روی این بخش به این نتیجه رسیدم که جنگ ساوه و همین‌طور مسمومیت حضرت سندیت ندارد.
و اما سلطان. بله در تاریخ از شخصیتی به نام سلطان که خادم حضرت بوده‌­اند، نام برده شده. اما در مورد جزئیات رابطۀ حضرت و سلطان اطلاعات خاصی نبود. سلطان یک شخصیت واقعی است که در داستان به شخصیتش بال و پر داده شده است.
* در نگارش رمان «به سپیدی یک رؤیا» چقدر از تجربیات کسانی که در حوزۀ ادبیات دینی قلم زده‌اند استفاده کردید؟
در زمان نگارش رمان، تعمداً حتی از متون مشابه هم فاصله گرفتم تا حتی‌المقدور داستان یک اثر مستقل باشد و شباهت محسوسی به آثاری از این دست نداشته باشد. خصوصاً در مورد زبان روایت. اما بعد از اتمام نگارش اولیه، جناب سیدمهدی شجاعی و جناب سیدمجتبی حسینی، کتاب را مطالعه کردند و نکاتی را تذکر دادند. که اتفاقاً بعضی از این نکات تخطی­‌های جزئی از خط قرمزها بود که باعث حذف چند صفحه از کتاب و اضافه شدن چند نکته به کتاب شد. اما خوشبختانه هر دو بزرگوار نثر و نحوۀ روایت کار را پسندیده بودند.
در ضمن یک نکته را اضافه کنم که حذف کردن آن چند صفحه سخت­‌ترین و تلخ­‌ترین اتفاقی بود که در حین نگارش این رمان اتفاق افتاد. چون برای جمله به جملۀ کتاب زحمت زیادی کشیده بودم. اما گاهی پیش می­‌آید که باید یک چیزی را برای چیز بهتری فدا کنیم. با اینکه واقعاً ناراحت کننده بود، اما به لطف پروردگار بعد از انتشار کتاب، به این نتیجه رسیدم که حذف آن چند صفحه بهترین تصمیمی بود که گرفتم. چون در مقایسه با متن اولیه یکدستی و صمیمیت بیشتری دارد.
* چه طور شد سراغ این شخصیت تاریخی رفتید؟
طبق علاقه­‌ای که به تاریخ اسلام داشتم و دارم و همیشه هم این علاقه را عنوان کرده‌ام، این کار از طرف انتشارات کتاب نیستان به من پیشنهاد شد. ولی چگونه نوشتن و از کدام مقطع زندگی حضرت نوشتن به خودم واگذار شد و من به دلیل علاقۀ ویژه­‌ای که به امام رضا(ع) دارم، بهانه­‌ای پیدا کردم تا با نوشتن از زندگی خواهر بزرگوارشان، عرض ارادتی به حضرت داشته باشم. ضمن اینکه تا به حال هیچ رمان جدی در مورد حضرت فاطمه معصومه(س) نوشته نشده و این بکر بودن موضوع، جذابیت پرداختن به آن را افزایش می‌داد.
خوشبختانه من خیلی زود با این­کار ارتباط برقرار کردم. حتی قبل از شروع مطالعۀ جدی، هم راوی داستانم را انتخاب کردم، هم زمان شروع رمان را. ندیمۀ حضرت به عنوان شخصی که همیشه همراه ایشان بوده بهترین راوی برای این داستان بود که خوشبختانه در مطالعاتم به نام این خادم هم رسیدم. مهاجرت امام رضا(ع) به ایران هم نقطۀ عطفی در زندگی حضرت و خانوادۀ ایشان بوده که به نظرم بهترین شروع بود.
* میزان در دسترس بودن منابع برای نگارش در مورد حضرت معصومه(س) چطور است؟
تعداد کتاب­‌های مستندی که در مورد حضرت معصومه(س) نوشته شده، بسیار زیاد است. اما بهتر است بگوئیم بیشتر کتاب سازی شده تا کتاب نویسی. تعداد زیادی کتاب با اسامی متفاوت اما متن­ کاملاً مشابه و اطلاعات بسیار بسیار اندک در مورد زندگی حضرت معصومه(س)، که این اندکی اطلاعات من را وادار به مطالعۀ گسترده‌­تر کرد. مطالعه دربارۀ نزدیکان حضرت، مطالعه دربارۀ حضرت موسی­‌بن‌جعفر(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع).
مطالعه دربارۀ این بزرگواران باعث کشف وجوه اشتراک زیادی شد که از همان‌­ها در پیشبرد داستان استفاده کردم. البته فقط به زندگی این سه بزرگوار اکتفا نکردم. در مورد سایر امام زادگان، همسران این سه امام، جغرافیای مدینه و مسیر سفر حضرت هم مطالعاتی داشتم.
* نگران اینکه به شما نویسندۀ سفارشی‌نویس یا تعابیری از این دست بگویند، نبودید؟
این نگرانی که همیشه وجود دارد. علاوه بر وجود نگرانی بارها همین حرف‌­ها را شنیدم. نه تنها به سفارشی‌نویسی متهم شدم، حتی کتاب مذهبی نوشتنم را هم تحقیر کردند و نه تنها تحقیر می­‌کنند بلکه کارهایی از این دست را شبیه به هم و تکراری تعبیر می­‌کنند بدون اینکه حتی یک فصل کامل از کتاب را بخوانند.
اگر بگویم که از این رفتارها ناراحت نمی‌­شوم دروغ گفته­‌ام، اما فقط در حد یک ناراحتی زودگذر، چون من قبل از اینکه نویسندۀ این گونه کتاب­‌ها باشم مخاطب آنها هستم و  علاقه­ و اعتقادم به این نوع کتاب­‌ها آن­قدر زیاد هست که این صحبت­‌ها نتوانند حتی یک مانع کوچک در این مسیر باشند.
نظر بدهید