یکشنبه 17 مرداد 1395
تلخ مثل فقر
کتاب «تلخ مثل فقر» منتشر شد
کتاب «تلخ، مثل فقر؛ یادآوری یک مسئولیت، یک آرمان» نوشتۀ احسان بابایی از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، کتاب «تلخ مثل فقر» در شش بخش تدوین و نگاشته شده است: «درد فقر، فقر درد»، «فقر از دور»، «وصلۀ ناجور» [وصلۀ ناجور به دین]، «حق محروم» و «فقر در متن نابرابری» و «مسئولیت همگانی».
نویسنده در فصل اول دربارۀ ضرورت توجه به فقر مینویسد: «اگر معیار در میان نباشد، اطرافیان هم بیتفاوت باشند، برای ما هم چندان تفاوت نخواهد کرد که فقر باشد یا نباشد. اما خدا به فقر راضی نیست حتی اگر همه راضی باشند؛ همه عادت کرده باشند. در محیط عادت، هر کس بیتفاوتی خود را با بیتفاوتیهای دیگران توجیه میکند. گاهی ما برای درک انسانیت، حجاب یکدیگر میشویم. باید برخیزیم تا پدیدهای مانند فقر عادی تلقی نگردد و تحمل نشود.»
نویسنده در ادامه مینویسد: «جلب توجه به فقر، سیاه نمایی است؛ اما واقعنمایی هم هست. فقر جزئی از واقعیت است؛ بی صدا اما آشکار. تأکید بر فقر، یادآوری عدالت است؛ یادآوری حق برخورداری از زندگی سالم. تأکید بر فقر، هشدار نسبت به پایمال شدن کرامت انسانهاست. فقر، ریشۀ بسیاری معضلات اجتماعی است که برای حل آنها، راه میانبُر وجود ندارد و بدون عبور از فقر، نوبت به آنها نمیرسد. فقر آزمون ایمان ماست؛ ایمان به سورۀ تکاثر، سورۀ ماعون، آیات قسط و عدل، آیات انفاق، آیات یتیمنوازی. تأکید بر توجه به فقر، هر چند به آحاد جامعه، توانگران و مدیران طعنه می زند؛ اما لازم و غیرقابل چشمپوشی است. نباید جامعه، قوانین و ساختارها و سیاستهای اقتصادی آن را در هالهای از قداست فرو برد تا آنجا که به قداست انسان لطمه وارد نمایند. جلب توجه به فقر، یادآوری انسان است و انسانیت.»
نویسنده در فصل دوم کتاب در بخشی بهعنوان «فاصلۀ اقتصادی، فاصلۀ فرهنگی» مینویسد: «فقر که باشد، هزینۀ نیازهای اولیه برای ادامۀ حیات مثل خوراک، لباس و مسکن، جایی برای هزینههای فرهنگی باقی نمیماند. کتاب و سینما، حتی روزنامه و مجلّه و برنامههای کیفی صدا و سیما و دیگر رسانهها هم به حاشیه میرود. به همین دلیل است که فقر فرآیند ارتقاء فرهنگ عمومی را قطع میکند. گاهی فقرا اصلاً در گسترۀ مخاطبان فعالیتها و برنامههای فرهنگی قرار نمیگیرند. به همین دلیل است که نابرابری اقتصادی به فاصلۀ فرهنگی میانجامد...»
نویسنده در تفاوت «فقر و فقیر» مینویسد: «فقر را باید درست خواند و درست فهمید. وقتی میگوییم فقر، خیلیها به یاد فقیر میافتند. تا زمانی که این دو را از هم تفکیک نکنیم، نمیتوانیم به طور ریشهای به فقرا کمک کنیم. فقر، غیر از فقیر است. گاهی اوقات به نام فقرا، فریب میخوریم و به مسئلۀ فقر فکر نمیکنیم. اینکه «چرا به فقیر کمک نمیکنید؟» پرسش و اعتراض لازمی است؛ اما از آن مهمتر این پرسش است که «چرا باید شاهد فقر باشیم؟»
نویسنده در فصل آخر کتاب نوشته است: «فقر، علاوه بر جنبهها و ریشههای فردی آن، زاییده روابط اقتصادی و سیاسی هم هست. از این منظر فقر یک مسئلۀ اجتماعی است و تا زمانی که روابط اجتماعی ایجاد کنندۀ فقر وجود داشته باشد، فقیر هم خواهد بود. پرداخت صدقه و راهاندازی خیریه و حتی ایجاد شغل برای افراد، لازم است؛ مرحمی است بر روی زخمهای برخی فقرا، اما این، راه حلِ معضل فقر نیست. هیچکس با کمک کردن به فقرا مشکل ندارد. صندوقهای صدقه کم نداریم، زکات فطریه فراوان پرداخت میشود، جشن عاطفهها هر سال برگزار میگردد؛ انجمنهای خیریه سال به سال بیشتر میشوند؛ اما هیچکدام جلوی استمرار پدیدۀ فقر را نمیگیرد. همۀ این کارها درست است اما ریشۀ فقر، نداریِ فقرا نیست. ریشۀ فقر را باید در ساختارها، قوانین اجتماعی، در نابرابری جستوجو کرد.»
نویسنده، این کتاب را به علیرضا داوودنژاد بهخاطر فیلم «نیاز» و مجید مجیدی بهخاطر فیلم «بچههای آسمان» تقدیم کرده است.
کتاب «تلخ مثل فقر» در 84 صفحه، تیراژ 1500 نسخه و قیمت 3000 تومان عرضه شده است. دفتر نشر معارف از این نویسنده پیش از این، کتاب «کاری باید کرد: مفاسد اقتصادی، خسارتها و چالشها» را منتشر کرده بود.
***
برای تهیۀ کتابهای «تلخ مثل فقر» و «کاری باید کرد» و دیگر آثار دفتر نشر معارف میتوان از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم (02537740004) یا از طریق فروشگاههای پاتوق اقدام کرد.
نویسنده در فصل اول دربارۀ ضرورت توجه به فقر مینویسد: «اگر معیار در میان نباشد، اطرافیان هم بیتفاوت باشند، برای ما هم چندان تفاوت نخواهد کرد که فقر باشد یا نباشد. اما خدا به فقر راضی نیست حتی اگر همه راضی باشند؛ همه عادت کرده باشند. در محیط عادت، هر کس بیتفاوتی خود را با بیتفاوتیهای دیگران توجیه میکند. گاهی ما برای درک انسانیت، حجاب یکدیگر میشویم. باید برخیزیم تا پدیدهای مانند فقر عادی تلقی نگردد و تحمل نشود.»
نویسنده در ادامه مینویسد: «جلب توجه به فقر، سیاه نمایی است؛ اما واقعنمایی هم هست. فقر جزئی از واقعیت است؛ بی صدا اما آشکار. تأکید بر فقر، یادآوری عدالت است؛ یادآوری حق برخورداری از زندگی سالم. تأکید بر فقر، هشدار نسبت به پایمال شدن کرامت انسانهاست. فقر، ریشۀ بسیاری معضلات اجتماعی است که برای حل آنها، راه میانبُر وجود ندارد و بدون عبور از فقر، نوبت به آنها نمیرسد. فقر آزمون ایمان ماست؛ ایمان به سورۀ تکاثر، سورۀ ماعون، آیات قسط و عدل، آیات انفاق، آیات یتیمنوازی. تأکید بر توجه به فقر، هر چند به آحاد جامعه، توانگران و مدیران طعنه می زند؛ اما لازم و غیرقابل چشمپوشی است. نباید جامعه، قوانین و ساختارها و سیاستهای اقتصادی آن را در هالهای از قداست فرو برد تا آنجا که به قداست انسان لطمه وارد نمایند. جلب توجه به فقر، یادآوری انسان است و انسانیت.»
نویسنده در فصل دوم کتاب در بخشی بهعنوان «فاصلۀ اقتصادی، فاصلۀ فرهنگی» مینویسد: «فقر که باشد، هزینۀ نیازهای اولیه برای ادامۀ حیات مثل خوراک، لباس و مسکن، جایی برای هزینههای فرهنگی باقی نمیماند. کتاب و سینما، حتی روزنامه و مجلّه و برنامههای کیفی صدا و سیما و دیگر رسانهها هم به حاشیه میرود. به همین دلیل است که فقر فرآیند ارتقاء فرهنگ عمومی را قطع میکند. گاهی فقرا اصلاً در گسترۀ مخاطبان فعالیتها و برنامههای فرهنگی قرار نمیگیرند. به همین دلیل است که نابرابری اقتصادی به فاصلۀ فرهنگی میانجامد...»
نویسنده در تفاوت «فقر و فقیر» مینویسد: «فقر را باید درست خواند و درست فهمید. وقتی میگوییم فقر، خیلیها به یاد فقیر میافتند. تا زمانی که این دو را از هم تفکیک نکنیم، نمیتوانیم به طور ریشهای به فقرا کمک کنیم. فقر، غیر از فقیر است. گاهی اوقات به نام فقرا، فریب میخوریم و به مسئلۀ فقر فکر نمیکنیم. اینکه «چرا به فقیر کمک نمیکنید؟» پرسش و اعتراض لازمی است؛ اما از آن مهمتر این پرسش است که «چرا باید شاهد فقر باشیم؟»
نویسنده در فصل آخر کتاب نوشته است: «فقر، علاوه بر جنبهها و ریشههای فردی آن، زاییده روابط اقتصادی و سیاسی هم هست. از این منظر فقر یک مسئلۀ اجتماعی است و تا زمانی که روابط اجتماعی ایجاد کنندۀ فقر وجود داشته باشد، فقیر هم خواهد بود. پرداخت صدقه و راهاندازی خیریه و حتی ایجاد شغل برای افراد، لازم است؛ مرحمی است بر روی زخمهای برخی فقرا، اما این، راه حلِ معضل فقر نیست. هیچکس با کمک کردن به فقرا مشکل ندارد. صندوقهای صدقه کم نداریم، زکات فطریه فراوان پرداخت میشود، جشن عاطفهها هر سال برگزار میگردد؛ انجمنهای خیریه سال به سال بیشتر میشوند؛ اما هیچکدام جلوی استمرار پدیدۀ فقر را نمیگیرد. همۀ این کارها درست است اما ریشۀ فقر، نداریِ فقرا نیست. ریشۀ فقر را باید در ساختارها، قوانین اجتماعی، در نابرابری جستوجو کرد.»
نویسنده، این کتاب را به علیرضا داوودنژاد بهخاطر فیلم «نیاز» و مجید مجیدی بهخاطر فیلم «بچههای آسمان» تقدیم کرده است.
کتاب «تلخ مثل فقر» در 84 صفحه، تیراژ 1500 نسخه و قیمت 3000 تومان عرضه شده است. دفتر نشر معارف از این نویسنده پیش از این، کتاب «کاری باید کرد: مفاسد اقتصادی، خسارتها و چالشها» را منتشر کرده بود.
***
برای تهیۀ کتابهای «تلخ مثل فقر» و «کاری باید کرد» و دیگر آثار دفتر نشر معارف میتوان از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم (02537740004) یا از طریق فروشگاههای پاتوق اقدام کرد.
https://mananashr.ir/news/608/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید